جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۹
کد مطلب : 125389

پشت نقاب خیّر نماها!

تا همین چند سال پیش اینگونه ترفندها برای بعضی واسطه‌های کسب‌وکار خیّر نما بکار می‌رفت که...
تا همین چند سال پیش اینگونه ترفندها برای بعضی واسطه‌های کسب‌وکار خیّر نما بکار می‌رفت که با پرداخت ارقامی مختصر جهت احداث اماکن عمومی و عام‌المنفعه و دریافت مفاصا حساب‌های کارکرد و ارائه فاکتورهای سوری کلان بتوانند از پرداخت مالیات عملکرد خود به بیت‌المال طفره بروند و چون به‌مرورزمان دستشان رو شد به دنبال راهکارهای تازه‌ای رفتند تا ضمن مخفی ماندن. پشت همین نقاب‌ها بار خود را ببندند که اگر قسمت اعظمی از این سرمایه‌های شبهه‌ناک از محل همین فرارهای مالیاتی تأمین می‌شد ایده آل بود.
این‌ها همان کسانی هستند که از سال‌ها قبل چنته خود را از محل غارت اقلام کوپنی اقشار ضعیف جامعه پرمی کردند و حالا با همین دارایی‌های افسانه‌ای همه‌جا حرف اول را می‌زنند تا امروز پروژه تازه‌ای بنام مولدسازی که هنوز امتحان خود را پس نداده بهانه‌ای برای ادامه همان روش‌ها باشد! موریانه‌هایی که صغیر و کبیر را می‌جوند و سال‌به‌سال فربه‌تر می‌شوند اگرچه در مقابل آن‌ها اداره‌کنندگان کشور با دست خالی ناچارند تحریم‌ها و آن‌ها را توامان تحمل کنند و هرروز به‌منظور تأمین حداقل نیازهای آحاد جامعه قسمتی از سرمایه‌های آن‌ها را به حراج بگذارند که بالطبع اولین و آخرین و تنها مشتریان دست‌به‌نقد آن همین طیف باشند و این روزها را در گوشه و کنار کشور وبال گردن ارگان‌هایی چون آموزش‌وپرورش بمانند زیرا می‌دانند پس از فروش اردوگاه دانش‌آموزی شهید باهنر پایتخت نوبت مدارس ملکی پر وسعتی است که به نسل‌های آینده به‌منظور آموزش تعلق دارد بخصوص اگر از نوع هنرستان‌های فنی و صنعتی بوده تا بتواند جوابگوی نیاز هزاران شرکت تازه تأسیس و نوپای دانش‌بنیان باشد درحالی‌که جهان پیش رو متکی به علوم عملی و پایه است زیرا با بحران انقراض جمعیت روبروست و ناچار است از امروز ضمن تولید اقلام مکانیکی و کاملا اتوماتیک خود را برای مواجه‌شدن با معضلات سالمندی آماده سازد که یکی از این نیازها هنرستان‌های صنعتی و دانشگاه‌های فنی متعدد بجای واحدهای آموزشی علوم انسانی است تا کلاس‌های تجربی را به‌سوی عملی رهنمون باشد.
حدود نیم‌قرن بیش که اصفهان جمعیتی دویست‌هزارنفره داشت و هنوز کلان‌شهر نشده بود علاوه بر چند هنرستان حرفه‌ای دولتی، تعداد قابل توجهی از مراکز آموزش فنی در بخش خصوصی وجود داشت تا به رقابت باهم بپردازند که عددی از آن‌ها ازجمله علم و صنعت در خیابان آمادگاه در این سال‌ها تخریب و فدای همین زیاده‌طلبی‌ها شدند و به‌مرورزمان مدارس غیرانتفاعی و دانشگاه‌های متعدد دولتی گوی سبقت را از بخش فنی ربودند تا فارغ‌التحصیلان را بلافاصله بس از طی دوره متوسطه بر روی صندلی‌های تنبلی و فضاهای لاکچری و مناسب مدارس عالی بنشاند و اجازه ندهند لباس کار بپوشند و به‌سوی کارگاه‌های علم و صنعت بروند که شوراهای عالی آموزش‌وپرورش هم بخش‌های قابل‌اعتنایی چون کار و دانش را از فهرست برنامه‌های خود حذف نمود تا بخش خصوصی که اتفاقا همین قشر از مدیران ارشد تعلیم و تربیت و اکثرا بازنشسته بودند، بتوانند با کمترین سرمایه و در آپارتمان‌های مسکونی و خانه‌های چند اتاقه مدرسه غیرانتفاعی «دکان‌های دونبش» تأسیس کنند و دیگر نشانی از کارگاه‌های مختلفی که در دبیرستان‌های قدیمی بود، نباشد!
امروز نوبت برداشتن گام دوم این قشر معدود رانت‌خوار در جامعه کلان فرارسیده تا هنرستان‌های استراتژیک به‌جامانده برای نسل مستأصل آینده را که وسعتی بیش از چند صد هزار مترمربع دارند هدف قرار داده تا جریانی چند هزار مترمربع از آن را چون گوشت قربانی برای احداث آرامستان مصادره کند و هر دهانه از این قبور را به بهای چند میلیارد تومان به بازماندگان متمول عرضه نمایند درحالی‌که سازمان قانونی متولی آرامستان های شهرداری هیچگونه نقش و مسئولیتی پیرامون آن‌ها ندارد که آخرین مورد دفن شده با توصیه مدیران شهری و استانی مختلف متعلق به یک بانوی فرهنگی بازنشسته است تا با پرداخت حداقل قیمت یعنی هفتصد میلیون تومان در این محیط لاکچری و وسط کلان‌شهر دفن شود! اگرچه این هنرستان صنعتی پیشینه‌ای نزدیک به یک قرن دارد و تا امروز توانسته صدها هزار نفر نوجوان و جوان را طی دهه‌های گذشته آموزش دهد و راهی بازار کار کند اما حالا محوطه آن بجای گسترش کارگاه‌های ضروری صنعتی به بازار مکاره تبدیل شده تا هرکسی زورش رسید قسمتی از آن را به چنگ آورد! بیمارستان همسایه ادعای ایجاد بزرگترین مرکز پزشکی را به‌منظور جذب توریسم درمانی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس دارد و خود را مجاز می‌داند با استفاده از رانت و توصیه، تقاضای شش هزار متر از زمین‌های فضای سبز این هنرستان را داشته باشد درحالی‌که شهرک سلامت این وظیفه مهم را به نحو مطلوب و کافی به انجام رسانده است و خیّر نمای دیگری که مافیای ایجاد هتل‌های حاشیه‌ساز را برای برون‌رفت قسمتی از ثبت‌های میراث جهانی پشت نقاب مظلومانه مدرسه‌سازی در محدوده خیابان‌های چهارباغ و آمادگاه مدیریت می‌کند، ضمن دفاع از مطالبه بیمارستانی که اتفاقا خود از بدنه هیئت مدیر آن جای دارد به بهانه احداث محل اقامت یا هتلی به‌منظور اسکان همراهان توریسم درمانی، چشم طمع به قسمتی از ملک متعلق به همین هنرستان در ضلع دیگر همین خیابان دارد! و اینجاست که آموزش‌وپرورش را محذور و دست و پای آن را در پوست گردو می‌گذارد زیرا در بین متقاضیانی که عنوان هیئت امناهای متفاوت را یدک می‌کشند چهره‌هایی از دو مدیرکل قدیمی و بازنشسته این نهاد با تغییر سنگرها حرف اول را می‌زنند و درعین‌حال از پشتیبانی یکی از اعضاء مؤثر و تکراری شورای اسلامی کلان‌شهر نیز بهره می‌برند!
حالا باید دید و قضاوت کرد که آیا وزارت مسئول و متولی برای به تاراج سپردن اموال غیرمنقول مجموعه خود چراغ سبزی نشان داده یا قدرت و توانایی لازم را برای حفظ بیت‌المال ندارد که در حقیقت سرمایه‌های امانتی نسل‌های بعدی است و اینگونه به تاراج می‌رود تا پس از اردوگاه شهید باهنر تهران برای هنرستان سروش اصفهان نیز فاتحه خوانده شود؟! تصویر این مجموعه وسیع و ارزشمند با امکانات کامل بالقوه و بالفعل موجود که می‌تواند یکی از بهترین مجتمع‌های عالی آموزش فنی و حرفه‌ای برای تامین نیروهای موردنیاز شرکت‌های دانش‌بنیان اصفهان باشد پایان‌بخش این مقاله مستند است.

حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcfctdy1w6d0ma.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی