فحشنامهای در یکی از روزنامههای وابسته به جریان «ادب مرد به از دولت او» مشاهده کردم که حقیقتا لایق همان نام فحش نامه است. ظاهرا آقای جلیلی به همراه چند استاد دانشگاه دیگر نشستی را برگزار کردهاند که به دلیل شرایط موجود در کشور، مانند موضعگیری اخیر ریاست محترم جمهور در برابر مواضع استکباری آمریکا در موضوع نفت ایران و اعلام نظر قاطع در مورد عدم مشروعیت اسرائيل، عدم کسب موفقیتهای حزبی و جناحی به صورت صد درصدی برای جریان چپ منجر شده است که دوستان با پیگیری پروژه "عبور از روحانی" ادبیات حرفهای را نیز فراموش کنند و از یاد ببرند که روزنامه در مَرئی و منظر مردم است و توهین جز توهین چیزی به بار نمیآورد.
و نتیجه توهینها چیزی جز آشوب و قرار گرفتن طیفهای مختلف مردم در مقابل هم نیست. شایسته است قدری به متنی که آن را "فحش نامه" خواندیم بپردازیم:
نکتهای اول اینکه اگر دولت مستقر بنا بر قول نگارنده فحشنامه روزنامه قانون آنقدر ضعیف است که عملکرد او رقیب اصلی اوست این روزنامه و همفکرانش باید پاسخگوی مردم باشند که چرا با تمام توان درپی کسب رای برای این دولت بودهاند؟!
لذا مردم فراموش نمیکنند افرادی را که فقط باندبازی برایشان مهم است نه شرافت در عمل و مسئولیت ملی.
نکته بعدی روی کارآمدن افرادی است که روزنامه قانون گویی ایشان را لایق روی کارآمدن نمیدانسته زیرا روی کارآمدن ایشان را حاصل یک تصادف میداند، در حالی که هرکس که دور از قدرت باشد الزاما برای تصدی قدرت ناشایسته نیست.
از جایی که روزنامه قانون در به اصطلاح یادداشت خود از گزارههای مذهبی استفاده کرده است و متاسفانه باب بدی را گشوده است مجبور هستم در همان تراز پاسخ بگویم، پس سوال میکنم آیا اگر این پیشفرض را بپذریم باید دور بودن امیرمومنان(ع) از قدرت را نیز شایسته بدانیم؟
زیرا اگر ملت به سراغ کسانی رفتند که در راه آرمانهای جامعه جنگیدند باید گفت مردم اشتباه کردند؟ و روی کار آمدن افرادی که جانفشانی کرده و میکنند امری قبیح است؟
در این صورت دیگر چیزی از اعتقادات ما باقی نخواهد ماند. از سویی دیگر بنا بر منطق آن نوشته باید همیشه کسانی سرکار باشند که قبلا بودهاند، در حالی که میبینیم دولت حاضر افرادی را به کار گمارده است که در گذشته مسئولیتهای کلان داشتهاند ولی روزنامه قانون عملکرد ایشان را به قدری ضعیف میداند که موجب شده است جناح رقیب پا در میدان بگذارد.
از مواردی که حقیقتا از شان کار حرفهای به دور است و در واقع توهین به شعور مخاطب به حساب میآید این است که بگوییم چرا هزینه فلان نشست دانشجویی برای حل مشکلات اقتصادی کشور هزینه نشد! یا این هزینه برای یک نشست دانشجویی از کجا آمده است؟ این در حالی است که دولت مستقر درآمد نفتی بسیاری داشته چرا دوستان از آن سوال نمیکنند؟ و یا از بنیادهایی مانند باران و...؟ شاید هزینه آنها از جاهای دیگری میآید مثلا از خارج از مرزها.
به هر روی اینگونه نوشتن افتضاح در قلم است. در ادامه به بحران آب خوزستان اشاره شده است، باید از این دوستان پرسید شما که انتظار دارید هزینه این نشستهای دانشجویی مشکل آب خوزستان را حل کند چرا از سلبریتیهای همفکر خود سوال نمیکنید هزینههایی را که برای زلزلهزدگان جمعآوری کردهاند را چه کردند؟
چرا از اقدامات جهادی گروههای جهادی که هنوز در مناطق زلزلهزده در حال فعالیت هستند نمیگویید؟
چرا نمیگویید چند سال مشکل آب را نگاه جهادی سپاه حل کرد نه نگاه مدیریتی لیبرالیستی دوستان شما؟
به جای کنایه زدن و تمسخر جهادیها بهتر است به این بپردازید که، شرافت در قلم چیزی است که نباید فراموش کرد. این است تفاوت سرباز و نان به نرخ روز خور، قاسم سلیمانی برای یک موضعگیری رئیسجمهوری که شاید از لحاظ فکری با او همراه هم نباشد آنچنان تواضع میکند و شما از ترس بازگشت نگاه جهادی اینگونه فحشنامه تنظیم میکنید و خود را به جای سید شهیدان میگذارید و طرف مقابل را، عمر سعد!! که به گندم ری نخواهد رسید.
واقعا جای شرمساری و تاسف دارد مگر طیف همفکر شما نبود که مسئله عاشورای ۸۸ را ایجاد کرد؟ مگر در آن واقعه شوم نرقصیدید؟ حیا، حیا واژهای فراموش شده است.
این نیش و ناخن نشان دادن فقط از سر ترس است و بس. شاید در انتخابات بعدی هم نگاه جهادی رای نیاورد ولی این چیزی از ارزش آن کم نمیکند زیرا کثرت نشانه نماد مشروعیت نیست البته برای ما، نه برای لیبرالها، ما برای مشروعیت منبع دیگری قائل هستیم و برای مقبولیت منبع دیگری ولی تکلیف باید انجام شود هرچند بسیاری را خوش نیاید.
نویسنده: فرهاد ملاامینی