امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در سفری دورهای به کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج همیشه فارس با مقامات عمان و قطر دیدار داشته است. این دیدارها در چارچوب رویکرد دولت سیزدهم مبنی بر اولویت بخشی به روابط با همسایگان در حالی صورت گرفته است که در باب این سفر چند نکته قابل توجه است:
نخست آنکه بخشی از این سفر در قابل مناسبات دو جانبه میان جمهوری اسلامی و همسایگان صورت گرفته است. با توجه به مولفههای جدیدی همچون لزوم توسعه مناسبات دریایی و لنجی پس از فروکش کردن بحران کرونا و نیز برگزاری جام جهانی در سال ۲۰۲۲ در قطر، این مناسبات میتواند ابعاد گسترده ای را در بر گیرد بویژه اینکه هر سه کشور مناسبات منطقهای را مولفهای مهم برای تامین نیازهای اقتصادی و امنیتی ارزیابی میکنند.
دوم آنکه این دیدارها بیانگر این حقیقت است که ادعای غرب مبنی بر اجماع میان کشورهای عربی برای مقابله با ایران صرفا یک دروغ و جنگ رسانهای است و در عمل بسیاری از کشورهای منطقه، همگرایی با جمهوری اسلامی را اصلی راهبردی برای حفظ امنیت و ثبات و کسب منافع مشترک اقتصادی می دانند. این روابط حکایت از آن دارد که بیانیههایی همچون بیانیه شورای همکاری خلیج فارس نه از سوی کشورهای منطقه بلکه در ورای منطقه و مخالفان اتحاد میان همسایگان تنظیم شده است که منافع خود را در ایجاد و گسترش بحران در منطقه جستجو میکنند. آنچه در سفر وزیر امور خارجه مورد تایید طرفین بوده است لزوم همگرایی و گفت و گو میان همسایگان برای رفع سوء تفاهمات بوده است چنانکه نمود عینی این امر را در مناسبات میان ایران و جمهوری آذربایجان میتوان مشاهده کرد که دیدارهای دو جانبه و اجماع طرفین بر رد دخالتهای خارجی در این مناسبات در نهایت به امضای توافقات عملی و اجرایی میان دو کشور منجر شد.
سفر مقامات امارات به تهران و نیز برگزاری چند دور مذاکرات میان ایران و عربستان را میتوان نشانهای بر این رویکرد تعاملی منطقهای دانست. نگاهی به رفتارهای شورای همکاری خلیج فارس نشانگر دلسردی و افزایش بی اعتمادی آنها به حمایتهای آمریکاست. این کشورها در حالی هزینههای بسیاری با تصور جلب حمایت آمریکا پرداختهاند که این رویکرد نه تنها دستاورد چندانی برای آنها نداشته بلکه به تخریب جایگاه منطقهای و جهانی آنها منجر شده است. این کشورها در حالی با سیاستهای آمریکا در ترویج تروریسم در منطقه، اجرای روند سازش با رژیم صهیونیستی، دشمنی با جمهوری اسلامی ایران، اقدام علیه سوریه و عراق، تحمیل جنگ به یمن و... با واشنگتن همراهی کردند که در نهایت با رسوایی تروریسم پروری، شکست در برابر ایران، سوریه، عراق و یمن و جبهه مقاومت، خیانت به فلسطین با ورود به سازش با رژیم صهیونیستی و... مواجه شدند در حالی که خروج غیر مسئولانه آمریکا از افغانستان غیر قابل اعتماد بودن آن را بیش از گذشته بر همگان آشکار ساخت. در این شرایط اعضای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال مولفههایی جایگزین برای کاهش وابستگی به آمریکا هستند که رویکرد به روسیه، احیای روابط با سوریه و عراق، سفر مقامات امارات، قطر و عمان به ایران و نیز سفر امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به عمان و قطر و در نهایت نشست مشترک شورا با چین نمودی از این رفتارهاست.
در نهایت آنکه سفر وزیر امور خارجه به عمان و قطر را میتوان ادامه دیپلماسی عملگرا و چند لایه دانست که با اولویت همسایگان و در دامنهای به وسعت شرق و غرب صورت گرفته است. کارنامه دولت سیزدهم نشان میدهد که محور سیاست خارجی آن را رویکرد عملگرایانه و واقع گرایانه تشکیل میدهد که بر اساس آن به جای چشم داشتن صرف به مذاکرات برجامی تلاش شده است تا توسعه مناسبات با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بر اساس ضرورتها و نیازهای کشور اجرایی گردد. عضویت دائم در شانگهای، فعال سازی اکو، توافقات دو جانبه و چند جانبه با همسایگان نظیر سوات سه جانبه گاز میان ترکمنستان، ایران و جمهوری آذربایجان، اقدام برای حل بحران افغانستان، سفر آتی وزیر امور خارجه به هند و چین و... در این چارچوب قابل تعریف است.
نویسنده: قاسم غفوری
نخست آنکه بخشی از این سفر در قابل مناسبات دو جانبه میان جمهوری اسلامی و همسایگان صورت گرفته است. با توجه به مولفههای جدیدی همچون لزوم توسعه مناسبات دریایی و لنجی پس از فروکش کردن بحران کرونا و نیز برگزاری جام جهانی در سال ۲۰۲۲ در قطر، این مناسبات میتواند ابعاد گسترده ای را در بر گیرد بویژه اینکه هر سه کشور مناسبات منطقهای را مولفهای مهم برای تامین نیازهای اقتصادی و امنیتی ارزیابی میکنند.
دوم آنکه این دیدارها بیانگر این حقیقت است که ادعای غرب مبنی بر اجماع میان کشورهای عربی برای مقابله با ایران صرفا یک دروغ و جنگ رسانهای است و در عمل بسیاری از کشورهای منطقه، همگرایی با جمهوری اسلامی را اصلی راهبردی برای حفظ امنیت و ثبات و کسب منافع مشترک اقتصادی می دانند. این روابط حکایت از آن دارد که بیانیههایی همچون بیانیه شورای همکاری خلیج فارس نه از سوی کشورهای منطقه بلکه در ورای منطقه و مخالفان اتحاد میان همسایگان تنظیم شده است که منافع خود را در ایجاد و گسترش بحران در منطقه جستجو میکنند. آنچه در سفر وزیر امور خارجه مورد تایید طرفین بوده است لزوم همگرایی و گفت و گو میان همسایگان برای رفع سوء تفاهمات بوده است چنانکه نمود عینی این امر را در مناسبات میان ایران و جمهوری آذربایجان میتوان مشاهده کرد که دیدارهای دو جانبه و اجماع طرفین بر رد دخالتهای خارجی در این مناسبات در نهایت به امضای توافقات عملی و اجرایی میان دو کشور منجر شد.
سفر مقامات امارات به تهران و نیز برگزاری چند دور مذاکرات میان ایران و عربستان را میتوان نشانهای بر این رویکرد تعاملی منطقهای دانست. نگاهی به رفتارهای شورای همکاری خلیج فارس نشانگر دلسردی و افزایش بی اعتمادی آنها به حمایتهای آمریکاست. این کشورها در حالی هزینههای بسیاری با تصور جلب حمایت آمریکا پرداختهاند که این رویکرد نه تنها دستاورد چندانی برای آنها نداشته بلکه به تخریب جایگاه منطقهای و جهانی آنها منجر شده است. این کشورها در حالی با سیاستهای آمریکا در ترویج تروریسم در منطقه، اجرای روند سازش با رژیم صهیونیستی، دشمنی با جمهوری اسلامی ایران، اقدام علیه سوریه و عراق، تحمیل جنگ به یمن و... با واشنگتن همراهی کردند که در نهایت با رسوایی تروریسم پروری، شکست در برابر ایران، سوریه، عراق و یمن و جبهه مقاومت، خیانت به فلسطین با ورود به سازش با رژیم صهیونیستی و... مواجه شدند در حالی که خروج غیر مسئولانه آمریکا از افغانستان غیر قابل اعتماد بودن آن را بیش از گذشته بر همگان آشکار ساخت. در این شرایط اعضای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال مولفههایی جایگزین برای کاهش وابستگی به آمریکا هستند که رویکرد به روسیه، احیای روابط با سوریه و عراق، سفر مقامات امارات، قطر و عمان به ایران و نیز سفر امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به عمان و قطر و در نهایت نشست مشترک شورا با چین نمودی از این رفتارهاست.
در نهایت آنکه سفر وزیر امور خارجه به عمان و قطر را میتوان ادامه دیپلماسی عملگرا و چند لایه دانست که با اولویت همسایگان و در دامنهای به وسعت شرق و غرب صورت گرفته است. کارنامه دولت سیزدهم نشان میدهد که محور سیاست خارجی آن را رویکرد عملگرایانه و واقع گرایانه تشکیل میدهد که بر اساس آن به جای چشم داشتن صرف به مذاکرات برجامی تلاش شده است تا توسعه مناسبات با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بر اساس ضرورتها و نیازهای کشور اجرایی گردد. عضویت دائم در شانگهای، فعال سازی اکو، توافقات دو جانبه و چند جانبه با همسایگان نظیر سوات سه جانبه گاز میان ترکمنستان، ایران و جمهوری آذربایجان، اقدام برای حل بحران افغانستان، سفر آتی وزیر امور خارجه به هند و چین و... در این چارچوب قابل تعریف است.
نویسنده: قاسم غفوری