چندی است اتفاقات عجیب و ناخوشایندی در سینمای ایران در حال روی دادن است، اتفاقاتی که از زمان مدیریت نابخردانه ایوبی بر سینمای کشور آغاز شد و امروز در مدیریت حیدریان بر مسند ریاست سازمان سینمای در حال ادامه یافتن است!
از آشفتگی مدیریتی، تصمیمات غلط، عدم تولید آثار راهبردی و بلاتکلیفی نهادهایی همچون فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوان تا بیاعتبار و خنثی کردن جشنواره فیلم فجر و...؛ اکنون نیز چالش بیاعتباری شورای پروانه نمایش و مجاری قانونی ارایه مجوز اکران و نمایش!
یکی از موضوعات اساسی در هر ساختاری تاکید بر قانونمداری است که امری ضروری به نظر میرسد، اما در کنار این موضوع وظیفه محوری مسئولان برای ایجاد چارچوبهای لازم برای اجرای صحیح قانون نیز امری ضروری است تا اجرای هر قانونی نگاهبان قوانین بالادستی خود باشد. در صورت عدم توجه به این وظیفه محوری، در همان مجاری قانونی انحرافاتی روی خواهد داد که در چارچوبهای به اصطلاح قانونی، نقض کننده ی قوانین بالادستی و به تعبیری قانون اساسی آن ساختار خواهد بود!
یکی از این ساختارهای قانونی، معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی و شورای پروانه نمایش است که نقش کلیدی در بررسی آثار سینمایی و محصولات فرهنگی را برعهده دارد. این شورا باید بتواند آثار سینمایی را بفهمد و با دقت ارزیابی نماید تا مبادا غذایی مسموم به روان جامعه تزریق گردد و این مهم در دورانی که از آن به ولنگاری فرهنگی یاد میشود، بیش از پیش اهمیت مییابد. این شورا همان ساختار قانونی است که باید حقوق فرهنگی مردم را رعایت کند و در سایه نظام فعالیت نماید و تصمیمات آن در تضاد با رویکرد فرهنگی کلان حکومت واقع نشود.
هفته گذشته خبری منتشر شد که به هیچ عنوان نمیتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد، باید درنگی جدی نمود و بارها آن را مرور کرد؛ فیلم «هجوم» نامزد بخش تدی جشنواره برلین شد، بخشی که از فیلمهایی با رویکرد همجنسگرایانه تقدیر میکند! نکته مهم آنکه این فیلم دارای پروانه نمایش از سازمان سینمایی جمهوری اسلامی ایران بوده است و در گروه «هنر و تجربه» آبان ماه سال جاری اکران شده
موضوع به همین جا ختم نمیشود! امسال در جشنواره ۳۶ فیلم فجر، فیلمی با عنوان «عرق سرد» به نمایش درآمد. فیلمی که اتفاقا موفق شد سه سیمرغ بلورین دریافت کند. جالب است که بسیاری از رسانهها اذعان داشتند رویکرد همجنسگرایانه در این فیلم مشهود است، البته فراتر از آن، این فیلم در راستای اهداف شبکههای معاند و برانداز نظام ساخته شده و این موضوع نیز به وضوح در آن قابل رؤیت است. اتفاقا این فیلم نیز پروانه نمایش سازمان سینمایی جمهوری اسلامی ایران را قبل از جشنواره اخذ نموده است. البته رئیس سازمان سینمایی در مصاحبهای زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر هم اذعان داشت کلیه فیلمهای حاضر در جشنواره امکان اکران دارند!
به نظر میرسد نیاز به توضیح بیشتر و آوردن فکتهای بیشتر نباشد. امروز مدیریت سینمای کشور در حال رقم زدن شرایطی در عرصه سینماست که میزان اسفباری آن را نمیتوان به راحتی ترسیم نمود. ظهور و بروز فیلمهای ضدنظام، ضد ارزشهای اسلامی، اعتقادی، اجتماعی و حتی بومی در تولیدات سینمای کشور، فزونی وصف ناپذیری یافته، در شرایطی که این آثار به راحتی از چشمهای ناظر بر عملکرد مدیران مخفی نگاه داشته میشوند و با ارایه مجوز اکران و نمایش به جامعه عرضه میشوند و حتی بودجه بیتالمال نیز از طریق گروهی منحوس به نام «هنر و تجربه» برای اکران و نمایش آنها خرج میشود!
نمونه این رفتار به نحوی آشکار در جشنواره سی و ششم روی داد که با همه پنهان کاری مدیران سینمایی و ارایه تنها ۲۲ فیلم از تولیدات یک سال سینمای کشور، بازهم بدل به تابلویی از سینمای اروتیک شد.
اگر مدیران سینمایی تصور میکنند میتوانند با بازی رسانهای و پنهایکاری، مدیریت دهه شصتی و داروغهای بر سینمای ایران داشته باشند، بس در اشتباهند، امروز فهم و آگاهی در جامعه فزونی یافته و گسترش رسانهها در کنار آرمانخواهی نسل جوان انقلابی فضایی بوجود آورده است که دیگر نمیتوان با مدلهای ناکارآمد مدیریت پستونشین، عرصهای همچون سینما را که مبتنی بر فناوریهای روز دنیاست مدیریت کرد!
سازمان سینمایی باید تکلیف خود را با معاونت نظارت و ارزشیابی و شورای پروانه نمایش خویش مشخص کند که چگونه آثاری با محتوای همجنسگرایانه و یا ضدنظام از مجاری قانونی عبور کرده و مجوز اکران و نمایش مییابند و به عنوان خوراک فرهنگی به جامعه عرضه میشوند!؟
باید سازمان سینمایی و مدیران آن، نسبت خود را با نظام و انقلاب به صورت حقیقی مشخص نماید و صراحتا از سوءمدیریتی که منجر به چنین فضاحتی در همین مدت کوتاه حضور در مدیریت سینما شده، عذرخواهی نموده و نسبت به اصلاح فرآیندهایی که باعث چنین خروجیهایی شده است، اقدام عاجل نمایند.
محمدرسول محمدی - سینماپرس