رسیدن به عشق تاوان دارد. از قدیم در گوشمان خواندند که عاشق شدی باید برای رسیدن به آن تاوانش را بدهی یا بعضی ها می گفتند اگر طاووس خواهی باید جور هندوستان بکشی !
اسم عشق و عاشقی که به میان می آید لاجرم ذهن ها به سمت عشق های زمینی و روابط مرد و زن می رود. عشق های اساطیری ؛ خسرو و شیرین ، شیرین و فرهاد که برای رسیدن به همدیگر حتی کارشان به کندن کوه بیستون و جان دادن برای همدیگر می رسید ولی امروزه با آپدیت شدن روابط ، نوع رسیدن ها و جور کشیدن ها هم تفاوت زیادی کرده است.
حال بحث اینجاست ؛ عشق فقط عشق به جنس مخالف است ؟؟ شاید این سوال را از هر کسی بپرسیم فورا جواب نه را از زبان طرف می شنویم. عشق به تفریح ، سرگرمی ، کار ، مادر ، پدر ، خانواده ، هنر و هزاران عشق دیگر که در بعضی افراد حتی شاید قوی تر از عشقشان به جنس مخالف باشد و حاضرند برای رسیدن به عشقشان از جان مایه بگذارند.
عشق به هنر از آن موضوعاتی است که در کشورمان ریشه ای کهن دارد. این موضوع را می توان از بازمانده های اجدادمان از نسل های گذشته جست و جو کنیم. معماری بی نظیر ، شعرای زبده و شیرین بیان ، نقاش هایی که نقششان بر بوم همچنان زبانزد خاص و عام است ، اشیای دست سازی که ساختشان تنها از دست های هنرگری ماهر بر می آید و هزاران سمبل هایی که با جان و دل فریاد می زنند که مردممان از دیرباز هنرمند بودند و عاشق هنر !
حال هنر به نسل ما رسیده ، موسیقی ، نقاشی ، سینما ، معماری و هنرهایی که دست نخورده به دست نسل امروزمان رسیده و الحق و النصاف همچنان در حفظ و اعتلای این هنرها کوشا بودیم و هستیم.
عشق داریم به برخی هنرها حتی در حق عشق های زمینی و به جنس مخالف شایدم بیشتر ، می شناسم کسانی را که شب و روزشان با خواندن کتاب ، دیدن فیلم ، گوش دادن به موسیقی ، کشیدن طرحی بر بوم ، سفالگری می گذرد و ترک آن برایشان سخت و نشدنی است ولی این روزها برای رسیدن به عشقت باید تاوان بدهی.
کتاب گران ، بلیط سینما گران و رفتن به سینما گران تر ، بلیط کنسرت برای برخی آرزو ، لوازم التحریر برای کشیدن طرحی بر بوم نرخ خون برخی و الی ماشالله چیزهای دیگر که در حال پرواز از دست هنردوستان است و دیگر دست نیافتنی !
بعد از عید نوروز بود که بلیط های سینما را به یکباره گران کردند و همین مساله باعث شد که از آمار مراجعه کنندگان به سینما و علاقه مندان به هنر هفتم بیش از پیش کاسته شود و همین موضوع باعث شد که علاوه بر ضرر مالی که به سینماداران وارد می شود ، عشق به سینماها هم بخاطر هزینه های گرافی که یک فیلم دیدن در سینما روی دستشان می گذارد ، شعله گرمای عشق درونشان را کم و منتظر بمانند که با عرصه فیلم ها در شبکه نمایش خانگی کمی از حس دورنی و عشقشان به سینما را ارضا کنند.
بعد از سینما نوبت به موسیقی و کنسرت ها رسید! هستند کسانی که به دلیل گرانی بلیط کنسرت ها و لاکچری بودنشان تا به حال حتی یکبار به سالن کنسرت خواننده محبوبشان نرفته باشند و به نوعی عشق را در درون خودشان سرکوب کردند و تنها به گوشی موبایل و هندزفریشان بسنده کردند ولی کیست که نداند که چه اشتیاقی در آنها برای گوش دادن به موسیقی و خواننده مورد علاقه اشان آن هم به صورت زنده وجود دارد.
اخیرا بلیط فروشی کنسرت نمایشی که قرار است ۲۸ ام همین ماه در کاخ سعد آباد برگزار شود شروع شد و در نهایت تعجب با رقم های عجیب و غریبی برای این رویداد مواجه شدیم ، بلیط هایی که تا حدود ۷۰۰ هزار تومان هم قیمت گذاری شده بود. با اندکی تامل می توان گفت کسی که عشق به رفتن به این کنسرت دارد با دیدن قیمت ها عشقش کور و در گوشه ای عزلت می گزیند ! چه کرده اید با عشق عشاق موسیقی؟
در این دوره زمانه بد اقتصادی و با این تورم ها و افزایش قیمت ها دیر کسی اگر هم بخواهد نمی تواند با این ارقام عجیب کنسرت برود و برای ساعاتی هم که شده از عشقش سیراب شود ، ادامه این روند و نابسامانی عجیب در هنر این کشور می تواند در آینده ای نه چندان دور ذوق و عشق اکثر عاشقان این عرصه را کور و حاصل آن نسلی جدید و بی هنر باشد.
امروز که کنار همکاران نشسته بودیم بحث از اجرای همایون شجریان بود که خبر برگزاری کنسرت هایش در تیرماه دل طرفدارانش را شاد کرد ولی غمگین اینجاست که بسیاری از این افراد به دلیل گرانی بلیط این کنسرت شاید نتوانند به خریدش فکر هم بکنند چه برسد به حضور در کنسرت شجریان !
نویسنده: علی کلانتری
اسم عشق و عاشقی که به میان می آید لاجرم ذهن ها به سمت عشق های زمینی و روابط مرد و زن می رود. عشق های اساطیری ؛ خسرو و شیرین ، شیرین و فرهاد که برای رسیدن به همدیگر حتی کارشان به کندن کوه بیستون و جان دادن برای همدیگر می رسید ولی امروزه با آپدیت شدن روابط ، نوع رسیدن ها و جور کشیدن ها هم تفاوت زیادی کرده است.
حال بحث اینجاست ؛ عشق فقط عشق به جنس مخالف است ؟؟ شاید این سوال را از هر کسی بپرسیم فورا جواب نه را از زبان طرف می شنویم. عشق به تفریح ، سرگرمی ، کار ، مادر ، پدر ، خانواده ، هنر و هزاران عشق دیگر که در بعضی افراد حتی شاید قوی تر از عشقشان به جنس مخالف باشد و حاضرند برای رسیدن به عشقشان از جان مایه بگذارند.
عشق به هنر از آن موضوعاتی است که در کشورمان ریشه ای کهن دارد. این موضوع را می توان از بازمانده های اجدادمان از نسل های گذشته جست و جو کنیم. معماری بی نظیر ، شعرای زبده و شیرین بیان ، نقاش هایی که نقششان بر بوم همچنان زبانزد خاص و عام است ، اشیای دست سازی که ساختشان تنها از دست های هنرگری ماهر بر می آید و هزاران سمبل هایی که با جان و دل فریاد می زنند که مردممان از دیرباز هنرمند بودند و عاشق هنر !
حال هنر به نسل ما رسیده ، موسیقی ، نقاشی ، سینما ، معماری و هنرهایی که دست نخورده به دست نسل امروزمان رسیده و الحق و النصاف همچنان در حفظ و اعتلای این هنرها کوشا بودیم و هستیم.
عشق داریم به برخی هنرها حتی در حق عشق های زمینی و به جنس مخالف شایدم بیشتر ، می شناسم کسانی را که شب و روزشان با خواندن کتاب ، دیدن فیلم ، گوش دادن به موسیقی ، کشیدن طرحی بر بوم ، سفالگری می گذرد و ترک آن برایشان سخت و نشدنی است ولی این روزها برای رسیدن به عشقت باید تاوان بدهی.
کتاب گران ، بلیط سینما گران و رفتن به سینما گران تر ، بلیط کنسرت برای برخی آرزو ، لوازم التحریر برای کشیدن طرحی بر بوم نرخ خون برخی و الی ماشالله چیزهای دیگر که در حال پرواز از دست هنردوستان است و دیگر دست نیافتنی !
بعد از عید نوروز بود که بلیط های سینما را به یکباره گران کردند و همین مساله باعث شد که از آمار مراجعه کنندگان به سینما و علاقه مندان به هنر هفتم بیش از پیش کاسته شود و همین موضوع باعث شد که علاوه بر ضرر مالی که به سینماداران وارد می شود ، عشق به سینماها هم بخاطر هزینه های گرافی که یک فیلم دیدن در سینما روی دستشان می گذارد ، شعله گرمای عشق درونشان را کم و منتظر بمانند که با عرصه فیلم ها در شبکه نمایش خانگی کمی از حس دورنی و عشقشان به سینما را ارضا کنند.
بعد از سینما نوبت به موسیقی و کنسرت ها رسید! هستند کسانی که به دلیل گرانی بلیط کنسرت ها و لاکچری بودنشان تا به حال حتی یکبار به سالن کنسرت خواننده محبوبشان نرفته باشند و به نوعی عشق را در درون خودشان سرکوب کردند و تنها به گوشی موبایل و هندزفریشان بسنده کردند ولی کیست که نداند که چه اشتیاقی در آنها برای گوش دادن به موسیقی و خواننده مورد علاقه اشان آن هم به صورت زنده وجود دارد.
اخیرا بلیط فروشی کنسرت نمایشی که قرار است ۲۸ ام همین ماه در کاخ سعد آباد برگزار شود شروع شد و در نهایت تعجب با رقم های عجیب و غریبی برای این رویداد مواجه شدیم ، بلیط هایی که تا حدود ۷۰۰ هزار تومان هم قیمت گذاری شده بود. با اندکی تامل می توان گفت کسی که عشق به رفتن به این کنسرت دارد با دیدن قیمت ها عشقش کور و در گوشه ای عزلت می گزیند ! چه کرده اید با عشق عشاق موسیقی؟
در این دوره زمانه بد اقتصادی و با این تورم ها و افزایش قیمت ها دیر کسی اگر هم بخواهد نمی تواند با این ارقام عجیب کنسرت برود و برای ساعاتی هم که شده از عشقش سیراب شود ، ادامه این روند و نابسامانی عجیب در هنر این کشور می تواند در آینده ای نه چندان دور ذوق و عشق اکثر عاشقان این عرصه را کور و حاصل آن نسلی جدید و بی هنر باشد.
امروز که کنار همکاران نشسته بودیم بحث از اجرای همایون شجریان بود که خبر برگزاری کنسرت هایش در تیرماه دل طرفدارانش را شاد کرد ولی غمگین اینجاست که بسیاری از این افراد به دلیل گرانی بلیط این کنسرت شاید نتوانند به خریدش فکر هم بکنند چه برسد به حضور در کنسرت شجریان !
نویسنده: علی کلانتری