جای شکر آن باقی است که پس از سالها خانه پدری یک نویسنده بزرگ ایران از وجود معتادان پاکسازی شده در غیر این صورت این خانه وضعیت وخیمتری مییافت.
در هر جای دنیا که بروید مفاخرشان را روی سر میگذارند و به آنها فخر میفروشند، طبیعی است که چنین رفتاری دیده شود اما در ایران نه تنها کم توجهی بلکه بی توجهی هم نسبت به مفاخر علمی ادبی میشود و حتی مردم نیز نسبت به وجود چنین شخصیتهایی آگاهی لازم و کافی ندارند. دلیل آن هم مشخص است چرا که برای چنان افردادی کار ویژهای نشده به همیت خاطر هم مغفول واقع شدهاند هم مظلوم. سالها پیش تلویزوین برنامهای پخش میکرد و از مردم درباره شخصیتهایی کحه نامشان بر روی خیابان یا پل در تهران گذاشته شده بود میپرسید.
گزارشگر زیر پلی ایستاده بود و از مردم میپرسید جلال آل احمد را میشناسید؟ اکثر آنها میگفتند نه! و برای این که پاسخی داده باشند میگفتند اسم همین پل جلال آل احمد است!
جلال آل احمد یکی از نویسندگان بزرگ ایران در زمینه ادبیات استو متابهای او زبانزد است،از خسی در میقات گرفته تا مدیر مدرسه تا غرب زدگی و الی آخر.
جلال هنوز هم برای بسیاری شناخته شده نیست و این ضعف از رسانههای کشور است که توانایی یا اراده و انگیزهای برای معرفی چنین شخصیتهایی را با مردم به ویژه نسل جوان ندارد. سالها پیش بود که برای ساخت مستندی به آلمان سفری داشتیم و در این سفر محور بر روی ولفگانگ گوته شاعر و نویسنده و فیلسوف آلمانی البته تأثیر پذیری او از فرهنگ ایران اسلامی و شعرای بزرگ ایران همچون حافظ و سعدی بود.
خانه پدری گوته همانگونه که بود نگه داری میشود و با قدمت نزدیک به ۴۰۰ سال تبدیل به خانه موزه گوته در فرانکفورت شده است.
گمان نمیرود که در طول این سالها این خانه تبدیل به مکانی برای معتادان و کارت خوابها شده باشد! این خانه اکنون مکانی برای بازدید گردشگران داخلی و خارجی است. اما خانه پدری جلال آل احمد تبدیل به مخروبهای شده که معتادان خود را در آن پناه میدهند.
به تازگی قرار است خانه پدری جلال آل احمد کاربری فرهنگی، هنری، آئینی داشته باشد و پاکسازی و از حضور معتادان خالی شده است.
فردی پیدا شده که آن را خریداری کرده و قرار است با حفظ بنا، آن را تبدیل به یک کافه سنتی کند که موزه خانه پدری جلال آل احمد هم باشد. این بنا ثبت ملی شده و با وجود ثبت ملی شدن تبدیل به مرکز تجمع معتادان شده بود.
در هر جای دنیا که بروید مفاخرشان را روی سر میگذارند و به آنها فخر میفروشند، طبیعی است که چنین رفتاری دیده شود اما در ایران نه تنها کم توجهی بلکه بی توجهی هم نسبت به مفاخر علمی ادبی میشود و حتی مردم نیز نسبت به وجود چنین شخصیتهایی آگاهی لازم و کافی ندارند. دلیل آن هم مشخص است چرا که برای چنان افردادی کار ویژهای نشده به همیت خاطر هم مغفول واقع شدهاند هم مظلوم. سالها پیش تلویزوین برنامهای پخش میکرد و از مردم درباره شخصیتهایی کحه نامشان بر روی خیابان یا پل در تهران گذاشته شده بود میپرسید.
گزارشگر زیر پلی ایستاده بود و از مردم میپرسید جلال آل احمد را میشناسید؟ اکثر آنها میگفتند نه! و برای این که پاسخی داده باشند میگفتند اسم همین پل جلال آل احمد است!
جلال آل احمد یکی از نویسندگان بزرگ ایران در زمینه ادبیات استو متابهای او زبانزد است،از خسی در میقات گرفته تا مدیر مدرسه تا غرب زدگی و الی آخر.
جلال هنوز هم برای بسیاری شناخته شده نیست و این ضعف از رسانههای کشور است که توانایی یا اراده و انگیزهای برای معرفی چنین شخصیتهایی را با مردم به ویژه نسل جوان ندارد. سالها پیش بود که برای ساخت مستندی به آلمان سفری داشتیم و در این سفر محور بر روی ولفگانگ گوته شاعر و نویسنده و فیلسوف آلمانی البته تأثیر پذیری او از فرهنگ ایران اسلامی و شعرای بزرگ ایران همچون حافظ و سعدی بود.
خانه پدری گوته همانگونه که بود نگه داری میشود و با قدمت نزدیک به ۴۰۰ سال تبدیل به خانه موزه گوته در فرانکفورت شده است.
گمان نمیرود که در طول این سالها این خانه تبدیل به مکانی برای معتادان و کارت خوابها شده باشد! این خانه اکنون مکانی برای بازدید گردشگران داخلی و خارجی است. اما خانه پدری جلال آل احمد تبدیل به مخروبهای شده که معتادان خود را در آن پناه میدهند.
به تازگی قرار است خانه پدری جلال آل احمد کاربری فرهنگی، هنری، آئینی داشته باشد و پاکسازی و از حضور معتادان خالی شده است.
فردی پیدا شده که آن را خریداری کرده و قرار است با حفظ بنا، آن را تبدیل به یک کافه سنتی کند که موزه خانه پدری جلال آل احمد هم باشد. این بنا ثبت ملی شده و با وجود ثبت ملی شدن تبدیل به مرکز تجمع معتادان شده بود.