میشود بعضی نامردمیها را دید و ساکت ماند که این ملت طی پنج دهه اخیر به جهانیان ثابت کردهاند سرور شاهدان آحاد بشر پس از انبیاء و اولیاء از خلقت آدم تا به امروز هستند که تا بوده از خون و جان مایه میگذاشتند و پسازآن نوبت اولاد، اموال و دیگر داشتههای دنیوی بود و امروز نوبت روح و روان است تا نه برای اعتقادات بلکه فدای توقعهای بیجا شود! که یاد داریم رسم بر آن بوده وقتی قرار است امتیاز و حقوق یا مالی را از کسی بگیرند حداقل از در باغ سبزهای متفاوت وارد میشوند و درنهایت امر سعی میکنند طرف مقابل را در تنگنای محذور قرار دهند همانگونه که شعرا و نویسندگان کوچک و بزرگ وقتی به حضور امیران و پادشاهان میرفتند تحفهای از کلام به همراه نداشتند که مملو از تعریف و تمجید بود تا بدینوسیله بتوانند مساعدتهایی دریافت و در قبال آن در پس پرده احساس مسئولیت اطلاعرسانی را با نوشتن خفیه نامهها برای نسل آینده فراهم سازند.
فردوسی نیز سی سال تمام چنین کرد که توانست گنجینه ابدی شاهنامه را از خود بهجا بگذارد، اگرچه سلطان محمود غزنوی را به نحوی مورد تفقد قرار میداد که در بیتی گفته: «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» که این سنت و روشی باشد برای آیندگان تا در هر لباس و مسندی که هستند، مدیران و مسئولان آن بدانند آحاد جامعه ولینعمتهای آنها بوده و در هر شرایطی نباید خار و ذلیل شوند! و برای رسیدن به این حق مسلم نیاز است که بعضی از عادتهای بهجامانده از روش شاهنشاهی زیرورو شود تا کسانی که پشت میزهای آن مینشینند خود را تافتههای جدا بافته فرض نکنند!
اقتصاد کشور اگرچه به پشتوانه سرمایههای نفتی استوار است اما فراموش نکنیم این نعمت بر اساس محاسبات بهدستآمده سی سال دیگر به پایان میرسد. همانگونه که آب در حال اتمام است و پسازآن نوبت دیگر سرمایههایی است تا خاتمه یابند و آن وقت است که دستگاههایی چون امور اقتصادی و دارایی با زیرمجموعه سازمان امور مالیاتی کشور ناچار میشوند کیسه گدایی خود را در مقابل این جامعه فداکار پهن کرده و استمداد بطلبد بنابراین کارگزاران آن نباید این روزها را فراموش کنند که چگونه اشک بعضی از مؤدیان را درآوردهاند! خدا کند گذر هیچ جان بندهای به یکی از حوزههای مالیاتی کشور نیفتد و روزی برسد که مردم ایران هم بتوانند مانند دیگر ملل مترقی دیون خود را تحت عنوان مالیات شفاف پرداخت کنند زیرا درحالیکه با تبلیغات پیاپی روبرو هستند اما از سویی دیگر دلالانی به گرد مؤدیان آن میطلبند زیرا بهراحتی میتوانند ارقام را بهشدت کاهش دهند و یا قوانین وضعشده آنقدر محکم و پیچیده است و همیشه پابرجا نیست که آسان میشود آنها را دور زد!
بر اساس تبصره ماده «۱۰۰» قانون مالیاتهای مستقیم، سازمان امور مالیاتی کشور میتواند برخی از مشاغل یا گروههایی را که میزان فروش کالا و خدمات سالانه آنها بر اساس معافیت مندرج در ماده (۸۴) این قانون باشد، از انجام بخشی از تکالیف از قبیل نگهداری اسناد و مدارک موضوع این قانون و ارائه اظهارنامه مالیاتی معاف کند و مالیات مؤدیان مذکور را بهصورت مقطوع تعیین و وصول نماید. در مواردی که مؤدی کمتر از یک سال مالی به فعالیت اشتغال داشته باشد مالیات متعلق نسبت به مدت اشتغال محاسبه و وصول میشود. البته تصمیم دولت در سال جاری اینست که سقف استفاده اصناف از تبصره ماده ۱۰۰ به صد برابر معافیت موضوع ماده ۸۴ افزایش پیدا کرده که به چهار میلیارد و هشتصد میلیون تومان رسیده است. قوانین هست و اکثر آنها متقن میباشند اما ساختار اداره موجود در سازمان امور مالیاتی کشور در این مسیر حرکت میکند تا هر ممیزی ساز خودش را بنوازد! آیا باید یک سبزیفروش زیر پلهای را با یک دفتردار اسناد رسمی در یک قیاس محاسبه نمود یا رعایت ردههای پایین در اولویت باشد؟ این کاهش درآمد مشمول سبب شده است که مالیات صنفی دفترداران اسناد علیرغم دریافتیهای متفاوت اما بهشدت کاهش یابد که اگر ورودی به دستگاه کارتخوان یک سردفتر ۴۰۰ میلیون تومان شد ابتدا ۴۰ درصد آن یعنی ۱۶۰ میلیون تومان بهعنوان هزینههای مربوط به دفتریار، کانون و کارکنان از درآمد حذف میشود و در مرحله بعد ۴۰ درصد از ۲۴۰ میلیون تومان باقیمانده یعنی ۹۶ میلیون تومان بهعنوان درآمد مشمول مالیات محاسبه میگردد تا تنها ۳۰ میلیون تومان مالیات پرداخت کند یعنی درست به اندازه یک سبزیفروش زیر پلهای که کارتخوانش طی یکسال به تعداد مشاغل ضعیفی که همسایه او بودهاند نه تلفن و نه دستگاه پوزی که برای وصول فروش خود داشته مالیات پرداخت کند!
این یکی از هزاران حلقه مفقودهای است که باعث تضاد میشود و درنهایت سازمان امور مالیاتی با هزاران میلیارد فرار مالیاتی مواجه و بیش از آن به دیگر مؤدیان خردهپا اجحاف میگردد! ابراز تأسف برای ساختار این سازمان بسیار است زیرا درحالیکه مراجعان در هر حوزه سرگردان هستند و میزهای خدمت نیز محدود و با صفی طولانی روبروست اما ادارات روابط عمومی که باید دقیقا در کنار این میزها واقع شده باشند طبقههای بالا را به خود اختصاص داده تا درنهایت فراغت و بهدوراز جنجالهای موجود با تعدادی از کارمندان مازاد بینیاز اما ازمابهتران در زیر هوای مطبوع ایرکاندیشن ها به مطالعه دروس دانشگاهی خود پرداخته یا با گوشیهای تلفن همراه بازی کنند و بساط چای خوش عطر کلکته نیز برایشان فراهم باشد! باور نمیکنید سری به یکی از این ادارات کل امور مالیاتی بزنید و از نزدیک شاهد باشید.
زهی تأسف از این عدالت که ممیزان از اربابرجوعی که میخواهد پول پرداخت کند توقع سلام و احترام دارند اما به بهانه خستگی حتی حاضر نیستند پاسخ اینهمه لطف و ایثار را بدهند و اشک آنها را درنیاورند درحالیکه حقوق میگیرند تا خادمان جامعه باشند! اگرچه خودشان تفسیر بسیاری از قوانین را نمیدانند انتظار دارند اربابرجوع مفاد و تبصرههای هر بند را فوت آب باشد و آنها را سوأل پیچ نکند! درحالیکه این آنها هستند که حقوق میگیرند و موظفاند در خدمت جامعه باشند تیرماه که پایان دریافت مفاصا حسابها بود ضمن شلتاق دریافت حقالزحمههای عجیبوغریب در کافینتها گذشت و روسیاهی به زغال ماند!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت
فردوسی نیز سی سال تمام چنین کرد که توانست گنجینه ابدی شاهنامه را از خود بهجا بگذارد، اگرچه سلطان محمود غزنوی را به نحوی مورد تفقد قرار میداد که در بیتی گفته: «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» که این سنت و روشی باشد برای آیندگان تا در هر لباس و مسندی که هستند، مدیران و مسئولان آن بدانند آحاد جامعه ولینعمتهای آنها بوده و در هر شرایطی نباید خار و ذلیل شوند! و برای رسیدن به این حق مسلم نیاز است که بعضی از عادتهای بهجامانده از روش شاهنشاهی زیرورو شود تا کسانی که پشت میزهای آن مینشینند خود را تافتههای جدا بافته فرض نکنند!
اقتصاد کشور اگرچه به پشتوانه سرمایههای نفتی استوار است اما فراموش نکنیم این نعمت بر اساس محاسبات بهدستآمده سی سال دیگر به پایان میرسد. همانگونه که آب در حال اتمام است و پسازآن نوبت دیگر سرمایههایی است تا خاتمه یابند و آن وقت است که دستگاههایی چون امور اقتصادی و دارایی با زیرمجموعه سازمان امور مالیاتی کشور ناچار میشوند کیسه گدایی خود را در مقابل این جامعه فداکار پهن کرده و استمداد بطلبد بنابراین کارگزاران آن نباید این روزها را فراموش کنند که چگونه اشک بعضی از مؤدیان را درآوردهاند! خدا کند گذر هیچ جان بندهای به یکی از حوزههای مالیاتی کشور نیفتد و روزی برسد که مردم ایران هم بتوانند مانند دیگر ملل مترقی دیون خود را تحت عنوان مالیات شفاف پرداخت کنند زیرا درحالیکه با تبلیغات پیاپی روبرو هستند اما از سویی دیگر دلالانی به گرد مؤدیان آن میطلبند زیرا بهراحتی میتوانند ارقام را بهشدت کاهش دهند و یا قوانین وضعشده آنقدر محکم و پیچیده است و همیشه پابرجا نیست که آسان میشود آنها را دور زد!
بر اساس تبصره ماده «۱۰۰» قانون مالیاتهای مستقیم، سازمان امور مالیاتی کشور میتواند برخی از مشاغل یا گروههایی را که میزان فروش کالا و خدمات سالانه آنها بر اساس معافیت مندرج در ماده (۸۴) این قانون باشد، از انجام بخشی از تکالیف از قبیل نگهداری اسناد و مدارک موضوع این قانون و ارائه اظهارنامه مالیاتی معاف کند و مالیات مؤدیان مذکور را بهصورت مقطوع تعیین و وصول نماید. در مواردی که مؤدی کمتر از یک سال مالی به فعالیت اشتغال داشته باشد مالیات متعلق نسبت به مدت اشتغال محاسبه و وصول میشود. البته تصمیم دولت در سال جاری اینست که سقف استفاده اصناف از تبصره ماده ۱۰۰ به صد برابر معافیت موضوع ماده ۸۴ افزایش پیدا کرده که به چهار میلیارد و هشتصد میلیون تومان رسیده است. قوانین هست و اکثر آنها متقن میباشند اما ساختار اداره موجود در سازمان امور مالیاتی کشور در این مسیر حرکت میکند تا هر ممیزی ساز خودش را بنوازد! آیا باید یک سبزیفروش زیر پلهای را با یک دفتردار اسناد رسمی در یک قیاس محاسبه نمود یا رعایت ردههای پایین در اولویت باشد؟ این کاهش درآمد مشمول سبب شده است که مالیات صنفی دفترداران اسناد علیرغم دریافتیهای متفاوت اما بهشدت کاهش یابد که اگر ورودی به دستگاه کارتخوان یک سردفتر ۴۰۰ میلیون تومان شد ابتدا ۴۰ درصد آن یعنی ۱۶۰ میلیون تومان بهعنوان هزینههای مربوط به دفتریار، کانون و کارکنان از درآمد حذف میشود و در مرحله بعد ۴۰ درصد از ۲۴۰ میلیون تومان باقیمانده یعنی ۹۶ میلیون تومان بهعنوان درآمد مشمول مالیات محاسبه میگردد تا تنها ۳۰ میلیون تومان مالیات پرداخت کند یعنی درست به اندازه یک سبزیفروش زیر پلهای که کارتخوانش طی یکسال به تعداد مشاغل ضعیفی که همسایه او بودهاند نه تلفن و نه دستگاه پوزی که برای وصول فروش خود داشته مالیات پرداخت کند!
این یکی از هزاران حلقه مفقودهای است که باعث تضاد میشود و درنهایت سازمان امور مالیاتی با هزاران میلیارد فرار مالیاتی مواجه و بیش از آن به دیگر مؤدیان خردهپا اجحاف میگردد! ابراز تأسف برای ساختار این سازمان بسیار است زیرا درحالیکه مراجعان در هر حوزه سرگردان هستند و میزهای خدمت نیز محدود و با صفی طولانی روبروست اما ادارات روابط عمومی که باید دقیقا در کنار این میزها واقع شده باشند طبقههای بالا را به خود اختصاص داده تا درنهایت فراغت و بهدوراز جنجالهای موجود با تعدادی از کارمندان مازاد بینیاز اما ازمابهتران در زیر هوای مطبوع ایرکاندیشن ها به مطالعه دروس دانشگاهی خود پرداخته یا با گوشیهای تلفن همراه بازی کنند و بساط چای خوش عطر کلکته نیز برایشان فراهم باشد! باور نمیکنید سری به یکی از این ادارات کل امور مالیاتی بزنید و از نزدیک شاهد باشید.
زهی تأسف از این عدالت که ممیزان از اربابرجوعی که میخواهد پول پرداخت کند توقع سلام و احترام دارند اما به بهانه خستگی حتی حاضر نیستند پاسخ اینهمه لطف و ایثار را بدهند و اشک آنها را درنیاورند درحالیکه حقوق میگیرند تا خادمان جامعه باشند! اگرچه خودشان تفسیر بسیاری از قوانین را نمیدانند انتظار دارند اربابرجوع مفاد و تبصرههای هر بند را فوت آب باشد و آنها را سوأل پیچ نکند! درحالیکه این آنها هستند که حقوق میگیرند و موظفاند در خدمت جامعه باشند تیرماه که پایان دریافت مفاصا حسابها بود ضمن شلتاق دریافت حقالزحمههای عجیبوغریب در کافینتها گذشت و روسیاهی به زغال ماند!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت