پارهای از ارگانهای کشوری از همان سالهای اول تاسیس در دهه ۳۰ شمسی که دولت غاصب وقت ضمن کپی برداری از غرب به خصوص اروپا سعی می کرد نظام مبتنی بر اصول اسلامی را به آن سو سوق دهد اما پیکره این جامعه یعنی معلمان که برخاسته از درون همین آیین الهی بودند ضمن دارا بودن ریشه وهویت میراثی و با توجه به اینکه با اعتقادات محکم و درونی آنها ارتباط عقیدتی داشتند توانستند فارغ از آنچه حکومت دست نشانده در پی آن بود محبوبیت خود را در قلبها پایدار نگه دارند تا هرگونه وهرزمان بتوانند به پشتوانه فرهنگی بودن مورد اعتماد آحاد ملت قرار گیرند. وزارت معارف یکی از این نهاد یی است که تاریخی بیش از یک قرن دارد وبه مرور زمان نام خود را به فرهنگ و سپس آموزش وپرورش تغییر داده اما درطول این دوران پر تلاطم همواره جایگاه خود را حفظ نموده تا مورد تمجید باشد.
اگرچه طی دودهه اخیر باچالشهایی روبرو بوده در مواردی بازیچه بعضی سیاستهای غلط وزیاده طلبیهای۲۰۳۰ درون سازمانی شده اما هنوز هم میتوان به ریشههادر درون آن اعتماد نمود تا کفه ترازو در فرهنگ به سود منافع عمومی سنگین تر باشد. شاید گونهای ازمسائل اقتصادی را که مبتلابه آحاد جامعه وبخصوص اصحاب آموزشی و پرورشی آن است تا هرروز با سازی تازه سرگرم باشند وامروز نوبت طبقه بندی آنها فرارسیده که در یک مجموعه کوچک به نام مدرسه تنها سرایدارآن نتواند از این امتیازبهره مند شود را بتوان پاشنه آشیل اصلی در تزلزل اعتماد به حساب آورد زیرا آنچه از آخرین سالهای دودهه قبل به جا مانده نشان می دهد متولیان این نهاد بیش از امروز به فکر فرهنگیان همیشه یک لاقبا بودند که باید با همین در آمد مختصر ضمن ترگل ورگل کردن خود باسرو لباس مرتب وتمیز واحیاناً نو وسرخ نگهداشتن صورت با سیلی برای حاضر شدن سر کلاس درس.
نیازهای ضروری خانواده از جمله معیشت ومسکن و آینده نگریهای فرزندان را هم تامین کنندو کافی است تنها به دونمونه از این مساعدتها در ۱۵ سال قبل اشاره کرد که یکی از آنها بخشنامهای وزارتی به شماره ۱۴۰/۱۳۶۱ مورخ ۲۵/۱/۱۳۸۶ می باشد تا وزیر وقت به صراحت از همه زیر مجموعه خود بخواهد «استخدام از این پس، جذب حد اقل یکی از فرزندان فرهنگیان اعم از حق التدریسی، شرکتی در کلیه حوزهها از جمله تعاونیهای مسکن، مصرف، چند منظوره، صندوق ذخیره، شرکتهای وابسته، بانک سرمایه، کلینیکهای درمانی، مراکز آموزشی و رفاهی، امور خدماتی و پشتیبانی و سایر موارد مشابه اولویت با فرهنگیان معززخواهد بود». یا بخشنامه دیگری عطف به شماره۷۳۰/۱۴۸۹۷/۵ مورخ ۳۰/۱۰/۱۳۸۷ یعنی ۱۴ سال پیش از سوی اداره کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش وپرورش که در آن اعلام شده است چهار منطقه پایتخت یعنی همت، مهرآباد جنوبی، فردیس و شادآباد آپارتمانهایی بین ۵۵ تا ۱۲۰ متری همراه با تسهیلات ارزان قیمت بانکی و پیش پرداختهای ۱۲ تا ۴۰ میلیون تومانی بامتری ششصد تا یک میلیون و صد هزار تومانی آماده عرضه به متقاضیان فرهنگی است!
از نمونههای بارز این ادعا می باشد که هر چه جلوتر آمده این الطاف روبه زوال رفته است تا نهتنها فرهنگیان فرهیخته بلکه کل نهاد آموزش وپرورش دستخوش معامله گری و بازار مکاره شدنها گردد که به نوعی «ما می خوریم تا دیگران بعدها بکارند» تبدیل شود! وبالطبع این کلاه برای سر اصحاب فرهنگ بیش از اندازه گشاد است ! زیرا هرچه پیش تر می رویم واره را بیشتراز گذشته آب می برد! چرا که بعد از تخریب نظم ایجاد شده طی ۵ سال گذشته در درمانگاه فرهنگیان استان نوبت مرکز رفاهی کانون بازنشستگان واقع در خیابان آتشگاه فرا می رسد تا یکی از نواجی شش گانه کلانشهر اصفهان برای آن دندان تیز کند! که انشاآلله اگر عمری بود موارد تازه تری که از این باغ میرسد و در حال بررسی صحت وسقم آن هستیم زیر همین تیتررسانه ای شود.
از یاد نبریم وزارت آموزش وپرورش مادر نظام اداری وبنیان یک جامعه است که برای آن در گذشته هزینههای مادی و معنوی بسیار شده واگر قرار باشد پس از بیرون راندن موریانه ۲۰۳۰ به همت مقام معظم رهبری با بعضی از بیسلیقگیهای مدیریتی مواجه گردد، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد که می طلبد گروه جدید متولیان منسجم آن در استان اصفهان حواسشان را بیشتر جمع کنند تا انتخابها در مدیریت سلیقهای نباشد. خوشبختانه این نهاد یکی از غنی ترین ارگانهای کشور از نظر نیروی کار آمد است زیرا در هریک از واحدهای آموزشی آن هستند تئوریسینهای مثبت و فرهیخته ای که میتوانند نقش مشاور را برای مدیران رده بالا بازی کنند فراوان است تا بعضی حوادث ناخواسته و برگزاری مراسمهای ویژه!!! و دورزدنهای مدیریتی اتفاق نیفتد که نهایتاً تیشه به روی خود است!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
اگرچه طی دودهه اخیر باچالشهایی روبرو بوده در مواردی بازیچه بعضی سیاستهای غلط وزیاده طلبیهای۲۰۳۰ درون سازمانی شده اما هنوز هم میتوان به ریشههادر درون آن اعتماد نمود تا کفه ترازو در فرهنگ به سود منافع عمومی سنگین تر باشد. شاید گونهای ازمسائل اقتصادی را که مبتلابه آحاد جامعه وبخصوص اصحاب آموزشی و پرورشی آن است تا هرروز با سازی تازه سرگرم باشند وامروز نوبت طبقه بندی آنها فرارسیده که در یک مجموعه کوچک به نام مدرسه تنها سرایدارآن نتواند از این امتیازبهره مند شود را بتوان پاشنه آشیل اصلی در تزلزل اعتماد به حساب آورد زیرا آنچه از آخرین سالهای دودهه قبل به جا مانده نشان می دهد متولیان این نهاد بیش از امروز به فکر فرهنگیان همیشه یک لاقبا بودند که باید با همین در آمد مختصر ضمن ترگل ورگل کردن خود باسرو لباس مرتب وتمیز واحیاناً نو وسرخ نگهداشتن صورت با سیلی برای حاضر شدن سر کلاس درس.
نیازهای ضروری خانواده از جمله معیشت ومسکن و آینده نگریهای فرزندان را هم تامین کنندو کافی است تنها به دونمونه از این مساعدتها در ۱۵ سال قبل اشاره کرد که یکی از آنها بخشنامهای وزارتی به شماره ۱۴۰/۱۳۶۱ مورخ ۲۵/۱/۱۳۸۶ می باشد تا وزیر وقت به صراحت از همه زیر مجموعه خود بخواهد «استخدام از این پس، جذب حد اقل یکی از فرزندان فرهنگیان اعم از حق التدریسی، شرکتی در کلیه حوزهها از جمله تعاونیهای مسکن، مصرف، چند منظوره، صندوق ذخیره، شرکتهای وابسته، بانک سرمایه، کلینیکهای درمانی، مراکز آموزشی و رفاهی، امور خدماتی و پشتیبانی و سایر موارد مشابه اولویت با فرهنگیان معززخواهد بود». یا بخشنامه دیگری عطف به شماره۷۳۰/۱۴۸۹۷/۵ مورخ ۳۰/۱۰/۱۳۸۷ یعنی ۱۴ سال پیش از سوی اداره کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش وپرورش که در آن اعلام شده است چهار منطقه پایتخت یعنی همت، مهرآباد جنوبی، فردیس و شادآباد آپارتمانهایی بین ۵۵ تا ۱۲۰ متری همراه با تسهیلات ارزان قیمت بانکی و پیش پرداختهای ۱۲ تا ۴۰ میلیون تومانی بامتری ششصد تا یک میلیون و صد هزار تومانی آماده عرضه به متقاضیان فرهنگی است!
از نمونههای بارز این ادعا می باشد که هر چه جلوتر آمده این الطاف روبه زوال رفته است تا نهتنها فرهنگیان فرهیخته بلکه کل نهاد آموزش وپرورش دستخوش معامله گری و بازار مکاره شدنها گردد که به نوعی «ما می خوریم تا دیگران بعدها بکارند» تبدیل شود! وبالطبع این کلاه برای سر اصحاب فرهنگ بیش از اندازه گشاد است ! زیرا هرچه پیش تر می رویم واره را بیشتراز گذشته آب می برد! چرا که بعد از تخریب نظم ایجاد شده طی ۵ سال گذشته در درمانگاه فرهنگیان استان نوبت مرکز رفاهی کانون بازنشستگان واقع در خیابان آتشگاه فرا می رسد تا یکی از نواجی شش گانه کلانشهر اصفهان برای آن دندان تیز کند! که انشاآلله اگر عمری بود موارد تازه تری که از این باغ میرسد و در حال بررسی صحت وسقم آن هستیم زیر همین تیتررسانه ای شود.
از یاد نبریم وزارت آموزش وپرورش مادر نظام اداری وبنیان یک جامعه است که برای آن در گذشته هزینههای مادی و معنوی بسیار شده واگر قرار باشد پس از بیرون راندن موریانه ۲۰۳۰ به همت مقام معظم رهبری با بعضی از بیسلیقگیهای مدیریتی مواجه گردد، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد که می طلبد گروه جدید متولیان منسجم آن در استان اصفهان حواسشان را بیشتر جمع کنند تا انتخابها در مدیریت سلیقهای نباشد. خوشبختانه این نهاد یکی از غنی ترین ارگانهای کشور از نظر نیروی کار آمد است زیرا در هریک از واحدهای آموزشی آن هستند تئوریسینهای مثبت و فرهیخته ای که میتوانند نقش مشاور را برای مدیران رده بالا بازی کنند فراوان است تا بعضی حوادث ناخواسته و برگزاری مراسمهای ویژه!!! و دورزدنهای مدیریتی اتفاق نیفتد که نهایتاً تیشه به روی خود است!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت