?>?> ایران و دیکتاتوری رسانه‌ای غرب | سیاست روز
شنبه ۳ دی ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۵
کد مطلب : 124758

ایران و دیکتاتوری رسانه‌ای غرب

«غربی‌ها سال‌هاست که عرصه‌های مرتبط با افکار عمومی نظیر رسانه، صنعت سرگرمی و غیره را تا حد زیادی به کنترل و تسلط خود درآورده اند و سعی داشته اند در لایه‌های مختلف، کنشگری منحصر به فرد و بی رقیبی را جهت شکل دهی به افکار عمومی جهانی از خود نشان دهند. در این فضا، کنشگری رسانه ای شبکه‌های ایرانی برای جهان غرب، یک خطر و تهدید وجودی به حساب می آید.»
پس از فوت مهسا امینی دختر جوان سقزی و در پی آن وقوع برخی تحولات در کشورمان، جریان‌های سیاسی و رسانه ای غربی و مخالف با ایران، دست به فعال سازی تمامی ظرفیت‌های ممکن و در دسترس خود جهت تضعیف منافع ملی ایران و تشدید دامنه فشارها علیه کشورمان زدند. در این راستا، شماری از رهبران غربی نظیر امانوئل مکرون، اولاف شولتس، جاستین ترودو، ریشی سوناک، جو بایدن و غیره، مواضع صریح و مداخله جویانه ای را علیه کشورمان اتحاذ کردند و در کنار آن‌ها، رسانه‌های جریان اصلی غرب که تا حد زیادی تابع سیاست‌های رسمی دولت‌های غربی هستند نیز مواضع ضدایرانی صریح و گسترده ای را در رابطه با کشورمان اتخاذ کرده و می کنند.
در این چهارچوب، جدای از تشدید تحریم‌ها و فشارها علیه ایران و اقدامات گسترده جریان‌های رسانه ای مخالف با ایران جهت تحریک افکار عمومی در غرب و اقصی نقاط جهان علیه کشورمان، به تازگی شاهد حذف شبکه‌های برون مرزی کشورمان از پلتفرم‌های پخش ماهواره ای نظیر یوتل‌ست و‌هاتبرد بوده ایم. اقدامی که به طور خاص در پیِ وضع تحریم‌های اخیر اتحادیه اروپا علیه کشورمان به ویژه در بُعد رسانه ای محقق شده است. در این راستا، شبکه‌های پرس تی وی، العالم، سحر، آی فیلم، جام جم، نسیم، قرآن، الکوثر و هیسپان تی وی، از ماهواره‌هاتبرد و یوتل‌ست به طور کامل حذف شدند و شرکت‌های مذکور از پایان خدمات دهیِ خود به این شبکه‌ها خبر داده‌اند. آن‌ها این اقدام خود را مستند به تحریم‌های اخیر اتحادیه اروپا علیه ایران کرده اند.
البته که پیشتر نیز غرب در مورد شبکه‌های روسی اقدامی مشابه را عملیاتی کرده و پیش بینی می شود که تحریم شبکه‌های ایرانی و روسی از سوی پلتفرم پخش ماهوراه ای یوتل‌ست چیزی در حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیون یورو در سال مالی ۲۰۲۳-۲۰۲۲ به آن خسارت وارد کند. از این رو، اینطور به نظر می رسد که تحرکات اخیر غرب علیه شبکه‌های تلویزیونی ایرانی به طور خاص حامل سه پیام عمده و محوری است که توجه به آن‌ها، به درکِ چهارچوب کلی معادله مذکور کمک فراوانی می کند.
۱: جهان غرب و تشدید جنگ گفتمانی با ایران
یکی از اصلی ترین و مهمترین مشکلاتی که جهان غرب سال‌هاست با ایران دارد(به طور خاص پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران) این نکته است که اساسا انقلاب اسلامی حامل پیام‌ها و محتوایی است که جدای از جذاب‌بودن برای ملت‌های آزاده در اقصی نقاط جهان، در نقطه مقابله روایت‌ها و گفتمان‌های حاکم بر جهان سرمایه داری و ایدئولوژی لیبرالیسم و نولیبرالیسم قرار دارند.
در واقع، انقلاب اسلامی از این ظرفیت برخوردار بوده و هست که با جهان غرب و اصول مسلط بر آن، نوعی نبرد گفتمانی و ایدئوولوژیک را مدیریت کند که این مساله به شدت برای غربی‌ها خطرناک است. در این چهارچوب، غرب سال‌هاست که ایران و گفتمان حاکم بر این کشور را به مثابه رقیبی خطرناک برای خود ارزیابی می کند که تنها راه مقابله با آن، بدنام سازی و البته خاموش کردن صدای گفتمان‌ها و روایت‌های این کشور است. در این چهارچوب، رسانه‌ها(به عنوان تریبون‌های پیام و گفتمان انقلاب اسلامی) از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند و درست به همین دلیل است که شاهدیم تا به امروز بارها رسانه‌های ایرانی که در حوزه برون مرزی نیز فعال هستند، هدفِ اقدامات تخریبی و محدودکننده غرب قرار گرفته اند. در واقع، این رسانه‌ها جدای از اینکه پیام اصلی گفتمان انقلاب اسلامی را در عرصه بین المللی منتشر می کنند، از روایت‌های برساخته غرب علیه ایران نیز مشروعیت زدایی می کنند. از این رو، اقدامات محدودکننده و منفی اخیر غرب علیه شبکه‌های برون مرزی کشورمان در نوع خود حامل پیام موثر بودن و کارآمدیِ عملکرد آن‌ها نیز است.
۲: غرب و هراس از ظهور آلترناتیوهای رسانه ای
کی دیگر از پیام‌های عمده و اصلی اقدامات اخیر غرب در وضع محدودیت‌های گسترده علیه شبکه‌های برون‌مرزی کشورمان، هراس غرب از ظهور آلترناتیوهای جدید در فضای رسانه ای است. از این منظر، غربی‌ها سال‌هاست که عرصه‌هایِ مرتبط با افکار عمومی نظیر رسانه، صنعت سرگرمی و غیره را تا حد زیادی به کنترل و تسلط خود درآورده اند و سعی داشته اند در لایه‌های مختلف، کنشگری منحصر به فرد و بی رقیبی را جهت شکل دهی به افکار عمومی جهانی(در راستای منافعشان) از خود نشان دهند. در این چهارچوب، رسانه‌های ایرانی که در نقطه مقابل فضای رسانه ای و ایدولوژیک حاکم بر جهان غرب هستند، تهدیدی جدی علیه غرب به حساب می آیند و غرب استفاده از تمامی ابزارهای ممکن جهت ساکت کردن این رقبای جدید را به مثابه یک الزام جدی برای خود در نظر می گیرد و در این رابطه صرفا منتظر بهانه‌های کوچک است.
۳: غرب و مواجهه با یک معادله متناقض
در نهایت باید گفت اقدامات اخیر جهان غرب در وضع تحریم‌های غیرقانونی علیه شبکه‌های برون مرزی ایرانی و همچنین شبکه‌های روسی(پس از آغاز جنگ اوکراین)، نمودی عینی و روشن از این مساله است که اساسا ادعاهای دور و دراز غرب در مورد تعهدش به اصولی نظیر آزادی بیان، رسانه، اندیشه و غیره، تا چه اندازه پوشالی و بی پشتوانه هستند. یکی از مقتضیات ابتدایی دموکراسی و آزادی، این است که صدای مخالف شنیده شود این در حالی است که منطقِ جهان غرب در چهارچوب اقدامات اخیرش علیه شبکه‌های ایرانی و روسی، حذف صورت مساله و قطع کامل شبکه‌ها و صدای کشورهای مذکور از پلتفرم‌های پخش بین المللی بوده است. این بدان معناست که مقابله با این قبیل شبکه‌ها حداقل در میدان رسانه ای برای غرب دستاوردی به همراه نداشته و آن‌ها نتوانسته اند افکار عمومی خود را قانع کنند که آنچه این شبکه‌ها می گویند، نادرست است و نباید به آن‌ها توجه کرد. درست به همین دلیل است که برخی ناظران و تحلیلگران فضای رسانه مخصوصا در غرب بر این باورند که اقدامات تقابلی اخیر غرب علیه شبکه‌های ایرانی و روسی، در چهارچوب امپریالیسم رسانه‌ای غرب است و نه تنها آن‌ها را تضعیف نخواهد کرد بلکه میزان اقبال به این شبکه‌ها جهت فهم آنچه که آن‌ها می‌گویند را(بر پایه کنجکاوی افکار عمومی) بیشتر نیز خواهد کرد.
https://siasatrooz.ir/vdcene8zvjh8wfi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی