دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۲
کد مطلب : 123461

قیام امام حسین«ع» و انقلاب اسلامی ایران

از آنجا که اسلام به ویژه تشیع مأمور به انجام وظیفه و تکلیف است، نه نتیجه، این راهبرد خود نتیجه را نیز رقم خواهد زد...
از آنجا که اسلام به ویژه تشیع مأمور به انجام وظیفه و تکلیف است، نه نتیجه، این راهبرد خود نتیجه را نیز رقم خواهد زد. نه این که نتیجه برای انجام و اجرای یک وظیفه اهمیت نداشته باشد، اما هیچگاه خود را از بیم نتیجه از اجرای تکلیف عقب نمی‌کشد.
سید و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) امام معصوم در واقعه کربلا و عاشورا خود را مأمور به انجام وظیفه و تکلیف الهی می‌دید، هر چند به واسطه امامت و معصومیت، از عاقبت نبرد آگاهی داشت، اما نمی‌توان ادعا کرد که ایشان در سودای تشکیل حکومت بود همانطور که نمی‌توان ادعا کرد که ایشان و یارانش تنها در اندیشه شهادت بودند. نتیجه هر یک از این وقایع، ‌برای اسلام و آینده آن مثبت بود.
قیام ابا عبدالله اگر منتج به تشکیل حکومت اسلامی با امامت حسین بن علی (ع) شده بود، اسلام از بیراهه‌ و انحرافی که معاویه و یزید ساخته بودند، بار دیگر به راه راست هدایت شده بود و در صورت شهادت نیز خون ایشان و یارانش همه آنچه که از پلیدی‌های رژیم یزید در اسلام رخنه کرده بود آشکار گشته و مردم را از خواب غفلت شیطانی بیدار می‌کرد که اینگونه نیز شد.
انحرافی که در مسیر اسلام با زمام داری معاویه و پس از آن یزید به وجود آمده بود، در قیام عاشورا نمایانتر شد چرا که تا آن زمان مردم ناآگاه تصورشان بر این بود که اسلام (ص) در جامعه جاری و ساری است در حالی که انحرافات بزرگ و عمیقی در اسلام شکل گرفته بود.
یاری نکردن امام حسین (ع) در واقعه کربلا نیز به همین خاطر بود. یعنی مردم، و آنهایی که برای امام از کوفه نامه نوشتند و از ایشان دعوت کردند، چرا پا پس کشیدند؟ به نوع تفکر و خاستگاه آنها باز می‌گردد.
با وجودی که امام برای آمدن به کوفه به نامه مردم این شهر پاسخ مثبت داده بود، اما همین جماعت بدعهدی کردند، برخی برق زر و سکه‌های طلا چشمشان را کور کرد و برخی دیگر نیز از تهدید جان. اما در پایان ماجرا، آنچه باقی ماند نام حسین، قیام او و آموزه‌هایی است که پس از ۱۴۰۰ سال همچنان زنده است و چراغ راه همه مسلمانان و آزادی خواهان جهان.
انقلاب اسلامی ایران نیز در تبعیت از قیام ابا عبدالله الحسین (ع) با رهبری امام خمینی به پیروزی رسید در حالی که انقلاب اسلامی نیز تکلیف محور بود، اما نتیجه آن تشکیل جمهوری اسلامی ایران شد که در تاریخ جهان اسلام بی سابقه است.
اکنون نیز انقلاب اسلامی نیازمند همراهی و حمایت مردم است. تاکنون نیز حمایت مردم، انقلاب را استوار نگه داشته است و هر روز که می‌گذرد،‌ با وجود همه دشمنی‌هایی که از سوی یزیدیان زمان علیه این کشور و این ملت می‌شود،‌ حقانیت آن نیز آشکارتر می‌گردد. در حقانیت انقلاب اسلامی و راهی که در پیش گرفته است همین بس که مردمانی در اقصی نقاط جهان و در منطقه، جان خود را برای ایران اسلامی و انقلاب به خطر می‌اندازند و خود را پیرو انقلاب می‌دانند.
مردم مظلوم یمن که بیش از ۸ سال است به خاطر گرایش به انقلاب اسلامی بدترین حملات جنایتکارانه رژیم سعودی را تحمل می‌کنند اما همواره در راهپیمایی‌هایی که برگزار کرده‌اند میلیون‌ها یمنی در دفاع از قیام خود و آرمان‌ها انقلاب اسلامی حاضر شده‌اند.
مردم سوریه، شیعیان لبنان، فلسطین حتی مردم عراق نیز در آزمونی سخت قرار دارند و در این برهه حساس که معادلات منطقه‌ای و جهانی به گونه‌ای در حال تغییر و تحولات است که نیازمند بصیرت همه مسلمانان جهان به ویژه شیعیان است آنها نیز راه را یافته‌اند.
تردید نباید کرد که اگر کوچکترین تعرضی به ایران اسلامی شود، مردانی از سرزمین یمن، لبنان، حتی عراق، سوریه، فلسطین و دیگر کشورها خود را برای دفاع از انقلاب اسلامی که احیا کننده قیام ابا عبدالله الحسین است، آماده می‌کنند و نه بیم از کشته شدن خواهند داشت و نه بیم فقر و گرسنگی. دوران آخرالزمان است که نشانه‌های آن رفته رفته نمایانتر می‌شود، راهی که اباعبدالله رفته راهی است که اکنون برای رسیدن به مقصود نهایی باید خود را آماده کرد، حتی اگر ما نیز سنگر را خالی کنیم، ظهور در زمانی که پروردگار مقرر فرموده‌اند اتفاق خواهد افتاد و قیام مهدی موعود(عج) به پیروزی بزرگ اسلام و تشکیل حکومت جهانی اسلام ختم خواهد شد. پس بودن و ماندن پای انقلاب به صلاح نزدیکتر است یا کنار کشیدن و حتی در جبهه دشمن قرار گرفتن؟!

نویسنده: محمد صفری
https://siasatrooz.ir/vdcepx8zzjh8wei.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی