اگرچه نزدیک شصتوپنج سال از ورود تلویزیون به کشور میگذرد که جعبه رؤیاها نام گرفت اما هرگز نتوانست جای دستگاه مشابه خود یعنی رادیو را که مصاحبی صبور نام دارد، گرفته تا همچنان پیشکسوت و بهنوعی مأخذ باقی بماند.
بیستم دیماه امسال مصادف با هفتادو یکمین سال حضور رادیو اصفهان که تاریخی بس شگرف دارد زیرا در آغاز فرستندهای ارتشی و روزی چند ساعت در اختیار بود تا اخبار محلی از طریق آن پخش شود و سپس مکانی در باشگاه افسران واقع در خیابان استانداری به این کار اختصاص یافت و مرحوم رضا ارحام صدر اولین گوینده و مجری آن بود تا بعد از او جای این یار مصاحب عوض شده و به ساختمانی در خیابان شمسآبادی فعلی و کوچه تاج انتقال یابد و مرحوم تاج نیز که ساکن همین کوچه بود بهراحتی بتواند ضمن مراجعه به آن نغمهسرایی کند. اما علیرغم گذشته روشن این رسانه در پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی که حاکی از بهرهوری هرچه بیشتر از میراثهای موجود در آن است و میتواند سالیان دراز تغذیه آن را تأمین کند و این کلانشهر موزه را نهتنها به ایرانیان بلکه به تمام دنیا معرفی نماید ولی متأسفانه موفقیت چندانی نداشته و همچنان نقش یک رسانه کاملاً محلی را بازی کرده که دلیلی محرز بر ضعف مدیریت در آن است زیرا این حوزه و بخصوص در شهر اصفهان نیازمند تیمی باتجربه شامل مدیریت، نویسندگی، تدوین، اجرا، گویندگی و حتی ضبط و پخش است که یکبهیک آنها باید فارغالتحصیل دکترای اصفهان شناسی باشند یا بتوانند پیرامون آن به محلی یا استانی و یا کشوری فکر کنند و جزیرهای عمل ننمایند بلکه دیدی جهانشمول داشته باشند و هدف را بر آن بنا نهند تا یک دانشآموز آفریقایی هم بداند اصفهان کجاست و تاریخ چند هزارساله آن چه میگوید و در زیر گنبدهای نیلگون و پلهای خوابیده بر زایندهرود و اماکن تاریخی متعدد همچون منارجنبان و عالیقاپوی آن چه نوع مهندسی ساخت و تزیین بهکاررفته است. انجام این پروژه عظیم وظیفهای است که باید توسط این رسانه ملی با فرهنگ و هنر اصفهان آمیخته و از طریق آنتن به گوش جهانیان برسد و متأسفانه تا امروز چنین مطالبهای عملی نشده و هرروز برنامههای ارائهشده بهصورت تکراری همراه با افت کیفیت نسبت به ایام قبل به مخاطبان کاملاً محلی و حتی محدود به بخشی از لایههای حاشیهای شهر تحمیل شود! این امر باعث میگردد تا رادیو آن اعتبار رسانهای قبل را در میان افراد فرهیخته که میتوانند نقش کلیدی و ارشادی داشته باشند از دست بدهد و تنها وسیلهای تفننی برای گروهی باشد که محیط کار و خانه را خالی از صدا تحمل نکرده و این مشکل را قارقار کلاغها هم میتواند حل کند مگر اینکه قصد و نیتی دیگر و ازجمله ناشیانه داشته باشند و بهطور مثال میشود به برنامهای به نام چهارباغ عصر سهشنبه هفدهم دیماه اشاره کرد که قسمتی از آن پیرامون داستایوفسکی نویسنده روسی بود تا کلامی از او بهعنوان الگوی جامعه تجویز کند درحالیکه خود بارزترین آنها را در کلام و روایات معصومان دارد و اتفاقاً همین عنوان نقلشده از متفکر روسی برداشت ناشیانه از کلامی بلند پیرامون نحوه قضاوت در نهجالبلاغه امام علی «ع» است که تنها بزک شده تا به اسم این نویسنده مشهوری روسی بخورد مخاطبان رادیو داده شود و رسانهای که باید مروج احکام اسلامی برای نجات مسلمانان از نفوذ موذیانه غرب و شرق باشد به ترویج آن بپردازد و اینگونه نشان دهد که نهتنها با فقدان اطلاعات لازم پیرامون شهر موزه اصفهان روبرو هستند بلکه برای استفاده از مکتوب بیگانگان نیز از مطلعان حوزوی بهقدر لازم بهره نمیبرند و از سویی اعتبار و احترامی هم برای خادمان این رسانه در گذشته قائل نیستند تا حداقل در برنامه ویژهای که به مناسبت هفتاد و یکمین سال ایجاد رادیو اصفهان در عصر روز شنبه بیستم دیماه از کالبد فقدان هویت خارج شده و بهجای از این شاخه به آن شاخه پریدن و ترویج لودگیهای معمول معدودی از فرهیختگان بازنشسته و یا بازماندگان آنها را از طریق تلفن و یا شبکههای مجازی در این جمع شرکت و به آنها بها دهند و تنها به ذکر نام دو تن بهطور پراکنده و تماسی مختصر با کسی از طریق تلفن قناعت نکنند که این موارد هم بر اساس اعتراض پیامکی یکی از شنوندگان بهصورت زنده انجام میشود! راستی کجا هستند ارزیابان پخش شبکه شنیداری رسانه ملی در اصفهان که بابت این کار حقالزحمه دریافت میکنند اما برنامهها همچنان در جا میزنند؟!
نویسنده: حسن روانشید