یک سال از خروج ناگهانی آمریکا و ناتو از افغانستان میگذرد در حالی که در سالگرد این خروج رسانههای غربی از جمله فارسی زبانان زنجیرهای گسترده ای از اخبار و گزارشها درباره افغانستان پس از خروج منتشر کرده اند. آنچه در خط سیر این رسانهها مشاهده می شود برجسته سازی فقر، گرسنگی، جنگ و نزاع و ناامنی، چالشهای اجتماعی بویژه در حوزه زنان، بی تمایلی جهان برای روابط با افغانستان و... است.
این رویکرد از سوی این رسانهها در حالی صورت میگیرد که کلید واژه افغانستان یک سال پس از قدرت یابی طالبان اساس این رفتارها را تشکیل میدهد. با توجه به این رفتارها در تحلیل رفتاری این رسانهها چند رویکرد اساسی مشاهده میشود. نخست آنکه این رسانهها برآنند تا تحولات افغانستان و قدرت یابی طالبان را نه بر اساس توافق دوحه میان آمریکا و طالبان بلکه نشات گرفته از جنگ داخلی عنوان نمایند. کلید واژه یک سال پس از کسب قدرت به دست طالبان در این چارچوب قابل ارزیابی است. به عبارتی دیگر غرب سعی دارد تا پرونده ۲۰ سال اشغالگری و چگونگی به قدرت رسیدن طالبان را کتمان و افغانستان را گرفتار جنگ داخلی نشان دهد که برجسته ساز مباحثی همچون مقاومت پنجشیر در این چارچوب قابل ارزیابی است.
دوم آنکه غرب با نمایش چهرهای سیاه و شکست خورده از افغانستان سعی دارد تا این تفکر را در میان افکار عمومی منطقه نهادینه ساز که بدون حضور غرب، هیچ ملتی توان دست یابی به اهداف خویش را ندارد و در نهایت محکوم به شکست است. به عبارتی غرب در فضای رسانهای به دنبال تحقیر سازی کشورهای اسلامی و مقابله کنندگان با سلطه آمریکاست چنانکه این سیاست در قبال بسیاری از کشورها اجرا میشود و بر اساس ان صرفا نقاط ضعف و چالشهای کشورهای هدف برجسته سازی میشود در حالی که همزمان پیشرفت و دستاوردهای غرب برجسته سازی میگردد.
سوم انکه در طول یک سال گذشته همسایگان افغانستان با برگزاری نشستهای سیاسی ، اقتصادی و امنیتی اقدامات بسیاری در حمایت از این کشور صورت داده و دستاوردهای بسیاری داشته است. این امر نسخهای موفق برای همسایگان در حل مشکلات منطقه است که مغایر با منافع سلطه گرایانه غرب است. رسانههای غربی از جمله فارسی زبانان ماموریت دارند تا با سیاه نمایی وضعیت افغانستان ، این دستاوردها را کم رنگ و پایدار بودن اصل یک جانبه گرایی غرب را برجسته سازی سازند.
نویسنده: قاسم غفوری
این رویکرد از سوی این رسانهها در حالی صورت میگیرد که کلید واژه افغانستان یک سال پس از قدرت یابی طالبان اساس این رفتارها را تشکیل میدهد. با توجه به این رفتارها در تحلیل رفتاری این رسانهها چند رویکرد اساسی مشاهده میشود. نخست آنکه این رسانهها برآنند تا تحولات افغانستان و قدرت یابی طالبان را نه بر اساس توافق دوحه میان آمریکا و طالبان بلکه نشات گرفته از جنگ داخلی عنوان نمایند. کلید واژه یک سال پس از کسب قدرت به دست طالبان در این چارچوب قابل ارزیابی است. به عبارتی دیگر غرب سعی دارد تا پرونده ۲۰ سال اشغالگری و چگونگی به قدرت رسیدن طالبان را کتمان و افغانستان را گرفتار جنگ داخلی نشان دهد که برجسته ساز مباحثی همچون مقاومت پنجشیر در این چارچوب قابل ارزیابی است.
دوم آنکه غرب با نمایش چهرهای سیاه و شکست خورده از افغانستان سعی دارد تا این تفکر را در میان افکار عمومی منطقه نهادینه ساز که بدون حضور غرب، هیچ ملتی توان دست یابی به اهداف خویش را ندارد و در نهایت محکوم به شکست است. به عبارتی غرب در فضای رسانهای به دنبال تحقیر سازی کشورهای اسلامی و مقابله کنندگان با سلطه آمریکاست چنانکه این سیاست در قبال بسیاری از کشورها اجرا میشود و بر اساس ان صرفا نقاط ضعف و چالشهای کشورهای هدف برجسته سازی میشود در حالی که همزمان پیشرفت و دستاوردهای غرب برجسته سازی میگردد.
سوم انکه در طول یک سال گذشته همسایگان افغانستان با برگزاری نشستهای سیاسی ، اقتصادی و امنیتی اقدامات بسیاری در حمایت از این کشور صورت داده و دستاوردهای بسیاری داشته است. این امر نسخهای موفق برای همسایگان در حل مشکلات منطقه است که مغایر با منافع سلطه گرایانه غرب است. رسانههای غربی از جمله فارسی زبانان ماموریت دارند تا با سیاه نمایی وضعیت افغانستان ، این دستاوردها را کم رنگ و پایدار بودن اصل یک جانبه گرایی غرب را برجسته سازی سازند.
نویسنده: قاسم غفوری