رأی نیاوردن طرح تحریم ایران در شورای امنیت سازمان ملل امری بود که برای عدهای موجب خوشحالی شد طرحی که پیش از رأی گیری نیز شکست آن مشخص بود ولی نکاتی را باید در ذیل این موضوع بررسی کرد. آنچه اتفاق افتاد این است که آمریکا طرحی را برای تصویب به شورای امنیت سازمان ملل متحد میبرد ولی شرکای راهبردی آن، طرف ایران را میگیرند و رأی موافق نمیدهند، این اتفاق در نظر اول نشان از انزوای آمریکا میدهد ولی باید این سوال را پرسید که آیا واقعاً آمریکا منزوی شده است؟ آیا اروپا با آن وابستگی و پیروی و نیز حجم عظیم مبادلات تجاری و ... با آمریکا، طرف ایران را گرفته است؟ و شکستی بس عظیم را به شریک دیرینه خود وارد آورده است؟ و در این کار تا جایی پیش رفته است که حتی نگذاشته تا مسئله به وتوی روسیه و چین برسد!
مسئله نباید به این سادگی باشد، اروپا در زمینه عهد شکنی پروندهای روشن آمریکا دارد و از طرفی از دزدان دریایی مانند انگلیسیها بعید است که تا این حد به عهد و پیمان خویش پایبند باشند. می توان اینطور نیز به قضیه نگاه کرد آمریکا و اروپا توافقی را با ایران امضاء میکنند و پس از دستیابی به اهدافی آن را رها کرده و نمیگذارند ایران از هیچ یک از منافع آن بهره مند شود و از جایی که دولت تمامی تخم مرغهای خود را در سبد این توافق گذاشته است خود به خود فشاری حداکثری بر روی مردم ایران ایجاد میشود نتیجه این فشار حداکثری فقط در عرصه اقتصادی خودنمایی نمیکند و از جایی که همه حلقههای اداره جامعه به یکدیگر وابسته است فرهنگ نیز آسیب شدیدی میبیند و همانطور که میدانیم فرهنگ زیرساخت تمامی اتفاقات آینده در همه حوزههاست لذا ضربهای اساسی از اقتصاد به فرهنگ و از فرهنگ به تمامی ارکان و اجزای جامعه وارد میآید که نتیجه آن را در کنشهایی پیدا و پنهان در عملکرد اقشار و اصناف و خرده فرهنگها میبینیم. پس اروپا به اهدافی فراتر از اقتصاد رسیده است، یعنی با فشار ایجاد شده بخش قابل توجهی از سرمایه اجتماعی اشخاص و نهادهای وابسته به انقلاب و اسلام دچار تزلزل شده و نارضایتی به حدی کم سابقه یا بی سابقه رسیده است، اکنون زمان آن است که زمین تشنه ایران از گلابی باغ برجام بهره مند شود. با قبول فرضیه بالا اگر این اتفاق نیفتد و احتمالا دولت بعدی با رویکردی مخالف با نگاه دولت حاکم برسرکار بیاید و دست به کوچکترین اقدامی در راستای تسهیل وضعیت معیشت مردم بزند تمامی بلیط های اجتماعی و فرهنگی و... اروپا و آمریکا در ایران خواهد سوخت پس یکی از کارکردهای انعطاف اروپا و همراهی با ایران تلاش برای نگه داشتن رویکرد دولت حاکم در مسائل سیاست خارجی است، به بیانی دیگر اروپا فعالیتهای انتخاباتی در ایران را زودتر از همه شروع کرده است، لذاست که در مدت باقی مانده اروپا شروع به انعطاف خواهد کرد و در عرصههایی روبنایی حتی به مواجهه با آمریکا بر سر مسئله ایران خواهد پرداخت.اگر اروپا در این برهه پشت ایران را نمی گرفت چین و روسیه با وتوی قطعنامه آمریکا برای خود در ایران جای پای محکمی ایجاد میکردند پس اروپا با رأی ندادن به قطعنامه آمریکا مانع از این شد که چین و روسیه بتوانند از این فرصت به نفع خود استفاده کرده و در این شرایط خطیر برای خود ظرفیت سازی نمایند. از طرفی با مشخص نبودن وضعیت انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا اروپا با این کار یک قدم نیز از آمریکا پیش افتاد زیرا اگر آمریکا بخواهد در دوران بعدی با ایران به توافقی دوجانبه دست پیدا کند اروپا حتما از بلیطی که امروز در بازی قطعنامه برای خود ایجاد کرده استفاده خواهد نمود. به یاد داشته باشیم رئیس جمهور یکی از ۳ کشور اروپایی عضو شورای امنیت یعنی فرانسه با حضور در لبنان با بیان سخنانی مداخله جویانه از حزب الله میخواهد تا منافع ایران را در لبنان دنبال نکند بلکه به دنبال منافع مردم لبنان باشد، پس اروپا از هر فرصتی علیه ایران استفاده میکند چطور از فرصت تمدید تحریمهای تسلیحاتی که حتماً لغو آن به نفع جبهه مقاوت خواهد بود چشم پوشی مینماید؟!
نویسنده: فرهاد ملاامینی