تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۰۰
استخوانی که سالهاست در گلوست!
چرا فوتبال، چرا سینما؟ آیا این دو ابزار ارزشمند که میتواند در صورت مثبت بودن ارزشها بهترین راههای پویا کردن نسلها در یک کشور باشد تا...
چرا فوتبال، چرا سینما؟ آیا این دو ابزار ارزشمند که میتواند در صورت مثبت بودن ارزشها بهترین راههای پویا کردن نسلها در یک کشور باشد تا جسم و روح خود را تسلی دهند هنوز هم پس از گذشت نزدیک به یک قرن از حضورشان نتوانستهاند علیرغم دارا بودن بالاترین سرمایههای مادی و معنوی از بیراهه رفتن بگذرند و مسیر خود را سالم طی کنند؟
ذکر موارد متعدد و گسترده دراینباره که هریک بهخودیخود میتواند گویای یک چالش عظیم باشد در این محدوده امکانپذیر نیست اما میتوان بهعنوان نمونه نزدیکترین حرکت را که در ششم اسفند ۱۳۹۶ با گل گرفتن درب ورودی خانه سینما توسط احمد نجفی بازیگر پیشکسوت اتفاق افتاد را مثال زد.
اوایل بهمنماه همان سال بود که نجفی بهعنوان تهیهکننده و مجری برنامه صندلی داغ در اعتراض به پشت خط ماندن اکران فیلم «من یک ایرانیم» در مرکز سینمایی وزارت ارشاد دست به اعتصاب زد که با وساطت برخی از اهالی سینما این اعتصاب متوقف شد. احمد نجفی پیرامون انجام این عمل گفته: «اصلاً مسئله فیلم من نیست. مسئله الیت (قشر) و گروه خاصی است که همه باهم هستند و رسما دخالت میکنند. شورای صنفی بر اساس قانون اساسی و مصوبات مجلس عمل نمیکند. یک تفاهمنامهای بوده بین بعضی آدمها با بعضی روابط که خوب خودشان موضوع را میدانند. من کار به صنف دارم و کار با یک شورای صنفی که غیرقانونی است و زندگی تهیهکنندگان و کسانی که در سینما زحمت کشیدند را نابود میکند». ۱۸ بهمنماه همان سال فیلم «من یک ایرانیم» ساخته احمد نجفی بر روی پرده سینماها میرود و پس از یک هفته اکران پایان میپذیرد! همین امر اعتراضات بیشتر احمد نجفی را نسبت به عملکرد شورای صنفی نمایش در پیش رو داشت و بالاخره باعث شد تا شب ششم اسفند ۹۶ درست ساعت ۲۲ در مقابله درب شماره ۲ خانه سینما حاضر شود و در حرکتی نمادین درب را که شورای صنفی در آن مستقر بود با گل میپوشاند در جواب سوأل حاضران پیرامون کاری که انجام میدهد بگوید: «میخواهم درب شورای صنفی اکران را گل بگیرم؛ کسانی که با زندگی مردم این کار را میکنند باید بدانند که هرچه شوخی کردند دیگر کافی است. خودم بهتنهایی این کار را انجام میدهم که فکر نکنند لشکرکشی کردهام. کسانی که در سینما فیلم سوزی میکنند و گمان میکنند سینما متعلق به همین پنج شش نفر است، باید بدانند که اینگونه نیست؛ اگر دست از این مافیا بازیها برندارند من تا آخر آنها را رها نمیکنم؛ من طاقت از دست دادن اینهمه پول را دارم؛ من برای این مملکت فیلم ساختم؛ برای باورم فیلم ساختم؛ بروند از همان فیلمهایی که دوست دارند بسازند که مبادا دوستانشان اذیت شوند؛ فقط به فکر خودشان هستند؛ فیلمهای خودشان را اکران میکنند و وقتیکه به فیلمهای دیگران میرسند آن را نابود میکنند. من به آنها قول داده بودم که این درب را گل بگیرم. فیلم من یکسال و نیم در نوبت بود؛ دیگر بس است».
البته پسازآن اتفاق تازهای نیفتاد و به قول نجفی مافیا همچنان حضور داشت تا سینمای خانگی هم با آن ساختههای خاص خود به این دایره اضافه شود و بحران پرخطر ادامه داشته باشد و فیلمهایی راهی اسکار شوند که غرب پسند هستند زیرا شئونات اجتماعی یک ملت مقتدر را پس از قرنها زیر سوأل میبرد تا دشمنان بتوانند در پناه آن به نسلکشیهای خود در سراسر دنیا و بخصوص کشورهای اسلامی ادامه دهند! آنچه در یکماهه گذشته و پس از اسکار اتفاق میافتد نشان از یک سناریوی دنبالهدار دارد، اهدای جایزه کن به یک فیلم فاقد هویت و اعتبار ملی اسلامی است که بدون رعایت قوانین بینالملل دراینباره و تنها به پشتوانه شیطنتهای دشمنان توسط فستیوالی کاملا صهیونیستی جایزه میگیرد تا سازندگان آن با شرافت یک ملت بازی کنند! پیرامون این اتفاق رسانههای متعدد نقدها نوشتند تا دیگر به گزافهگوییها نپردازیم اما بد نیست در خاتمه عین بیانیه خانه سینمایی که قبلا درب آن گل گرفته شده بود را در اینجا نقل کنیم و قضاوت درباره آن را به مخاطبان واگذار کنیم: «اشخاصی این روزها بنا بر یک برنامه از پیش تعیینشده که بعد از اینهمه سال دیگر برای ما و مردم نخنما شده به شکل بسیار بیادبانهای شروع به سمپاشی و هتاکی علیه سینما و سینماگران کردهاند. هدفشان مشخص است میخواهند تمرکز فضای خبری کشور را به جهتی دلخواه سوق دهند، برای انجام این مأموریت چه هدفی بهتر از سینما و هنرمندان؟ سینمایی که سالهاست یکی از پرافتخارترین جلوههای نام ایران در صحنههای بینالمللی است. مقبولیت و ظرفیتهای اجتماعی سینماگران خار چشم این جماعت است. ما و مردم نباید به دام این جریان بیفتیم.
برای خنثی کردن نقشههای این جریان مشکوک تنها کافی است مطابق با منش و شخصیت سینمای فاخر ایران و سینماگران محترم آن رفتار کنیم، کافی است شأن سینما و سینماگران را به اندازه این اشخاص پایین نیاوریم. تعجب هم نمیکنیم از نهادهایی که وظیفه قانونی نظارت و برخورد با رفتارهای خلاف ادب و خارج از قواعد قانونی این جماعت را دارند چون ظاهرا به آنها هم نباید امیدی داشت بنابراین حتی برای شکایت یا پیگیری حقوقی اهانتهای هتاکان هم اقدامی نخواهیم کرد، فقط برملایشان میکنیم چون سینمای ایران زنده و پویا است حتی اگر در شرایط فعلی نتواند فیلم بسازد، با تمام محدودیتها سینمای ایران تأثیرگذار است و این جماعت از همین میترسند».
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت