سه شنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۴
کد مطلب : 123975

حجاب، گشت ارشاد و گسترش نافرمانی‌های مدنی

هر نظام سیاسی با توجه به حساسیت و انتظارات اجتماعی میزانی از انحراف از هنجارها را تحمل و یا بر اساس ملاحظاتی...
هر نظام سیاسی با توجه به حساسیت و انتظارات اجتماعی میزانی از انحراف از هنجارها را تحمل و یا بر اساس ملاحظاتی، واکنش قهری به انحرافت فرهنگی را به تاخیر و یا نادیده انگاری می‌کند زیرا از منظر جامعه شناختی هیچ حکومتی نمی‌تواند صد درصد افراد جامعه را معتقد و ملتزم به رعایت ارزش‌های ایدئولوژیک حاکم بر جامعه نماید.
گفتنی است که پذیرش و یا عدم رعایت هنجارهای اخلاقی در زمره اموری است که تخلف از ان عموما با واکنش‌های اجتماعی همراه است این بدین معناست که حاکمیت نبایستی در حوزه‌های شخصی افراد دخالت اشکار کند. یکی از مصادیق و نمادهای امور اخلاقی رعایت حجاب اسلامی برای زنان است. مشکل از انجایی اغاز می‌شود که حاکمیت حجاب را بعنوان یک امر نمادین و ارزشی به شمار اورده بطوریکه عدم پایبندی به آن بعنوان جرم و یکی از مصادیق ناهمنوایی اجتماعی تلقی می‌گردد.
از سوی دیگر عده ای از شهروندان حجاب را بعنوان یک پوششی غیر الزام اور و انتخابی تلقی می‌کنند در واقع بخش بزرگی از زنان جامعه داشتن حجاب رسمی را بعنوان یک تکلیف اجباری نمی‌پذیرند و معتقدند که حکومت بایستی مدیریت بر بدن و انتخاب نوع پوشش زنان را بعنوان حقوق اساسی به رسمیت بشناسد. در واقع زن امروزی معتقد است که میان ارزش‌های رسمی حاکم بر جامعه و ارزش‌های ثانوی و فردی، حق انتخاب دارد اما حاکمیت، این خواست اجتماعی را به شکل یک‌سویه از او سلب کرده است. با توجه به واقعیت‌های موجود هر چقدر نظام اجتماعی با نظمی دستوری و آمرانه به مقوله‌های فرهنگی بپردازد و با پدیده ای که بعنوان بدحجابی از آن یاد می‌شود برخوردی پلیسی صورت گیرد، نه تنها واکنش‌های افراط گونه را در پی خواهد داشت بلکه بی اعتمادی اجتماعی نیز به معضل یاد شده افزوده خواهد شد که بطور قطع، هزینه های فراوانی را به حاکمیت تحمیل می‏کند.
نهادهای اجتماعی در جوامع انسانی عموما با این هدف مشخص تشکیل می‏گردند که به نیازهای شهروندان پاسخ متقاعد کننده‏ای بدهند در واقع افکار، اندیشه و مطلوبیت‏های اجتماعی در قالب نهادها و ساختارهای اجتماعی به واقعیت تبدیل می‏گردند لذا ما کمتر جامعه ای را سراغ داریم که حاکمیت سیاسی به تشکیل نهادی همچون گشت ارشاد همت گمارد که در واکنشی وارونه مطلوبیت های شهروندانش را سرکوب کند این یک امر بدیهی است که تغییرات فرهنگی با گشت ارشاد تحقق پیدا نمی‏کند بلکه تغییر بایستی از نظام فکری فرد و خانواده اغاز گردد لذا اگر بجای تغییر الگوهای ذهنی، با برخوردهای غیر فرهنگی سعی داشته باشیم که رفتار را در مسیر درست هدایت کنیم، اشتباه فاحشی خواهد بود زیرا ما برای تغییر الگوهای پوشش زنان نیاز به تغییر اساسی در نگرش‏های آنان داریم. بنابراین با زور و ارعاب نمی‏توان باورهای افراد را تغییر و یا مدیریت کرد در واقع با ساماندهی در نگرش های فکری است که می توان به جامعه پذیری افراد امیدوار بود.
برخوردهای تند و استانداردهای نامشخص گشت ارشاد، واکنش‏های افراط گونه را در پی داشته و به بی نظمی‏های اجتماعی دامن زده است لذا ما نمی‏توانیم بخش بزرگی از زنان و دختران جامعه را بخاطر نوع پوشش شان مجرم تلقی کرده و مورد تعقیب پلیسی قرار دهیم. جرم انگاری یک امر فرهنگی و در همین راستا ورود پلیس به مقوله تخلفات اخلاقی اشتباه فاحشی است زیرا نه تنها اقتدار اجتماعی پلیس به شدت کاهش پیدا می‏کند بلکه نظم دستوری در امور فرهنگی به گسترش بی نظمی و نافرمانی های مدنی منجر خواهد شد. الف

نویسنده: مصطفی آب‏روشن - عضو انجمن جامعه شناسی ایران
https://siasatrooz.ir/vdcefx8znjh8woi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی