روابط جمهوری آذربایجان و ارمنستان طی روزهای اخیر در وضعیت جنگی قرار گرفته است و هر کدام دیگری را متهم به تجاوز و تهدید منافع خویش مینماید. حال این سوال مطرح است که چرا آتش درگیریها دوباره میان دو کشور برافروخته شده است؟
مروری بر روابط دو کشور نشان میدهد که مانند بسیاری از کشورهای منطقه، این دو کشور نیز با اختلافات مرزی مواجه هستند و حاکمیت بر منطقه قره باغ به محل مورد مناقشه طرفین منجر شده است. برخی بر این عقیده اند که عدم حل شدن ریشهای منازعات موجب شده تا کوچکترین مساله و اختلاف نظری زمینه ساز تشدید تنشها و حتی رسیدن طرفین به مرحله جنگ شود، چنانکه بحران اخیر نیز برگرفته از همین مساله عنوان شده که با اتهام زنی طرفین نسبت به یکدیگر به اوج رسیده است. نکته دیگر آنکه برخی سناریوی برون مرزی را برای این منازعات مطرح میسازند. در این چارچوب نیز دو سناریو مطرح میشود نخست آنکه برخی بر این تحولات مذکور را ادامه تحرکات غرب برای مشغول داشتن روسیه در بحران منطقهای میدانند. پس از برگزاری انتخابات در بلاروس، ائتلافی از سوی آمریکا و اروپا برای زیر سوال بردن انتخابات و تکرار ریاست جمهوری لوکاشنکو آغاز گردید، هر چند که در ظاهر این اقدام علیه وی بوده اما بسیاری آن را تحرکی علیه روسیه میدانند که تحرکات نظامی آمریکا و ناتو در اروپای شرقی مکمل آن میباشد. با این اوصاف این مساله مطرح است که بحران کنونی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان ادامه زنجیره مذکور علیه روسیه باشد که با مشغول داشتن آن در بحرانهای منطقهای به دنبال پایین آوردن قدرت چانه زنی آن در معادلات جهانی هستند به ویژه اینکه انتخابات آمریکا و معطوف شدن دولتمردان این کشور به عرصه داخلی فرصتی برای سایر کشورها نظیر روسیه و چین است که بتوانند در معادلات جهانی ایفای نقش داشته باشند. سناریو درگیرسازی زمانی قوت میگیرد که اخیرا در قبال چین نیز تحرکات مشابهی صورت گرفته و آمریکا با اعزام نمایندگان به تایوان ادعاهای حقوق بشری در قبال سینگ کیانگ چین و تحرکات نظامی در دریای چین به دنبال مشغول سازی پکن در چالشهای منطقه ای هستند. دوم آنکه ورود تمام قد ترکیه به این منازعات سناریوی دیگری را نیز مطرح میسازد و آن اینکه ائتلافی که در مدیترانه و دریای سیاه با ترکیه در تنش هستند برآنند تا این کشور را در بحرانهای متعدد مشغول سازند تا از قدرت آن در این مناطق بکاهند. ترکیه در ماههای اخیر با رژیم صهیونیستی، فرانسه، امارات قبرس و یونان برای نفت وگاز مدیترانه درگیر است. این مساله مطرح است که ائتلاف مسئول که درگیر بودن ترکیه در عراق، سوریه و لیبی را فرصتی برای تقسیم قوای آن میدانند، برآنند تا آنکارا در مناقشه ارمنستان و باکو نیز درگیر سازند تا با تجزیه قدرتش در مناطق مختلف، آن را وادار به امتیاز دهی در مدیترانه نمایند.
حال این سوال مطرح است که راهکار حل بحران ارمنستان و آذربایجان چیست؟ نگاهی به منازعات دو کشور نشان میدهد که به زعم آنکه کشورهای بسیاری ادعای میانجی گری داشته اما در نهایت هر کدام براساس منافع خویش و یا اتحادیه اروپا رفتار کرده اند که مانع از حل بحران شده است؛ در این میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که بر اصل روابط نزدیک با همسایگان تاکید دارد و خواستار ثبات و امنیت پایدار در منطقه است، طرحهای قابل تاملی را برای حل اختلافات باکو و ایروان مطرح و تلاشهای دیپلماتیک بسیاری نیز در این زمینه صورت داده است.
در مقطع کنونی نیز سیاست جمهوری اسلامی بر اصل تاکید بر خویشتن داری دو کشور و رویکرد به مذاکرات دیپلماتیک به عنوان تنها راهکار پایان بحران استوار است و همچنان آمادگی خود را برای میانجی گری اعلام داشته است.
ایجاد فضای عقلانی به جای فضای احساسی در میان مقامات دو کشور و رویکرد به طرحهای میانجی گرایانه ایران مولفههای مهم در حل بحران باکو ـ ایروان خواهد بود چرا که ایران نشان داده است که همواره با احترام به استقلال کشورها برای امنیت منطقه تلاش کرده و منافع منطقه را منافع خود دانسته و برای تحقق امنیت دسته جمعی تاکید کردهاند.
نویسنده: قاسم غفوری