دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۶
کد مطلب : 126008
تبدیل آموزش‌و‌پرورش به عامل «بازتوزیع بی‌عدالتی»

مشاغل خوب در اختیار اغنیا!

مشاغل خوب در اختیار اغنیا!
آموزش‌و‌پرورشی که باید «عدالت» را توزیع کند، این روزها خود به یکی از عوامل بازتوزیع بی‌عدالتی تبدیل شده‌ است! افراد با تحصیلات بالاتر شانس پیدا کردن مشاغلی با درآمد بالاتر را دارند و عملا با وضعیت فعلی، مشاغل خوب در اختیار اغنیا قرار خواهد گرفت.
به گزارش تسنیم، تحصیل در مدارس خوب می‌تواند در دسترس‌ترین شاخص برای ارتقای اجتماعی و پیشرفت افراد باشد و آموزش و پرورشی که باید «عدالت» را توزیع کند، این روزها خود به یکی از اصلی‌ترین عوامل بازتوزیع بی‌عدالتی تبدیل شده‌ است!
مسئولان آموزش و پرورش مهمترین چالش این وزارتخانه را کمبود بودجه می‌دانند بر همین اساس، بیشترین توان مسئولان معطوف به حل مسائل مالی، مطالبات معلمان و مسائلی در این سطح است اما از نگاه ۱۵ میلیون دانش‌آموز و خانواده‌های آنها به عنوان مخاطبان اصلی آموزش و پرورش، جدی‌ترین بحران در این وزارتخانه، تنوع مدارس و به حاشیه رفتن مدارس دولتی عادی است.

تنوع مدارس؛ بحران بزرگ آموزش و پرورش از نگاه خانواده‌ها
مدت‌هاست که مواجهه والدین با آموزش و پرورش، خلاصه شده است به تلاش برای تأمین حداقل کیفیت در آموزش فرزندشان و انتخاب مدرسه‌ای برتر از میان انواع مدارس که ملاکشان برای تفکیک دانش‌آموزان از یکدیگر ثروت، قدرت‌, سیاست است و همینجا نقطه بازتولید طبقات اجتماعی و گسست در جامعه است.
به هر حال، چه مسئولان بخواهند صدای طبقات ضعیف جامعه را بشنوند یا خیر اما باید هشدار داد که با ادامه روند فعلی در آینده‌ای نه چندان دور، فرزندان طبقات قدرت و ثروت جامعه، راه پدران خود را در پیش خواهند گرفت و امکان ارتقای اجتماعی برای فرزندان طبقه کارگر و ضعیف جامعه که عمدتاً در مدارس دولتی عادی ساماندهی می‌شوند، بسیار دشوار خواهد شد.

فشار روانی تنوع مدارس بر خانواده‌ها
بی‌توجهی مسؤلان امر و در رأس آن وزارت آموزش و پرورش به مدارس دولتی عادی، شرایطی را رقم زده است که اکنون کلاس‌های درس این مدارس خارج از استانداردهای تعیین و تصویب شده در قوانین، پذیرای دانش‌آموزان هستند و خانواده‌هایی که فرزندانشان در این مدارس تحصیل می‌کنند، احساس می‌کنند مسیر دیگری در پیش‌رو ندارند نه توان پرداخت شهریه مدارس غیرانتفاعی و نه قدرت ثبت‌نام در مدارس خاص و هم‌اکنون اثرات روانی دامن زدن به تنوع مدارس و ارائه خدمات با کیفیت‌تر در مدارس خاص، خانواده‌ها را به لحاظ روانی به شدت تحت فشار قرار گذاشته است!

واقعیت را از ویترین سمپاد نبینید!
در سوی دیگر ماجرا، مسئولان وزارت آموزش و پرورش دلخوش به عملکرد معدودی از دانش‌آموزان مدارس سمپاد در المپیادهای جهانی هستند در حالیکه واقعیت اوضاع آموزش و پرورش کشور را باید در نتایج آزمون‌های بین‌المللی تیمز و پرلز و تحلیل نتایج کنکور جست‌وجو کرد.
براساس نتایج آزمون تیمز ۲۰۱۹، ایران با نمره کل ۴۴۳ میان ۵۸ کشور شرکت‌کننده در جایگاه ۵۰، و میان ۱۲ همسایه حاضر در آزمون تیمز ۲۰۱۹ پایه چهارم، در جایگاه نهم آموزش و یادگیری ریاضی قرار گرفته است! همچنین در درس علوم، ایران با نمره کل ۴۴۱ میان ۵۸ کشور شرکت‌کننده جایگاه ۴۸ و میان ۱۲ کشور همسایه حاضر در آزمون تیمز ۲۰۱۹ جایگاه هشتم آموزش و یادگیری علوم را کسب کرده است!
گزارش‌ اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس درباره وضعیت فقر و ویژگی‌های فقرا در یک دهه گذشته، به موضوع تحصیل به عنوان مقوله‌ای در پیشرفت اجتماعی و یافتن شغل مناسب در آینده صراحتاً اشاره کرده است.

مشاغل بهتر در اختیار باسوادان
تحصیل یکی از مواردی است که به کاهش احتمال فقیر شدن افراد منجر خواهد شد. نخستین درجه از تحصیل با سوادی یا بی‌سوادی است، صرف داشتن سواد می‌تواند فرصت‌های شغلی بیشتری را فراهم کند، در کنار آن افزایش سال‌های تحصیل و تحصیلات بالاتر، یافتن مشاغل بهتر و با بهره‌وری بالاتر را امکان‌پذیر می‌کند.
این موضوع زمانی اهمیت بیشتری دارد که بدانیم طبق آمارها، بیشترین ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل مربوط به دانش‌آموزان طبقات ضعیف اقتصادی جامعه است؛ تعداد کل افراد بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ برابر با ۷۷۷.۸۶۲ نفر بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ با ۱۷ درصد رشد به ۹۱۱.۲۷۲ نفر افزایش یافت و در این میان وضعیت استان سیستان و بلوچستان که یکی از استان‌های محروم کشور است حادتر بوده و در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ تعداد ۱۴۵.۳۴۰ کودک بازمانده از تحصیل دارد. در ادامه در بررسی وضعیت تحصیلی، ابتدا نرخ با سوادی را به تفکیک فقیر و غیرفقیر بررسی کرده و سپس تعداد سال‌های تحصیل را خواهیم دید. همانطور که در نمودار مشخص است، تفاوت بین نرخ باسوادی در هر دو مناطق شهری و روستایی بین فقرا و غیرفقرا دیده می‌شود. این تفاوت در بین روستاییان بیشتر از خانوارهای شهری است، در سال ۱۴۰۰ نرخ با‌سوادی در بین فقرای روستایی ۶۰ درصد و در بین خانوارهای غیرفقیر روستایی ۷۷ درصد است یعنی ۱۷ واحد درصد اختلاف در نرخ باسوادی فقرا و غیرفقرا در سال ۱۴۰۰ مشاهده می‌شود.

بی‌سوادی و فقیر شدن
از این رو، عدم برخورداری از سواد یا به عبارتی بی‌سوادی احتمالاً بر میزان فقر موثر است این تاثیر می‌تواند از مسیر یافتن مشاغل بهتر و با بهره‌وری بالاتر و احتمالاً مشاغل رسمی باشد. با این حال یک توصیه سیاستی، الزام و اهتمام سیاستگذار به پیشبرد برنامه‌های سوادآموزی به خصوص در مناطق روستایی است، در کنار با سوادی تعداد سال‌های تحصیلی نیز اهمیت دارد افراد با تحصیلات بالاتر شانس پیدا کردن مشاغلی با درآمد بالاتر و نیازمند سرمایه انسانی بالاتر را دارند.
در سال ۱۴۰۰ تعداد سال‌های تحصیل در سرپرست‌های خانوارهای فقیر و غیرفقیر در مناطق شهری به ترتیب ۷، ۹ و ۵، ۶ سال بوده است همچنین در مناطق روستایی این اعداد به ترتیب ۱۶، ۴ و ۲۲، ۶ سال بوده است یعنی تعداد سال‌های تحصیل فقرای مناطق شهری به طور میانگین برابر این متغیر در بین غیرفقرای مناطق روستایی است.
بنابراین در مجموع به نظر می‌رسد تحصیلات می‌تواند راهگشای مناسبی برای خروج از فقر به خصوص در مناطق روستایی باشد. هم تحصیلات اولیه و باسوادی و هم تحصیلات بالاتر هر دو می‌تواند به خانوار برای خروج از فقر کمک کند. در بررسی ویژگی‌های شغلی فقرا مشاهده شد که یکی دیگر از تفاوت‌های شغلی فقرا و غیرفقرا در برخورداری از مشاغل ساده است به نحوی که درصد برخورداری از مشاغل ساده در بین فقرا اختلاف معناداری با غیرفقرا دارد از این رو توانمندسازی و برنامه‌های آموزش مهارت‌های شغلی، یک توصیه سیاستی برای حمایت از خانوارهای فقیر است.
https://siasatrooz.ir/vdce7p8zvjh8w7i.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی