سینما در سال ۱۴۰۱ با حمایتهای بخش دولتی و خصوصی توانست از وضعیتی که به مرگ نزدیک بود نجات پیدا کند؛ هرچند که شرایط فعلی آن عالی نیست اما نشاط پویانمایی و کمدی و تنوع ژانری باعث شد تا سینما از سراشیبی سقوط نجات پیدا کند. شاید سال ۱۴۰۱ را یکی از حساسترین سالهای سینمای ایران در تاریخ معاصر بدانیم. سالی که نشان داد سینما چقدر وابسته است...وابسته به کوچکترین تصمیمات، اتفاقات و رخدادهایی که الزاما نباید به خود سینما هم ربط داشته باشند، اما میتوانند با فاصله قابل توجهی از آن، تأثیر جدی بر فروش و از آن بالاتر حیات آن بگذارند؛ و همه اینها یعنی اینکه سینمای ایران هنوز استقلال کاملی نسبت به دیگر حوزههای اجتماعی و سیاسی پیدا نکرده است. سینمای ایران بعد از فروکش کردن کرونا و از آبان ماه با اکران فیلمهای گوناگونی چون گشت ۳، قهرمان و منصور و بعد از آن بیهمه چیز، شهر گربهها و آتابای بار دیگر کسب و کار خود را با جدیت آغاز کرد و شاهد فروش و استقبال خوب از گیشهها شد. این روند با فیلمهای چهلمین جشنواره فیلم فجر ادامه پیدا کرد و در سال جدید با اکران فیلم کمدی انفرادی دور تازه فروش بالا آغاز شد. همراه با این فیلم علفزار و تیتی نیز به عنوان فیلمهای درام وارد گود اکران شدند و تنوع اکرانی خوبی در سینماها برقرار شد. این روند با فراز و نشیب طبیعی گیشه ادامه داشت تا اینکه در ابتدای شهریور ماه فیلم پویانمایی پسر دلفینی اکران خود را آغاز کرد.
پسر دلفینی، قربانی حوادث این انیمیشن از آنجایی که در تبلیغات خود بسیار موفق عمل کرد و از آورده اکران خود در روسیه با فروش نزدیک به ۲ میلیون دلاری، در فضاسازی برای تبلیغ فیلم بهرهمند شد، توانست خیلی زود رو به فروش بالا بگذارد و آرام آرام تبدیل به پدیده فروش سینمای ایران شد. این فروش به طور وضعی نیز بر سینما اثرگذار بود و در نتیجه سینما نیز فروش بیشتری را نسبت به قبل تجربه کرد تا جایی که از ۱۹ تا ۲۵ شهریور، سینمای ایران نزدیک به ۱۲ میلیارد تومان فروش داشت که در همین هفته پسر دلفینی با فروش بیشتر از ۳ میلیارد تومان اولین فیلم هفته بود. در این میان میتوان پویانمایی پسر دلفینی را قربانی جدی این اتفاقات دانست. فیلمی که به تعبیر مدیر سینما شکوفه در مصاحبه با ما، میتوانست تا ۵۰ میلیارد تومان فروش کند اما تنها تا امروز کمی بیشتر از ۲۰ میلیارد تومان فروش کرد. طبیعتاً این فرایند گریبان همه فیلمها را نیز گرفت و هرکدام که میتوانستند فروش بیشتری را تجربه کنند، تجربه تلخ فروش پایین را پیدا کردند. به تعبیر دیگر شاید این روزها میتوانست روزهای بسیار پررونق و تاریخی برای سینمای ایران میبود که سرنوشت سینمای ایران را برای مدتها عوض کند، اما افسوس که این جریان با خودکامگیهای برخی به اصلاح معترض نابود شد. اما حمایتهای بخش خصوص و دولتی از سینما باعث شد تا کم کم و با فاصله از اوج اغتشاشات روزنههای امید به سینما گشوده شود. اینگونه که با از رونق افتادن پسر دلفینی و شکست اغتشاشات، یک پویانمایی دیگر به نام لوپتو ساخته سازمان سینمایی حوزه هنری وارد سینما شد و دوباره فضای هیجان و نشاط به سینماها با حضور کودکان و نوجوانان بازگشت. از سوی دیگر بار دیگر فیلم کمدی دیگری از مسعود اطیابی که فیلم کمدی انفرادی او در همین سال پرفروشترین فیلم شد و دینامیت او نیز در سال قبل پرفروشترین بود، به نام بخارست فضای خنده و فرح را به سینما آورد. این فضا تا حد قابل قبولی شرایط وخیم سینما را بهتر کرد به طوریکه در آذر ماه ۲۵ میلیارد تومان عایدی فروش سینمای کشور شد. البته هنوز تا هفتهای که ۱۲ میلیارد فروش کل سینما بود فاصله زیاد وجود داشت. اما دیماه روزهای بهتری برای سینمای کشور شد و توان سینمای ایران برای فروش بهتر رفته رفته افزایش یافت تا جایی که هفته آخر دی سینما بعد از چندماه ۸ میلیارد و ۷۶۸ میلیون تومان فروش داشتند و ۲۸۴ هزار و ۶۹۹ نفر به سینما رفتند. هفته بعد نیز وضعیت بهتری برای سینماهای کشور ایجاد شد و ۳۰۰ هزار نفر به سینماهای کشور رفتند و ۹ میلیارد و ۱۶۸ میلیون و ۷۲۳ هزار تومان سینماها فروش داشتند. البته این رقم تنها از این جهت خوب بود که سینماها از وضعیت بسیار وخیم گذشته بیرون آمدند و گرنه همانطور که گفته شد با روزهای اوج فروش در شهریورماه امسال فاصله داشتند. اما این میزان فروش نیز دور از انتظار بود. در هر حال سینماها روزهای بهتری را تجربه کردند. نتیجه این بند آنکه سینماها تحت تأثیر شرایط سیاسی و رخدادهای اجتماعی و حوادث آن، خیلی زود قربانی شدند و افت فروش را تجربه کردند. اما ادامه این ماجرا قدری عجیب تر است. اما این خود مردم بودند که سینما را نجات دادند. مردم هنردوستی که در شرایط نامناسب از نظر اقتصادی و امنیتی به سینما آمدند و در روزهای قهر و تحریم به اندازه توان خود کاری کردند تا سینما از روزگار بد برون آید. اما آنچه که در حقیقت به عنوان علت اصلی باید در نظر گرفت «نشاط» پویانمایی و کمدی و «تنوع ژانری» بود که باعث شد تا سینما از سراشیبی سقوط نجات پیدا کند. این ماجرا نشان داد که فضای سیاسی و غیرسینمایی که توسط برخی لیدرها از درون خود سینما هدایت میشد، چقدر بیرحمانه خود سینما را هدف گرفت و باعث شد تا حدودی برخی از سینماگران دلواپس معیشت و کار خود شوند. جریان کوچکی که جیب خود را از جوایز سیاسی جشنوارههای اروپایی پر کرده و نگرانی از بیکاری و کمکاری نداشت اما دقیقهای به مشکلات فراوان قشر ضعیف درون سینما فکر نمیکرد. این موضوع نشان میدهد که رگهای حیاتی سینمای ما بسیار شکننده و حساس و سفره اقتصادی آن بسیار کوچک است. از سوی دیگر این قضایا نشان میدهد که چهرههای سالم و سینمایی واقعی که برای اعتلای فرهنگ و هنر کشور کار میکنند، شاهراههای حیاتی سینما را در دست ندارند و هنوز جریانی باریک اما ضمخت دور سینما آن مانند یک مار چمبره زده و به وقت رفع نیازهای سیاسی و ایدئولوژیک گروههای خارجنشین، تلاش میکند تا سینماگران و هنرمندان را بهسان پیاده نظام آنان کند. اما در هر حال جشنوارهها برگزار شدند و سینماها نیز به فعالیت عادی خود ادامه میدهند. فروش کلی سینمای ایران امروز از مرز ۴۱۱ میلیارد تومان عبور کرده است. پرفروشترین فیلم سال کمدی انفرادی است با ۷۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان. بخارست بعد از آن با ۴۳ میلیارد تومان، سگ بند با ۴۲ میلیارد تومان و سپس پسر دلفینی با ۲۳ میلیارد تومان. در یک نگاه کلی مهمترین دادههای سینمایی کشور در سال ۱۴۰۱ به شرح زیر است: پدیده امسال سینمای ایران را باید انیمیشنها دانست. پویانماییهایی که هر کدام بیشتر از انتظار فروش داشتند و آبروی سینمای انیمیشن ایران را خریدند و با هم ۴۳ میلیارد تومان و کمی بیشتر از یک دهم فروش سینمای ایران را سهیم شدند. صنعتی که بسیار پرزحمت است و هزینهبر. چالش جدی چون مهاجرت سازندگانش را پیش روی خود دارد که با رفتنشان سرمایه مادی و معنوی را برای سرویسکاری به آنسوی مرزهای کشور میبرند. با این همه این جریان زنده و جذاب روزبهروز به وسعت و قدرتش افزوده میشود تا جایی که یکی از جذابترین و خوشساختترین آنها یعنی «بچه زرنگ» امسال در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و بدون شک باید آن را فیلم پرفروش سینما در سال آینده توصیف کرد.
بدون کمدی سینمای ایران دیگر معنا ندارد کمدیها هنوز پرچمدار فروش سینمای کشورند؛ بیش از ۲۰۰ میلیارد از فروش سینمای ایران در همین سال برای فیلمهای کمدی است. نبود فیلمهای کمدی را باید به مثابه مرگ سینمای سالنی ایران دانست. همین اکرانهای نوروزی نشان میدهد که فیلمهای کمدی باید در هر بسته و سبد اکرانی باشند.
تنوع ژانری حیاتیترین عنصر مغفول سینمای کشور گونههای دیگر مانند پلیسی، دفاع مقدس، دینی و ترسناک نیز با تعداد کمتری فروش پایینتری را تجربه میکنند. امسال موقعیت مهدی در دفاع مقدس بیشترین فروش را در سینمای ژانری با ۱۲ میلیارد تومان تجربه کرد. روز صفر در گونه امنیتی و اکشن، نزدیک به ۱۰ میلیارد، مرد بازنده در پلیسی ۶ میلیارد، هناس در بیوگرافی و بدون قرار قبلی در دینی ۴ میلیارد و ۲۰۰ و ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان فروش داشتند که با فیلمهای دیگر گونهها، نزدیک به ۴۰ میلیارد تومان فروش آنها است. تنوع ژانری یکی از عناصر موفقیت سینمای کشور است. این موضوع باعث میشود تا مخاطبین بیشتری با سلایق گوناگونی به سینماها بروند و مضامین و تفکرات گوناگون را در سینما شاهد باشیم. چیزی که در سال آتی با فیلمهایی در مضامین و ژانرهای بیشتری در سینما، آن را شاهد خواهیم بود.
چه چیزی سینما را نجات داد؟ در واقع باید نتیجه گرفت که این خود مردم بودند که سینما را نجات دادند. مردم هنردوستی که در شرایط نامناسب از نظر اقتصادی و امنیتی به سینما آمدند و در روزهای قهر و تحریم به اندازه توان خود کاری کردند تا سینما از روزگار بد برون آید. اما آنچه که در حقیقت به عنوان علت اصلی باید در نظر گرفت «نشاط» پویانمایی و کمدی و «تنوع ژانری» بود که باعث شد تا سینما از سراشیبی سقوط نجات پیدا کند. فیلم «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی به عنوان بهترین فیلم از نگاه ملی و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره همراه با سه کمدی برای اکران نوروزی به سینماهای کشور میآید. ماه رمضان نیز در پیش است و باید دید که اکرانهای افطار تا سحر همراه با ساعات عادی اکران چه رونقی به سینما میآورد. اما در هر حال سینمای ایران از شرایط ناگوار اقتصادی و سیاسی گریز کرد و حالا دوباره میفروشد و چراغ آن خاموش نمیشود.