دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۲
کد مطلب : 125423
میم مثل ملا‌قلی‌پور

۱۶ سال بدون رسول سینمای ایران

۱۶ سال بدون رسول سینمای ایران
وجود هنر در ذات انسان حقیقتی‌ است که در برخی انسان‌ها به غایت حلول می‌کند؛ همانگونه که سینما در رسول ملاقلی‌پور.۱۶ سال از درگذشت رسول ملاقلی پور می‌گذرد و هنوز کارگردانی ویژه جنگ و دفاع مقدس جای او را پر نکرده است.
به گزارش فارس، همزمان با سالروز درگذشت زنده یاد «رسول ملاقلی‌پور» و مقارن با روز درختکاری درخت یادبود این هنرمند فقید سینمای ایران توسط رئیس سازمان سینمایی در بنیاد سینمایی فارابی کاشته شد. به همین بهانه در این گزارش نگاهی خواهیم داشت به آنچه این کارگردان بزرگ سینمای ایران بر جای گذاشت.
شاید به جرات بتوان گفت از میان رفتگان هنری رسول ملا‌قلی‌پور یکی از آن‌ها باشد که بارها به خاطر جریان متوالی حضور آثارش، این حس در ذهن متبادر می‌شود که هنوز زنده است و صد البته که هنوز زنده است و مانا. از او هنری بر جای مانده است که تا همیشه گفتمان ملاقلی‌پور را بازنمایی خواهد کرد.

آنگاه که سینما در وجود رسول حلول کرد
وجود هنر در ذات انسان حقیقتی‌ست که در برخی انسان‌ها به غایت حلول می‌کند همانگونه که سینما در رسول ملاقلی‌پور. رسول دغدغه نگاه از پشت دوربین و دیدن و روایت هستی از پشت لنز را با هنر عکاسی آغاز کرد و دیری نپایید که خود را در سینمایی یافت که قرار بود از «پناهنده» و «پرواز در شب» و «سفر به چزابه» به «میم مثل مادر» برسد.

سینماگری خودآموخته اما صاحب سبک
در دوران دفاع مقدس سینماگران بسیاری خودآموخته یا آکادمیک وارد عرصه سینمای کشور شدند و شروع به ساخت آثار سینمایی با دغدغه‌هایشان از جنگ و دفاع، رشادت و شهادت‌طلبی کردند. رسول ملاقلی‌پور از آن فیلمسازانی بود که به شکل تجربی وارد این عرصه شد و با شروع جنگ به دل خط مقدم زد. او فیلمسازی دغدغه‌مند بود و نمی‌توانست به شرایط روزگارش بی‌تفاوت باشد و این مهم در آثار دوران دفاع مقدس و بعد از آن مشهود است.
رسول نشان داد که قدرت عشق چی‌ها می‌کند. عشقی که اینجا هنر و اعتقاد را توامان می‌سازد و فیلمساز تجربی دانشگاه نرفته‌ای را به جایی می رساند که در مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور بخشی با عنوان «نشان رسول» در شانزدهمین جشنواره سینمایی فجر ایجاد شود.

از مستندسازی تا تثبیت یک جایگاه در سینمای جنگ
رسول ملاقلی‌پور ۱۷ شهریور ۱۳۳۴ به دنیا آمد. زادهٔ اردبیل و آذری، دیپلم‌گرفتهٔ دبیرستان، فیلمسازی را از سال ۱۳۵۹ به تهیه مستندهایی از جنگ ایران و عراق آغاز کرد. فیلم‌های کوتاه و بلند بسیاری را کارگردانی، نویسندگی، تهیه‌کنندگی و تدوینگری کرد. و آنگاه که تازه به سن پختگی رسیده بود و قرار بود همچنان بر آثار ماندگارش بیافزاید، در ۵۱ سالگی و حین ساخت فیلم در شمال کشور، بر اثر سکتهٔ قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

رسول صریح‌ترین فیلمساز نسل انقلاب و جنگ بود
فریدون جیرانی در مورد شخصیت رسول ملاقلی‌پور می‌گوید: رسول، صریح‌ترین فیلمساز نسل انقلاب و جنگ بود، هنرمندی حساس بود؛ بسیار رفیق‌باز اما حساس. اهل حساب و کتاب نبود. مطلقاً رندی نداشت. سیاست هم نداشت. تقریباً همان چیزی بود که در فیلم‌هایش می‌بینیم و در مواردی زندگی شخصی‌اش هم به آثارش راه‌ می‌یافت. ملاقلی‌پور همچنان فیلمساز قابل‌ مطالعه‌ای است…
رسول ملاقلی پور نویسندگی و کاگردانی فیلم‌هایی همچون میم مثل مادر (۱۳۸۵)، مزرعه پدری (۱۳۸۱)، قارچ سمی (۱۳۸۰)، نسل سوخته (۱۳۷۸)، هیوا (۱۳۷۷)، کمکم کن (۱۳۷۷)، سفر به چزابه (۱۳۷۴)، نجات یافتگان (۱۳۷۴)، پناهنده (۱۳۷۲)، خسوف (۱۳۷۱)، مجنون (۱۳۶۹)، افق (۱۳۶۷)، پرواز در شب (۱۳۶۵)، بلمی به سوی ساحل (۱۳۶۴)، نینوا (۱۳۶۲) را بر عهده داشت.

رسولِ دلسوز و حساس
رسول بسیار دلسوز و با عاطفه بود و نسبت به اطرافش دغدغه‌مند و حساس بود و همین باعث می‌شد همکاران و کسانی که تجربه کار کردن با او را داشته باشند دلبسته صفا و صداقتش باشند. علی شادمان یکی از همین‌هاست، بازیگری که با فیلم میم مثل مادر مرحوم ملاقلی‌پور به سینمای ایران معرفی شد. او چند سال پیش با انتشار پستی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی دلنوشته زیبا و تاثیرگذاری برای اولین کارگردان زندگی‌اش نوشت:

عمو رسول دوازده بار براتون نوشتم
عمو رسول دوازده بار براتون نوشتم و پاک کردم...این شده عادت هر سالم که بنویسم و پاک کنم هر چه واژه ست در وصف شما... ایشالا شما کنارمى؛ مى خونى چیزایی که نوشته شد و پاک شد...مامان و بابا ازم راضین فک کنم، این برات مهم بود. شما هم اگه راضى باشى دیگه نور على نوره چون میدونى چقدررر برام مهمه ... تولدت مبارک، قربون چشمات، دوست دارم...

ملاقلی‌پور ازجمله فیلم‌سازان مطرح گونۀ جنگ
رسول ملاقلی‌پور فعالیت خود را در سینما با همکاری در سمت مدیر صحنه در فیلم مرگ دیگری (۱۳۶۱، محمدرضا هنرمند) آغاز کرد. او ازجمله فیلم‌سازان مطرح گونۀ جنگ است، که کارش را در فاصلۀ سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ پس از دوره‌ای فعالیت آماتوری در زمینۀ عکاسی، با ساختن فیلم‌های مستند جنگی آغاز کرد، و با فیلم بلند نینوا (۱۳۶۲) ادامه داد. تا اواخر دهۀ ۱۳۶۰ با بلمی به‌سوی ساحل (۱۳۶۴)، پرواز در شب (۱۳۶۵) و افق (۱۳۶۷)، یک‌سر به ساختن فیلم‌های
جنگی پرداخت.

نمود دغدغه‌های رزمندگان در سفر به چزابه
ملاقلی‌پور در سفر به چزابه و تا آخرین نفس (هر دو ۱۳۷۴)، نسل سوخته (۱۳۷۸)، قارچ سمی (۱۳۸۰)، و مزرعۀ پدری (۱۳۸۲)، بیشتر به دغدغه‌ها و حالات روحی رزمندگان پرداخت و در مجنون (۱۳۶۹)، خسوف (۱۳۷۱)، و پناهنده (۱۳۷۲)، به طرح داستان‌های اجتماعی و ماجراهای تلخ و ناگوار خارج از جبهه و جنگ روآورد.

سینمای بعد از جنگ رسول
آخرین اثر او میم مثل مادر (۱۳۸۵) بود. وی در میانۀ کارش (که مجموعاً شامل ۱۴ فیلم با موضوع جنگ ایران و عراق و مسائل پیرامون آن می‌شود) فیلم جنایی کمکم کن را نیز (به نویسندگی خودش) در سال ۱۳۷۷ ساخت که نه در فروش موفقیتی برایش داشت و نه در جشنواره‌ها. ملاقلی‌پور طی دورۀ کوتاه فعالیتش فیلم‌نامۀ لبۀ تیغ (تولید ۱۳۷۱) و دشت ارغوانی (۱۳۷۳) را به ترتیب برای جمال شورجه و نادر مقدس نوشته و جز تهیه‌کنندگی تعدادی از ساخته‌های خودش، تهیه، تدوین و طراحی صحنه و لباس تعدادی از آثار کارگردانان دیگر را نیز به عهده داشته است.

هیوا بهترین فیلم جشنواره هفدهم فجر
موفق‌ترین فیلم او در میان آثارش هیوا بود که در هفدهمین دورۀ جشنوارۀ فیلم فجر جز دریافت جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و نامزدی در تعدادی از رشته‌های اصلی و فنی، توانست جوایز بخش‌های بهترین بازیگر نقش اول مرد (دیپلم افتخار/ جمشید هاشم‌پور)، طراحی صحنه (سیمرغ بلورین/ بهناز نازی و علی فداکار)، تدوین (تقدیر/ حسین زندباف)، فیلمبرداری (سیمرغ بلورین/ بهرام بدخشانی) و صدابرداری (سیمرغ بلورین/ بهمن اردلان) را نیز
به دست بیاورد.

و پایان قصه رسول و داستان‌های نگفته
۱۵ اسفند ۸۵ وی که همراه با رسول احدی (مدیر فیلمبرداری) برای نگارش فیلمنامه فیلم بعدی‌اش به شمال کشور رفته بود، در شهر نوشهر بر اثر سکتهٔ قلبی جان باخت و چند روز بعد در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
https://siasatrooz.ir/vdcewn8zxjh8wei.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی