افغانستان دیروز بار دیگر روزی خونین را سپری کرد و انفجارهای تروریستی به شهادت و زخمی شدن دهها دانش آموز منجر شد. این حادثه تروریستی در حالی روی داده است که مروری بر تحولات افغانستان بیانگر نکاتی چند در باب چرایی این انفجارها و ناآرامیها است.
نخستین مسئله آن است که طی ماههای اخیر که طالبان در راس قدرت قرار گرفتهاند عملا در اجرای مطالبات مردمی برای تشکیل دولت فراگیر کوتاهی کرده اند و حتی برخی رویکردهای رادیکالی در باب مسائل اجتماعی همچون اشتغال و تحصیل زنان موجب افزایش نارضایتی مردمی از آنها شده است.
دوم آنکه هر چند کشورهای غربی افغانستان را ترک کردهاند اما همچنان به سیاست بحران سازی در این کشور ادامه میدهند. از یک سو انها از انجام تعهدات خود برای ارسال کمکهای بشر دوستانه به افغانستان خودداری میکنند که زمینه ساز افزایش فقر و بحران انسانی در این کشور شده است. در همین حال گزارشها از افزایش حمایتهای مالی و تسلیحاتی غرب از تروریستها برای استمرار ناامنی در افغانستان و گسترش آن به منطقه حکایت دارد.
مجموع این مولفههای در نهایت شرایط را برای گروههای تروریستی فراهم میکند تا به توسعه فعالیت خویش و بهره گیری از فقر مردم برای یارگیری بپردازند. نتیجه این وضعیت در نهایت انفجارهای خونینی است که تروریستها برای قدرت نمایی اجرا میکنند تا همزمان نیز با جلب رضایت غربیها ، حمایتهای بیشتر از آنها کسب نمایند. نکته اساسی آن است که غرب تلاش دارد تا دامنه بحران را به سراسر منطقه گسترش دهد که تحرکات اخیر برای اختلاف افکنی میان ایران و افغانستان و نیز تحرکات مشکوک اخیر پاکستان علیه افغانستان نمودی از این رفتارهاست. بر این اساس میتوان گفت که هر چند که در سایه این انفجارها دست های خارجی را میتوان مشاهده کرد اما این امر نافی مسئولیت طالبان در برقراری امنیت سراسری نمی باشد مسئله ای که راهکار نهایی تحقق آن نیز تشکیل دولت فراگیر برای بهره گیری از ظرفیت تمام گروهها و جریانها برای تامین امنیت و رفع نیازهای مردم میباشد مولفهای که در کنار تثبیت روند سیاسی زمینه ساز صلح و ثبات پایدار در این کشور خواهد بود.
نویسنده: قاسم غفوری
نخستین مسئله آن است که طی ماههای اخیر که طالبان در راس قدرت قرار گرفتهاند عملا در اجرای مطالبات مردمی برای تشکیل دولت فراگیر کوتاهی کرده اند و حتی برخی رویکردهای رادیکالی در باب مسائل اجتماعی همچون اشتغال و تحصیل زنان موجب افزایش نارضایتی مردمی از آنها شده است.
دوم آنکه هر چند کشورهای غربی افغانستان را ترک کردهاند اما همچنان به سیاست بحران سازی در این کشور ادامه میدهند. از یک سو انها از انجام تعهدات خود برای ارسال کمکهای بشر دوستانه به افغانستان خودداری میکنند که زمینه ساز افزایش فقر و بحران انسانی در این کشور شده است. در همین حال گزارشها از افزایش حمایتهای مالی و تسلیحاتی غرب از تروریستها برای استمرار ناامنی در افغانستان و گسترش آن به منطقه حکایت دارد.
مجموع این مولفههای در نهایت شرایط را برای گروههای تروریستی فراهم میکند تا به توسعه فعالیت خویش و بهره گیری از فقر مردم برای یارگیری بپردازند. نتیجه این وضعیت در نهایت انفجارهای خونینی است که تروریستها برای قدرت نمایی اجرا میکنند تا همزمان نیز با جلب رضایت غربیها ، حمایتهای بیشتر از آنها کسب نمایند. نکته اساسی آن است که غرب تلاش دارد تا دامنه بحران را به سراسر منطقه گسترش دهد که تحرکات اخیر برای اختلاف افکنی میان ایران و افغانستان و نیز تحرکات مشکوک اخیر پاکستان علیه افغانستان نمودی از این رفتارهاست. بر این اساس میتوان گفت که هر چند که در سایه این انفجارها دست های خارجی را میتوان مشاهده کرد اما این امر نافی مسئولیت طالبان در برقراری امنیت سراسری نمی باشد مسئله ای که راهکار نهایی تحقق آن نیز تشکیل دولت فراگیر برای بهره گیری از ظرفیت تمام گروهها و جریانها برای تامین امنیت و رفع نیازهای مردم میباشد مولفهای که در کنار تثبیت روند سیاسی زمینه ساز صلح و ثبات پایدار در این کشور خواهد بود.
نویسنده: قاسم غفوری