پس از حادثه تاسفبار حمله مسلحانه به سفارت جمهوری اذربایجان در تهران که یک کشته و چند مجروح بر جای گذاشت...
پس از حادثه تاسفبار حمله مسلحانه به سفارت جمهوری اذربایجان در تهران که یک کشته و چند مجروح بر جای گذاشت، تاسفبارتر نوع واکنش دولتمردان باکو بوده است که در همان لحظههای ابتدایی این حادثه در حالی که تمام شواهد و مدارک حکایت از اقدام شخصی مهاجم بدون هیچگونه سازماندهی قبلی داشته، ادعای تروریستی بودن آن را مطرح کردند. پس از آن نیز به رغمآنکه جمهوری اسلامی در عالیترین سطوح پیگیر حادثه بوده و رایزنیهای متعددی نیز با سران باکو انجام دادند اما در نهایت جمهوری آذربایجان در اقدامی خلاف عرف جهانی و مناسبات همسایگان از تخلیه سفارتش در تهران و البته ادامه فعالیت کنسولگری در آذربایجان خبر داد. در همین حال در اقدامی که هیچ تناسبی با حادثه مذکور نداشته هشدار سفر به ایران را برای شهروندانش صادر و دیروز نیز مدعی پیگیری پرونده در مجامع بینالمللی شده است. این نوع رفتارها از سوی آذربایجان در حالی صورت گرفته است که هنوز یک سوال اساسی از سوی مقامات آذربایجان پاسخ داده نشده است و آن اینکه چگونه همسر مهاجم به صورت غیر قانونی به باکو رفته است و سفارت با این فرار همراهی کرده است؟ بر اساس اظهارات فرد مهاجم، او قبل از دست زدن به این جنایت، چندین نوبت برای اطلاع از وضعیت همسرش به سفارت آذربایجان مراجعه و پاسخی دریافت نکرده بود و سفارت آذربایجان به درخواست کتبی وزارت امور خارجه ایران برای مشخص نمودن وضعیت همسر فرد مهاجم نیز پاسخی نداده بود.!!بر این اساس میتوان گفت که اقدام سازنده آن است که باکو به جای رفتارهای هیجانی و به دور از حسن همجواری به این سوالات پاسخ دهد تا ابعاد این حادثه آشکارتر گردد. نکته دیگر آنکه جمهوری اسلامی همواره با رویکرد تعاملی و همسایگی در قبال آذربایجان رفتار کرده است چنانکه حتی در جریان حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ(ع) که منجر به شهادت تعدادی از هموطنانمان شد، اگرچه چند نفر از تروریستها و عوامل پشتیبان آنها دارای گذرنامه آذربایجانی بودند اما جمهوری اسلامی ایران هیچگاه سعی نکرد این موضوع را به وجود هماهنگی میان تروریستها و دولت آذربایجان تفسیر کرده و مرتبط نماید و با دیدگاهی اعتماد آمیز به عملکردهای باکو نگریسته است. در همین حال در جریان درگیریهای قره باغ میان آذربایجان و ارمنستان از بازگشت اراضی اشغالی به باکو حمایت نمود و در حوزه اقتصادی نیز رویکرد تعاملی با آن داشته است. در همین حال جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید دارد که از یک سو پذیرنده حضور بیگانگان در پیرامون و نیز برهم خوردن ژئوپولتیک منطقه نمی باشد و در این راه از هر ابزاری استفاده خواهد کرد چنانکه همواره بر لزوم رویکرد تعاملی باکو در قبال امنیت منطقه و خودداری از زمینه سازی برای حضور رژیم صهیونیستی در قفقاز تاکید داشته است. با توجه به مجموع این تحولات میتوان نتیجه گرفت که آنچه از سوی دولتمردان باکو در جریان است میتواند در چارچوب مجموعه تصوراتی باشد که روی کاغذ ترسیم کرده و به زعم خویش تصور تحقق آنها را در ذهن دارند. این امر مطرح است که سران باکو در این تصور باشند که با رفتارهای جنجال سازانه و بازی در پازل برهم زنندگان همگرایی میان همسایگان از یک سو ایران و حتی روسیه را به پذیرش زیاده خواهی تغییر جغرافیایی در منطقه و اشغال بخشی از خاک ارمنستان سوق دهد و از سوی دیگر امتیازاتی از بانیان ناامنی در منطقه همچون رژیم صهیونیستی و غرب از جمله در حوزه اقتصادی و تسلیحاتی کسب نماید. هر چند که این تصورات میتواند در چارچوب منافع باکو تعریف گردد اما شواهد تاریخی گواه غیر حقیقی و غیر قابل اجرایی بودن این تفکرات است و اگر سران باکو به دنبال چنین طرحهایی باشند قطعا با کاشت باد طوفان درو خواهند کرد. به هر حال قطعا به یقن ایران و روسیه هرگز تسلیم تغییر ژئوپولتیک منطقه نخواهند شد و تمام شواهد امر نیز نشان میدهد که حساب باز کردن روی کمک غرب و صهیونیستها جز تشدید خسارتها و در نهایت هزینههای سنگین برای دلبستگان به وعدههای آنها نتیجهای به همراه ندارد که سرنوشت افرادی که روزگاری دلبسته این وعدهها آنها بودند میتواند درس عبرتی باشد برای سران باکو که بر روی یخ آرزوهایشان را ننویسند و به جای رویکردهای هیجانی، رویکردی منطقی که همان تعامل و همراهی مشترک با ایران در حل این پرونده است در پیش گیرند.