خیابان پر از بساط اندازان و به قول یکی از آنها که خانمی میانسال است «باید علاوه بر اجاره کارتخوان و هزینههای تعمیرات، سرویس، کاغذ و مالیات تراکنشهای بانکی را هم تا زیر ۶۰۰ فروش مبلغ ۱۲۰ تومان همراه با عوارض شهرداری بابت بساط اندازی در پیادهرو پرداخت میکنیم! البته تا قبل از کرونا و معضلات اقتصادی اخیر عمدهفروشان پوشاک را به صورت چک مدتی به ما میفروختند اما حالا همه چیز به روز شده تا آنها نیز در پایان هر هفته حسابشان را با ما تسویه کنند، بنابراین اندوختهای پیش ما نمیماند تا به واسطه آن بتوانیم گشایشی در کارمان ایجاد کنیم.»
کمی بالاتر جوان رشید و برازندهای ایستاده که روی شانههایش چند چوب لباسی آویزان است تا به واسطه آنها به نمایش مانتوهای ارزان قیمت خود بپردازد.
خانمی در حال چانه زدن با اوست و ضمنا شکایت دارد که چرا نمیتواند جنس مورد نظرش را از طریق پرداخت با کارتخوان خریداری نماید و فروشنده او را به عابر بانک کنار دستش حواله میدهد که پول نقد بیاورد. مرد میانسالی در حالی که لباس فرم پوشیده و لبخندی از روی اجبار بر لب دارد رهگذران را تشویق به استفاده از رستورانی میکند که سقف ورودیاش سالهاست رنگآمیزی نشده و پیداست از مشتری هم خبری نیست اما او اصرار دارد کسانی را که توقف کوتاهی در برابر ورودی دارند با لطایفالحیل وارد غذاخوری کند.
ولی این خیل عابران دستخالی از خرید که علاف پیاده روهای پر از بساط انداز هستند ترجیح میدهند پا به رستوران نگذارند زیرا میدانند غول گرانی اقلام همه موجودیشان را به فنا میدهد؛ بنابراین سروته گرسنگی را با چند دانه فلافل یا پیراشکی هم میآورند؛ اما کنار بساط اوراق فروشان یدکی شلوغتر از همهجاست زیرا این آقایان هستند که در خانهها دست به کار تعمیر ابزار و وسایل میشوند و تنها به قطعات مستعمل و ارزان نیازمندند تا خرابیها را به نحوی موقتا رفع و رجوع نمایند و زندگی در عصر حجر از اینجا شروع میشود تا بار دیگر فروش اقلام دست دوم در مغازههای سمساری رونق بگیرد زیرا در حالی که یک بخاری گازی ارزشی بالای چند میلیون تومان را به خود اختصاص داده، در این بازار میتوان کهنه آن را به ثلث قیمت تهیه کرد هرچند رنگ و رو رفته باشد که حالا نوبت پزشکان عمومی مستقر در کوچه پس کوچههای شهر هستند که در مطبهای قدیمی و با تابلوهای رنگ و رو رفته تا قبل از این پشه میپراندند اما امروز چون ویزیتشان کمتر از پزشکان متخصص است مراجعان بیشتری دارند و حتی کار به عطاریهای بیمدرک هم کشیده است تا ضمن معاینه رایگان با تجویز و فروش داروهای گیاهی سروته قضیه را هم بیاورند و آنسوی ماجرا کتابهای درسی دانش آموزان است تا نرخ رسمیاش نزدیک صددرصد افزایش پیدا کند و بازار دستدوم آن در گوشه و کنار شهر رونق یابد که البته کیفهای کهنه حمل آنها نیز در این اماکن با ثلث به فروش میرسد. با آغاز سال ۱۴۰۲ ورود به زندگی عصر حجر شدت مییابد زیرا صحبت از تغییر در سیستم دریافت کارمزد از کارتخوان ها به گوش میرسد و بالاخره بانک مرکزی به صورت رسمی اعلام میکند دریافت کارمزد از کارتخوان ها با تغییر نرخ روبرو شده است.
دارندگان دستگاههای کارتخوان به ازای هر تراکنش خرید از هزار و ۲۰۰ ریال، بر اساس سقف تعیین شده بسته به مبلغ تراکنش، کارمزد پرداخت میکنند. به عبارت دیگر کف این کارمزد تا تراکنشهای ۶ میلیون ریال، هزار و دویست ریال و برای تراکنشهای بالاتر بهصورت پلکانی تا سقف تعیینشده خواهد بود.
مطابق جدول زمانی اعلام شده این بخشنامه، اصلاح نظام کارمزد پذیرندگان به صورت مرحلهای اجرا خواهد شد و تراکنشهای با مبالغ بالا در اولویت اجرا هستند. همچنین تا اطلاع ثانوی پذیرندگان صنف نانوایی و سوپرمارکت از پرداخت کارمزد مستثنا شده و سهم این صنوف همچنان توسط بانک پذیرنده پرداخت خواهد شد.
حالا این تضاد و تشدد عقاید است که بعضی معتقدند بهمرورزمان دستگاههای کارتخوان از میان اصناف خارج شده و مشتریان ناچار به ارائه وجه نقد میشوند که با توجه به تورم موجود دیگر حمل این مقدار پول در جیب و کیف همراه امکانپذیر نیست و هر فرد باید برای خرید روزانه یک خورجین پر از اسکناس به همراه داشته باشد تا به گونهای سناریوی زندگی در عصر حجر کامل شود!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
کمی بالاتر جوان رشید و برازندهای ایستاده که روی شانههایش چند چوب لباسی آویزان است تا به واسطه آنها به نمایش مانتوهای ارزان قیمت خود بپردازد.
خانمی در حال چانه زدن با اوست و ضمنا شکایت دارد که چرا نمیتواند جنس مورد نظرش را از طریق پرداخت با کارتخوان خریداری نماید و فروشنده او را به عابر بانک کنار دستش حواله میدهد که پول نقد بیاورد. مرد میانسالی در حالی که لباس فرم پوشیده و لبخندی از روی اجبار بر لب دارد رهگذران را تشویق به استفاده از رستورانی میکند که سقف ورودیاش سالهاست رنگآمیزی نشده و پیداست از مشتری هم خبری نیست اما او اصرار دارد کسانی را که توقف کوتاهی در برابر ورودی دارند با لطایفالحیل وارد غذاخوری کند.
ولی این خیل عابران دستخالی از خرید که علاف پیاده روهای پر از بساط انداز هستند ترجیح میدهند پا به رستوران نگذارند زیرا میدانند غول گرانی اقلام همه موجودیشان را به فنا میدهد؛ بنابراین سروته گرسنگی را با چند دانه فلافل یا پیراشکی هم میآورند؛ اما کنار بساط اوراق فروشان یدکی شلوغتر از همهجاست زیرا این آقایان هستند که در خانهها دست به کار تعمیر ابزار و وسایل میشوند و تنها به قطعات مستعمل و ارزان نیازمندند تا خرابیها را به نحوی موقتا رفع و رجوع نمایند و زندگی در عصر حجر از اینجا شروع میشود تا بار دیگر فروش اقلام دست دوم در مغازههای سمساری رونق بگیرد زیرا در حالی که یک بخاری گازی ارزشی بالای چند میلیون تومان را به خود اختصاص داده، در این بازار میتوان کهنه آن را به ثلث قیمت تهیه کرد هرچند رنگ و رو رفته باشد که حالا نوبت پزشکان عمومی مستقر در کوچه پس کوچههای شهر هستند که در مطبهای قدیمی و با تابلوهای رنگ و رو رفته تا قبل از این پشه میپراندند اما امروز چون ویزیتشان کمتر از پزشکان متخصص است مراجعان بیشتری دارند و حتی کار به عطاریهای بیمدرک هم کشیده است تا ضمن معاینه رایگان با تجویز و فروش داروهای گیاهی سروته قضیه را هم بیاورند و آنسوی ماجرا کتابهای درسی دانش آموزان است تا نرخ رسمیاش نزدیک صددرصد افزایش پیدا کند و بازار دستدوم آن در گوشه و کنار شهر رونق یابد که البته کیفهای کهنه حمل آنها نیز در این اماکن با ثلث به فروش میرسد. با آغاز سال ۱۴۰۲ ورود به زندگی عصر حجر شدت مییابد زیرا صحبت از تغییر در سیستم دریافت کارمزد از کارتخوان ها به گوش میرسد و بالاخره بانک مرکزی به صورت رسمی اعلام میکند دریافت کارمزد از کارتخوان ها با تغییر نرخ روبرو شده است.
دارندگان دستگاههای کارتخوان به ازای هر تراکنش خرید از هزار و ۲۰۰ ریال، بر اساس سقف تعیین شده بسته به مبلغ تراکنش، کارمزد پرداخت میکنند. به عبارت دیگر کف این کارمزد تا تراکنشهای ۶ میلیون ریال، هزار و دویست ریال و برای تراکنشهای بالاتر بهصورت پلکانی تا سقف تعیینشده خواهد بود.
مطابق جدول زمانی اعلام شده این بخشنامه، اصلاح نظام کارمزد پذیرندگان به صورت مرحلهای اجرا خواهد شد و تراکنشهای با مبالغ بالا در اولویت اجرا هستند. همچنین تا اطلاع ثانوی پذیرندگان صنف نانوایی و سوپرمارکت از پرداخت کارمزد مستثنا شده و سهم این صنوف همچنان توسط بانک پذیرنده پرداخت خواهد شد.
حالا این تضاد و تشدد عقاید است که بعضی معتقدند بهمرورزمان دستگاههای کارتخوان از میان اصناف خارج شده و مشتریان ناچار به ارائه وجه نقد میشوند که با توجه به تورم موجود دیگر حمل این مقدار پول در جیب و کیف همراه امکانپذیر نیست و هر فرد باید برای خرید روزانه یک خورجین پر از اسکناس به همراه داشته باشد تا به گونهای سناریوی زندگی در عصر حجر کامل شود!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت