او يك اسم سه حرفي داشت نامي كه خيلي زود تبديل به يكي از مشهورترين و جنجاليترين بازيكنان پيروزي شد. يك جوان مازندارني با تنه بلند و پاي كوتاهتر كه توسط وينكو بگوويچ به فوتبال ايران معرفي شد. او قبلتر شاگرد حميد درخشان بود و از راه سايپا به پيروزي آمده بود، بازيكني با سابقه زمينهاي چمني و گلي شمالي و با همان سبك بازي. چهرهاي كه جماعت مطبوعاتي خيلي سريع به او پروبال دادند.
شيث در عين حال يك شانس ويژه هم آورد او بازيكني بود كه به دليل دگرگونيهاي سريع در باشگاه پيروزي ناگهان تبديل به باسابقهترين بازيكن تيم شد و بازوبند كاپيتاني پيروزي را به بازو بست. او سپس به عضويت تيم ملي ب هم درآمد و يكي از بازيكناني بود كه در صورت ادامه كار قلعه نویی در فوتبال ايران بدون ترديد دوران ملياش را آغاز ميكرد.
اين روند صعودي اما با جدايي مصطفي دنيزلي از پيروزي شكل تازهاي پيدا كرد. شيث رضايي مدافع تيمي بود كه افشين قطبي سرمربي آن شد. مربياي كه دوران تازه شيث با حضور وي رقم خورده است. هنوز ۴هفته از مسابقات ليگ نگذشته بود كه حرفهاي درگوشي و زمزمهها آغاز شده بود.
پيروزي در تهران ميزبان پگاه بود و شب مسابقه شيث رضايي پاپي چند بازيكنان مثل محسن خليلي، نيكبخت واحدي، عباس آقايي و چندتاي ديگر شد تا در جلسهاي با حضور كاشاني از دشواريهاي كار با افشين قطبي بگويند. او اعتقاد داشت قطبي مربي خوبي نيست و بايد اخراجش كرد.شيث ۲هفته بعد در بازي فجرسپاسي وقتي سرمربي او را بيرون كشيد در مصاحبه تلويزيوني مشكلاتش با افشين قطبي را رسانهاي كرد. با اين جرقه او به مرور به حاشيه رفت و تبديل به سمبل مخالفت بازيكنان عليه مربي شد.
بعد از اين نوبت به سياست كجدار و مريز كادرفني در مقابل شيث رسيد كه از حمايت مديرعامل برخوردار بود اما نهايتا او در ۴بازي مانده به آخر فصل از تيم اخراج شد و اتفاقا پيروزي بعد از جدايي او و محمدرضا ماماني چهره متفاوتي از خود نشان داد و در نهايت هم به قهرمانی ليگ رسید.
رضايي با ابقاي افشين قطبي از پيروزي رفت اما بعد از حضور جديد تيم مديريتي پس از فصل فاجعهبار پيروزي اولين بازيكني بود كه با گروه جديد پای میز قرارداد رفت و بازوبند را هم به بازو بست. شيث با شروع فصل در دوره كرانچار هم مشكلاتي با او داشت اما اين مسائل در مقايسه با اتفاقات زمان علي دايي هيچ بودند.
رضايي بعد از اين فصل در سال دوم با دايي با او به مشكل شدید خورد و دايي اين بازيكن را در اختيار باشگاه گذاشت. چهره ای كه حالا ديگر پايگاه مردمي خود را از دست داده و به عنوان پرحاشیه ترین بازیکن ایران شناخته می شد .
رضايي اما با جدايي دايي دوباره به پيروزي بازگشت و با وجود همه مخالفتها با حميد استيلي دوره تازهاي را آغاز كرد. او در ابتداي فصل در تركيب ثابت بود اما به مرور نيمكتنشين شد و در نهايت با تمرين و سكوت به تركيب اصلي رسید اما درست در شرايطي كه به نظر ميرسيد همه چيز درباره او تغيير كرده اين بازيكن در بطن ماجرايي قرار گرفت كه حالا مهمترين خبر فوتبال ايران است.
شيث حالا براي بار سوم از پيروزي اخراج شده است البته اينبار برخلاف گذشته امضاي مديرعامل پاي برگه اخراج اوست و اين در شرايطي است كه به نظر وي در اين اتفاق تقصير كمتري از محمد نصرتي داشت. اما نصرتي حالا حمايت بازيكنان تيم ملي و جمعي از چهرههاي ورزش را پشت خود ميبيند و شيث بنا بر سوابق قبلی تنهاي تنها در موقعيت گير كرده كه ....
آيا اين پايان كار شيث است؟ مشخص نيست اما اين سرنوشتي است كه سالها پيش ستارهاي مثل مجتبي محرمي در آن گير كرد و ديگر نتوانست خود را از آن خلاص كند. متأسفيم براي بازيكني كه ميتوانست با تكنيك خوبش ستاره بزرگي باشد... اما آن جوان ساده شهرستاني راه ديگري را براي جلب توجه برگزيد؛ راهي که به ویرانی رسید. تو میتوانستی اما؛ خداحافظ...