پرده اول- شورای توزیع آب مصوب میکند چهار میلیون مترمکعب از ذخایر یکی از سدهای فرعی را بهمنظور نجات تالاب گاوخونی و همچنین پایدار کردن محیطزیست اصفهان و استانهای همجوار و حتی پایتخت از هجوم ریز گردها رهاسازی تا این منطقه حداقل مرطوب شده و ضمن حفظ اکوسیستم آن از تنشهای پیامدی دیگر جلوگیری شود.
حالا دریچهها باز میشوند تا پرندگان ساکن در مسیر زایندهرود بهسوی تالاب گاوخونی هم بتوانند تشنگی خود را مرتفع نمایند و گیاهان در حواشی آن از پلاسیدگی بیرون آیند. ساعت به نیمهشب نزدیک میشود و متولی حافظت از محیطزیست استان خوشحال است که شبی را بدون دغدغه خاطر سر به بالین میگذارد اما گوشی تلفن همراهش زنگ میخورد. اول تصمیم میگیرد به مزاحمی که نیمهشب تماس میگیرد جواب ندهد ولی وجدان بیدار او را نهیب میزند، بنابراین چشم بر صفحه میاندازد و متوجه میشود یکی همیاران بازنشسته محیطزیست است که در قالب سمنها خدمت میکند بنابراین جواب میدهد و تا با نگرانی مخاطب روبرو میشود که میگوید خبردار شده قرار است تعداد زیادی تراکتور بهصورت شبانه بهواسطه تیغههایی در حاشیه مزارع مشرف به ادامه زایندهرود بهسوی تالاب شیارهایی بزنند و آب را به آنسو جاری سازند! خواب از سرش میپرد و از فعال محیطزیست میخواهد تا منتظر بماند که باهم به منطقه بروند. سعی میکنند چند نفر دیگر از همکاران را هم خبر کنند اما در این زمان از شب تلفن هیچکدام جواب نمیدهد. بهناچار لباس پوشیده و بیسروصدا از خانه خارج میشود تا آن بازنشسته محیطزیست و علاقهمند همیشگی را هم سوار و در مسیر «براآن و ورزنه» به دنبال تراکتورها بگردند که اولین آنها را در حال کار میبینند و با چراغهای پروژکتوری روشن بهسوی آن میروند. راننده تراکتور خود را میبازد و به تتهپته میافتد. از او میخواهند که وجدان داشته و این عمل را انجام ندهد، میپذیرد و سر تراکتور را برمیگرداند تا بهسوی خانه برود. تلاشها همچنان ادامه یافته و همه کسانی که قصد مبادرت به این کار را داشتند قانع میکند تا اجازه دهند این مختصر آب که حاصل سیلاب بارندگی اخیراست سهم تالاب و شن زارهایی باشد تا خشمگین نشوند و با طوفان بهسوی شهرها حملهور نگردند و اگر این مانور دونفره در آن نیمهشب نمیرسید شاید قطرهای از آب رهاشده خوراک گاوخونی نمیشد!
حالا این مدیرکل خسته و وارفته با کوهی از تجربه که اهل این استان نیست اما بیش از سه سال از پایان عمر خدمات دولتی را وقف آن کرده است، آماده میشود تا چمدان خود را از گوشه دفترش بردارد و با خاطرهای خوش از خدمات حفاظت از محیط زیستی استان در حد توان این دیار را ترک نماید. اگرچه چنین افرادی در حوزه کلان حفاظت از محیطزیست کشور کموبیش پیدا میشوند اما ایکاش با یک حکم بازنشستگی ساده اینهمه سرمایه و درایت و پشتکار بهآسانی از دست نروند و تا آنجا که امکان دارد و قانون اجازه میدهد حضور و مأموریتشان ادامه یابد زیرا تازه توانسته است حلقههای مفقوده و جای پای مخربان را ردیابی کنند.
پرده دوم- هنوز کرونا نرفته و رعایت شیوهنامههای بهداشتی آن الزامی است اما اتاق بازرگانی اصفهان طی دعوتی نزدیک به چند هزار نفر از اهل بازار و سیاست را به مراسمی دعوت میکند تا ضمن پذیرایی شاهانه به بیش از ۱۵۰ شرکت توسط والی استان لوح تقدیر و تندیس خدمت بدهند درحالیکه مدیران دستگاههای دولتی و اصحاب رسانه هم به این مراسم دعوت شدهاند اما در میان این تشویق شدگان پیدا میشوند کسانی که یک پایشان میلنگد و هنوز نتوانستهاند شرایط تولید را با ضوابط محیطزیست تطبیق داده و نشان سبز بگیرند! مهم نیست این هزینه کلان برای برگزاری و پذیرایی مدعوین آن از چه محلی تأمین شده است که خوشبختانه اتاقهای بازرگانی و بخصوص در استان اصفهان که مهد صنعت و درآمدهای قابلتوجه است به روایتی دولتهای در سایه هستند و بهراحتی میتوانند اینگونه هزینههای سنگین را کسب نمایند!
اما مهم اینست که اینگونه مجالس با اطلاع و هماهنگی متولیان حفاظت از محیطزیست برگزار شده و یا با تحقیق میدانی استعلام گردد که آیا همه این ۱۵۰ تولیدکننده کاندیدای دریافت لوح تقدیر و یا تندیس، خط قرمزهای حفظ محیطزیست را نیز رعایت کردهاند تا در زمان اهداء تندیس و لوح تقدیر رعایت انصاف شده باشد؟! و اگر گروهی به حفظ محیطزیست استان و شهر اعتنا نکردهاند از دریافت این افتخار معاف باشند و در عوض تولیدکنندگانی که ضمن انجام هزینه و رعایت اصول بهداشتی مشمول دریافت نشان سبز سازمان حفاظت از محیطزیست شدهاند به دریافت استانداردهای تشویقی از این طریق نائل گردند غافل از اینکه اسامی هیچیک از دارندگان نشان صنعت سبز در بین دریافتکنندگان لوح تقدیر دیده نمیشد و حداقل متولی استانی این سازمان برای سخنرانی دعوت نشده بود که درد دلهای خود را بیان کند تا اتاق بازرگانی نتواند خیاطی شود که لباس تقدیر و تشویق را خود بریده و خود بدوزد و به تن این ۱۵۰ شرکت بپوشاند! زهی تأسف که هیچیک از مقامات مسئول حاضر در مراسم ازجمله والی استان به این امر مهم معترض نشدند تا چالشهای محیط زیستی همچنان پابرجا بماند!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
حالا دریچهها باز میشوند تا پرندگان ساکن در مسیر زایندهرود بهسوی تالاب گاوخونی هم بتوانند تشنگی خود را مرتفع نمایند و گیاهان در حواشی آن از پلاسیدگی بیرون آیند. ساعت به نیمهشب نزدیک میشود و متولی حافظت از محیطزیست استان خوشحال است که شبی را بدون دغدغه خاطر سر به بالین میگذارد اما گوشی تلفن همراهش زنگ میخورد. اول تصمیم میگیرد به مزاحمی که نیمهشب تماس میگیرد جواب ندهد ولی وجدان بیدار او را نهیب میزند، بنابراین چشم بر صفحه میاندازد و متوجه میشود یکی همیاران بازنشسته محیطزیست است که در قالب سمنها خدمت میکند بنابراین جواب میدهد و تا با نگرانی مخاطب روبرو میشود که میگوید خبردار شده قرار است تعداد زیادی تراکتور بهصورت شبانه بهواسطه تیغههایی در حاشیه مزارع مشرف به ادامه زایندهرود بهسوی تالاب شیارهایی بزنند و آب را به آنسو جاری سازند! خواب از سرش میپرد و از فعال محیطزیست میخواهد تا منتظر بماند که باهم به منطقه بروند. سعی میکنند چند نفر دیگر از همکاران را هم خبر کنند اما در این زمان از شب تلفن هیچکدام جواب نمیدهد. بهناچار لباس پوشیده و بیسروصدا از خانه خارج میشود تا آن بازنشسته محیطزیست و علاقهمند همیشگی را هم سوار و در مسیر «براآن و ورزنه» به دنبال تراکتورها بگردند که اولین آنها را در حال کار میبینند و با چراغهای پروژکتوری روشن بهسوی آن میروند. راننده تراکتور خود را میبازد و به تتهپته میافتد. از او میخواهند که وجدان داشته و این عمل را انجام ندهد، میپذیرد و سر تراکتور را برمیگرداند تا بهسوی خانه برود. تلاشها همچنان ادامه یافته و همه کسانی که قصد مبادرت به این کار را داشتند قانع میکند تا اجازه دهند این مختصر آب که حاصل سیلاب بارندگی اخیراست سهم تالاب و شن زارهایی باشد تا خشمگین نشوند و با طوفان بهسوی شهرها حملهور نگردند و اگر این مانور دونفره در آن نیمهشب نمیرسید شاید قطرهای از آب رهاشده خوراک گاوخونی نمیشد!
حالا این مدیرکل خسته و وارفته با کوهی از تجربه که اهل این استان نیست اما بیش از سه سال از پایان عمر خدمات دولتی را وقف آن کرده است، آماده میشود تا چمدان خود را از گوشه دفترش بردارد و با خاطرهای خوش از خدمات حفاظت از محیط زیستی استان در حد توان این دیار را ترک نماید. اگرچه چنین افرادی در حوزه کلان حفاظت از محیطزیست کشور کموبیش پیدا میشوند اما ایکاش با یک حکم بازنشستگی ساده اینهمه سرمایه و درایت و پشتکار بهآسانی از دست نروند و تا آنجا که امکان دارد و قانون اجازه میدهد حضور و مأموریتشان ادامه یابد زیرا تازه توانسته است حلقههای مفقوده و جای پای مخربان را ردیابی کنند.
پرده دوم- هنوز کرونا نرفته و رعایت شیوهنامههای بهداشتی آن الزامی است اما اتاق بازرگانی اصفهان طی دعوتی نزدیک به چند هزار نفر از اهل بازار و سیاست را به مراسمی دعوت میکند تا ضمن پذیرایی شاهانه به بیش از ۱۵۰ شرکت توسط والی استان لوح تقدیر و تندیس خدمت بدهند درحالیکه مدیران دستگاههای دولتی و اصحاب رسانه هم به این مراسم دعوت شدهاند اما در میان این تشویق شدگان پیدا میشوند کسانی که یک پایشان میلنگد و هنوز نتوانستهاند شرایط تولید را با ضوابط محیطزیست تطبیق داده و نشان سبز بگیرند! مهم نیست این هزینه کلان برای برگزاری و پذیرایی مدعوین آن از چه محلی تأمین شده است که خوشبختانه اتاقهای بازرگانی و بخصوص در استان اصفهان که مهد صنعت و درآمدهای قابلتوجه است به روایتی دولتهای در سایه هستند و بهراحتی میتوانند اینگونه هزینههای سنگین را کسب نمایند!
اما مهم اینست که اینگونه مجالس با اطلاع و هماهنگی متولیان حفاظت از محیطزیست برگزار شده و یا با تحقیق میدانی استعلام گردد که آیا همه این ۱۵۰ تولیدکننده کاندیدای دریافت لوح تقدیر و یا تندیس، خط قرمزهای حفظ محیطزیست را نیز رعایت کردهاند تا در زمان اهداء تندیس و لوح تقدیر رعایت انصاف شده باشد؟! و اگر گروهی به حفظ محیطزیست استان و شهر اعتنا نکردهاند از دریافت این افتخار معاف باشند و در عوض تولیدکنندگانی که ضمن انجام هزینه و رعایت اصول بهداشتی مشمول دریافت نشان سبز سازمان حفاظت از محیطزیست شدهاند به دریافت استانداردهای تشویقی از این طریق نائل گردند غافل از اینکه اسامی هیچیک از دارندگان نشان صنعت سبز در بین دریافتکنندگان لوح تقدیر دیده نمیشد و حداقل متولی استانی این سازمان برای سخنرانی دعوت نشده بود که درد دلهای خود را بیان کند تا اتاق بازرگانی نتواند خیاطی شود که لباس تقدیر و تشویق را خود بریده و خود بدوزد و به تن این ۱۵۰ شرکت بپوشاند! زهی تأسف که هیچیک از مقامات مسئول حاضر در مراسم ازجمله والی استان به این امر مهم معترض نشدند تا چالشهای محیط زیستی همچنان پابرجا بماند!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت