يکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۸
کد مطلب : 98289

خاکسترهای اوباما بر سر ترامپ

دونالد ترامپ جمعه در حالی به عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد که...

دونالد ترامپ جمعه در حالی به عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد که آغاز ریاست جمهوری‌اش با تظاهرات گسترده در داخل و خارج از ایالات متحده همراه شد. آنچه از سوی محافل رسانه‌ای و سیاسی آمریکا مطرح می‌شود آن است که این تظاهرات‌ها علیه ترامپ بوده و تا زمان کناره‌گیری وی از قدرت ادامه خواهد یافت. این امر زمانی بیشتر نمود می‌یابد که سران احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه و حتی افرادی مانند اوباما نیز به حمایت از اعتراض‌های مذکور می‌پردازند.
شرایط حاکم بر عرصه داخلی و خارجی آمریکا در حالی فضایی ابهام‌برانگیز را در باب آینده ترامپ ایجاد کرده که یک سوال اساسی مطرح می‌شود و آن اینکه ترامپ به عنوان فردی به ریاست جمهوری رسیده که سابقه سیاسی چندانی ندارد و بیشتر در قالب اقتصادی شهرت دارد؛ وی برای مردم آمریکا و جهان ناشناخته است و تاثیر سخنان وی در دوران مبارزات انتخاباتی نیز نمی‌تواند چندان ملاک عمل باشد چراکه قدر مسلم مواضع گفتاری وی نمی‌تواند چنین حجم عظیمی از اعتراض‌ها را به همراه داشته باشد. بر این اساس آیا این اعتراض‌های گسترده تماما علیه شخص ترامپ است یا عوامل دیگری در آن دخیل است؟
پاسخ به این پرسش را در نوع نگاه مردم آمریکا و جهان به ایالات متحده می‌توان جست‌وجو کرد. در سال ۲۰۰۹ باراک اوباما در حالی به کاخ سفید وارد شد که شعار تغییر آن دلخوشی مردم آمریکا و جهان را برای دگرگونی در سیاست‌های ایالات متحده به همراه داشت اما در نهایت هیچ تغییری دیده نشد و آمریکا همچنان به همان سیاست‌های دولت بوش با تاکتیک‌های جدید ادامه دارد.
در عرصه داخلی امریکا، اوباما ادعای تغییر را مطرح کرد اما در طول ۸ سال ریاست جمهوری در رفع بحران‌های اقتصادی، تبعیض نژادی گسترده حاکم بر امریکا و شکاف طبقاتی، مقابله با بحران‌های امنیتی، مقابله با تزلزل جایگاه جهانی امریکا، عدم تکرار سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا در اقصی‌نقاط جهان و... تغییری صورت نگرفت.
با توجه به این شرایط می‌توان گفت که مردم امریکا که اصول اولیه‌شان یعنی رفاه، امنیت، اقتصاد برتر، جایگاه عالی جهانی را از دست داده‌اند و ناکارآمدی نظام سرمایه‌داری برای آنان مسلم شده، طغیان برای رهایی از سلطه سرمایه‌داری بر کشورشان را پیش گرفته‌اند. در سال ۲۰۱۱ جرقه‌های جنبش ۹۹ درصدی‌ها علیه ساختار حاکم بر امریکا را ابتدای این اقدامات می‌توان دانست. پس از آن نیز افزایش خشونت علیه سیاه پوستان توسط پلیس بعد جدید اعتراضها را رقم زد.
حضور پرحاشیه و جنجالی ترامپ بهانه جدیدی برای مردم امریکا مبنی بر طغیان علیه نظام سرمایه‌داری شده است. با توجه به این شرایط حضور مقامات ارشد امریکایی در این تظاهرات در حالی بیانگر شکاف در درون ساختار قدرت است که یک اصل مهم دارد و آن اینکه ساختار امریکا به دنبال انحراف اعتراض از مسیر ضد سرمایه‌داری به ضد ترامپ است، به عبارتی ساختار امریکا به دنبال قربانی ساختن ترامپ برای حفظ نظام سرمایه‌داری و نقاب زدن بر چهره شکست خورده آن است تا پنهان سازد که لیبرال دمکراسی ادعایی غرب در حال حرکت در مسیری که به سقوط کمونیست انجامید قرار دارد.
بعد دیگر قابل توجه، تظاهرات جهانی علیه ترامپ است بگونه‌ای که عنوان شده در بسیاری از کشورها علیه وی تظاهرات شده است. هر چند که مواضع تند و جنجالی ترامپ می‌تواند از عوامل این اعتراض‌ها باشد اما واقعیت آن است که رفتارهای اوباما در صحنه جهانی و عدم تحقق تغییر ادعایی وی از یک‌سو تخریب جایگاه جهانی آمریکا را درپی داشته و از سوی دیگر موجب شده تا نگرانی از استمرار جنگ‌افروزی‌های آمریکا شدت یابد. این اصل مطرح است که جهانیان که از سلطه‌گری نظام سرمایه‌داری و تحرکات بحران‌ساز آمریکا برای حفظ نظام تک‌قطبی به ستوه آمده‌اند برای جلوگیری از تکرار روزهای بحرانی دوران بوش برای جهان، به تظاهرات ضد آمریکایی روی آورده‌اند. در اصل این اعتراض‌ها نه به شخص ترامپ بلکه به کل ساختار حاکم بر آمریکاست که جز ویرانی و جنگ حاصلی برای جهان نداشته‌اند.
نکته مهم دیگری که در واکنش‌های جهانی در قبال ترامپ مشاهده می‌شود نوع مواضع کشورهای متحد آمریکا بویژه دولت‌های اروپایی است. آنها مجموعه‌ای از اعتراض‌ها و انتقادها علیه ترامپ را به راه انداخته‌اند و حتی از ناتوانی برای ادامه همکاری‌ها گفته‌اند. در باب این رفتارها یک نکته کلیدی قابل تامل است و آن معادلات آمریکا و اروپا در طول ۸ سال گذشته است. بررسی دقیق تحولات نشان می‌دهد که ناتوانی اوباما در حفظ هژمونی آمریکا زمینه‌ساز عدم اقبال بسیاری از کشورها به همکاری با آمریکا و تقویت روحیه چندجانبه‌گرایی در جهان شده است چنانکه حتی در دوران اوباما اروپا حاضر به امضای پیمان تجارت آزاد با این کشور نشد. آمدن ترامپ این زمینه را برای اروپایی‌ها فراهم ساخته تا بیش از پیش در مسیر استقلال از آمریکا پیش روند که تاکید بر تقویت توان نظامی و نیز همگرایی درونی به جای همراهی با آمریکا از محورهای آن است. اروپایی‌ها مخالفت با جنگ‌افروزی ترامپ را بهانه‌ای برای این رویکرد و البته راضی ساختن افکار عمومی اروپا برای حفظ اتحادیه اروپا قرار داده‌اند.
در جمع بندی کلی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که تحولات داخلی آمریکا و زنجیره اعتراض‌های جهانی به ترامپ از یک‌سو برگرفته از میراث شومی است که اوباما در طول ۸ سال ریاست جمهوری خود به ساختار آمریکا تحمیل شده و از سوی دیگر برگرفته از خستگی مردم آمریکا و جهان از نظام سرمایه‌داری است که به رغم ادعاهای فراوان جز بحران دستاوردی برای جهان نداشته و سرنوشتی جز سرنوشت ساختار کمونیستی یا همان فروپاشی شوروی سابق برای آن وجود ندارد.
در یک کلام می‌توان گفت که اوباما میراث ویرانی را برای ترامپ بر جای گذاشته هر چند که با همسو نشان دادن خود و هم‌قطارانش در کاخ سفید با اعتراض‌های مردمی به دنبال پنهان‌سازی این حقیقت و نمایش چهره‌ای پیروز از خود حتی به قیمت نابودسازی ترامپ است.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcf10d1.w6dccagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی