جامعه احترام خاص و خارقالعادهای برای اصحاب درمان یعنی آنهایی که حداقل و طی دو سال گذشته نیمی از شبانهروز را در کنار مبتلایان به ویروس مسری کووید ۱۹ و سویههای خطرآفرین آن گذراندهاند و نیمی دیگر را نیز در اندیشه و مرور اتفاقات ۱۲ ساعت قبل میمانند، قائل است اما نه آنهایی که پشت میز مطبهای خود نشسته و بعضی حتی حاضر نیستند در ازای حق معاینه یا همان ویزیتی که دریافت میدارند تبگیری دردهان بیمار گذاشته و یا فشارخون او را اندازه بگیرند بلکه ضمن رعایت فاصله چندمتری تنها به نوشتن نسخهای قناعت میکنند تا قضاوت با شما باشد که اگر اغراق میکنیم بهعنوان اعتراض بقیه مطلب را نخوانید!
کاش این قوم کمی از مادیات جدا میشدند و لحظاتی را به خواندن کتابهایی پیرامون سرگذشت رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل سپری میکردند تا بدانند آن نسل شیفته چگونه ماسک از صورت خود برمیداشت تا بر چهره همرزم مجروحشان بگذارند که تا امروز به فیض شهادت نرسیده باشند این ایام را در کانونهای ویژه و یا خانههای خود زیر چادر یا ماسک اکسیژن سپری میکنند تا آحاد جامعه ازجمله اینگونه پزشکان خاص که امنیت موجود را مدیون آن اسطورههای جانبرکف هستند، به دست آورده و بدون توجه به مخاطبان بیمار خود که ممکن است یکی از همین بسیجیان یا نزدیکان و حداقل احترام به قسمنامه بقراط که یاد کردهاند، شلتاق میکنند!
پشت پا زدن به ولینعمتهایی به نام بیمار که برای ذخیره کردن همین مقدار حق ویزیت و انجام امور پاراکلینیکی و خرید دارو از بازار سیاه ناچار میشوند چند روزی از هزینهها و خوردوخوراک خود بزنند را نمیتوان نادیده انگاشت زیرا اگر قرار است آحاد جامعه کمبودهای موجود و گرانیهای لجامگسیخته را که برای بهزانو درآوردن استکبارهای جهانی تحمل میکنند و این قشر محدود از پزشکان هم در این مبارزه و مقابله سهمی دارند که باید پذیرفت حداقل رعایت حقوق بیماران و مساعدت با آنها مدنظر باشد و تنها یکی دو نفر ازجمله آن جراح و متخصص مشهور کلیه و دیالیز شهر نباشد که وقتی میداند بیماری دستش تنگ است با او مساعدت و مدارا میکند! اتفاقاً همین امروز وقت گفتن و نوشتن این درد دلهاست که شب عید است و همه سرگرم تدارک ورود به بهار هستند اما بعضی همچنان ازآنچه در اطرافشان میگذرد غافل میمانند که چرا باید داروخانه دارویی را داشته باشد و از ارائه آن استنکاف کند درحالیکه مرکز اطلاعات تلفن غذا و دارو برای تهیه این نیازها همان داروخانه را معرفی میکند تا پس از گلایه به یکی از نیروهای معاونت دارویی دانشگاه پزشکی اقدام به عرضه نمایند؟!
امروز هنوز هم هستند جوانان و میانسالانی در بین جامعه که میتوانند از اولیاء پا به سن گذاشته خود مراقبت و نگهداری کنند اما این دوران نیز در حال سپری شدن است تا سال ۱۴۴۰ زادوولدها به صفر برسند درحالیکه این وضعیت دارو و درمان جامعه میباشد که قرار نیست اصلاح شود و با زمان پیش برود. واقعیت تلخی در پیش است که کشور بهناچار و ناخواسته عازم دوران پیری جمعیت میباشد و بالطبع بیش از گذشته به خدمات پزشکی در همه زمینهها و بخصوص بزرگسالان نیازمند خواهد بود. اما چگونه است درحالیکه معدود از این جامعه متخصص و فوق تخصص همیشه درصددند تا ضمن رسیدگی کامل به وضعیت بیماران خود در مورد دریافتها نیز مساعدت و چشمپوشی نموده و در خفا از نیازمندان دلجویی میکنند اما گروهی دیگر که داماد و پدرزن هستند آب به آسیاب یکدیگر میریزند تا فوق تخصص و جراح قلب مراجعان خود را پس از دریافت ویزیت و معاینه به یکدیگر پاس بدهند که با نوبتهای ششماهه بیماران را در گروههای ۲ تا ۴ نفره معاینه و تا ساعت ۱۲ شب این دکههای پردرآمد باز باشد زیرا امور مالیاتی زورش نرسیده با نصب یک دستگاه کارتخوان در این دکانهای سهنبش ناظر باشد! و یا آن چشمپزشک در یک کلینیک دولتی از بیماران خود بخواهد تا عینک موردنیاز را از آدرسی که به او میدهد خریداری کند حالآنکه در همین محل مناسبترین و ارزانترین آنها با شرایط عرضه سهل و آسان و حتی اقساطی آماده عرضه است تا رصدهای حرفه روزنامهنگاری مشخص کنند مغازه عینکفروشی متعلق به فرزند همین چشمپزشک است! آنچه گفته شد گلایه و شکایت از فرد یا افرادی خاص نیست چون قطرهای از دریای گروهی معدود میباشد که فرصتهای موجود را برای خود غنیمت شمردهاند غافل از اینکه اگرچه در کشور مسائل متعدد بیرونی و درونی حاصل از فشار استکبار فرصتها را برای مسئولان تحت تأثیر خود قرار داده ولی بصیرتی از بالا در حال نظارت بر این کردارها میباشد و روز حساب نزدیک است!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
کاش این قوم کمی از مادیات جدا میشدند و لحظاتی را به خواندن کتابهایی پیرامون سرگذشت رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل سپری میکردند تا بدانند آن نسل شیفته چگونه ماسک از صورت خود برمیداشت تا بر چهره همرزم مجروحشان بگذارند که تا امروز به فیض شهادت نرسیده باشند این ایام را در کانونهای ویژه و یا خانههای خود زیر چادر یا ماسک اکسیژن سپری میکنند تا آحاد جامعه ازجمله اینگونه پزشکان خاص که امنیت موجود را مدیون آن اسطورههای جانبرکف هستند، به دست آورده و بدون توجه به مخاطبان بیمار خود که ممکن است یکی از همین بسیجیان یا نزدیکان و حداقل احترام به قسمنامه بقراط که یاد کردهاند، شلتاق میکنند!
پشت پا زدن به ولینعمتهایی به نام بیمار که برای ذخیره کردن همین مقدار حق ویزیت و انجام امور پاراکلینیکی و خرید دارو از بازار سیاه ناچار میشوند چند روزی از هزینهها و خوردوخوراک خود بزنند را نمیتوان نادیده انگاشت زیرا اگر قرار است آحاد جامعه کمبودهای موجود و گرانیهای لجامگسیخته را که برای بهزانو درآوردن استکبارهای جهانی تحمل میکنند و این قشر محدود از پزشکان هم در این مبارزه و مقابله سهمی دارند که باید پذیرفت حداقل رعایت حقوق بیماران و مساعدت با آنها مدنظر باشد و تنها یکی دو نفر ازجمله آن جراح و متخصص مشهور کلیه و دیالیز شهر نباشد که وقتی میداند بیماری دستش تنگ است با او مساعدت و مدارا میکند! اتفاقاً همین امروز وقت گفتن و نوشتن این درد دلهاست که شب عید است و همه سرگرم تدارک ورود به بهار هستند اما بعضی همچنان ازآنچه در اطرافشان میگذرد غافل میمانند که چرا باید داروخانه دارویی را داشته باشد و از ارائه آن استنکاف کند درحالیکه مرکز اطلاعات تلفن غذا و دارو برای تهیه این نیازها همان داروخانه را معرفی میکند تا پس از گلایه به یکی از نیروهای معاونت دارویی دانشگاه پزشکی اقدام به عرضه نمایند؟!
امروز هنوز هم هستند جوانان و میانسالانی در بین جامعه که میتوانند از اولیاء پا به سن گذاشته خود مراقبت و نگهداری کنند اما این دوران نیز در حال سپری شدن است تا سال ۱۴۴۰ زادوولدها به صفر برسند درحالیکه این وضعیت دارو و درمان جامعه میباشد که قرار نیست اصلاح شود و با زمان پیش برود. واقعیت تلخی در پیش است که کشور بهناچار و ناخواسته عازم دوران پیری جمعیت میباشد و بالطبع بیش از گذشته به خدمات پزشکی در همه زمینهها و بخصوص بزرگسالان نیازمند خواهد بود. اما چگونه است درحالیکه معدود از این جامعه متخصص و فوق تخصص همیشه درصددند تا ضمن رسیدگی کامل به وضعیت بیماران خود در مورد دریافتها نیز مساعدت و چشمپوشی نموده و در خفا از نیازمندان دلجویی میکنند اما گروهی دیگر که داماد و پدرزن هستند آب به آسیاب یکدیگر میریزند تا فوق تخصص و جراح قلب مراجعان خود را پس از دریافت ویزیت و معاینه به یکدیگر پاس بدهند که با نوبتهای ششماهه بیماران را در گروههای ۲ تا ۴ نفره معاینه و تا ساعت ۱۲ شب این دکههای پردرآمد باز باشد زیرا امور مالیاتی زورش نرسیده با نصب یک دستگاه کارتخوان در این دکانهای سهنبش ناظر باشد! و یا آن چشمپزشک در یک کلینیک دولتی از بیماران خود بخواهد تا عینک موردنیاز را از آدرسی که به او میدهد خریداری کند حالآنکه در همین محل مناسبترین و ارزانترین آنها با شرایط عرضه سهل و آسان و حتی اقساطی آماده عرضه است تا رصدهای حرفه روزنامهنگاری مشخص کنند مغازه عینکفروشی متعلق به فرزند همین چشمپزشک است! آنچه گفته شد گلایه و شکایت از فرد یا افرادی خاص نیست چون قطرهای از دریای گروهی معدود میباشد که فرصتهای موجود را برای خود غنیمت شمردهاند غافل از اینکه اگرچه در کشور مسائل متعدد بیرونی و درونی حاصل از فشار استکبار فرصتها را برای مسئولان تحت تأثیر خود قرار داده ولی بصیرتی از بالا در حال نظارت بر این کردارها میباشد و روز حساب نزدیک است!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت