برای ارزیابی و سنجش عیار هر جنبش اجتماعی، باید گفتمان، اهداف و وزن اندیشهای آن گروه معترض را محک زد. در همین خصوص، باید به واکاوی اندیشههای جنبش اجتماعی ۱۴۰۱ پرداخت؛ تا در تحلیلهای حول وقایع کنونی، گرفتار بزرگنمایی و هوچیگری رسانهها نشویم!.
در همین زمینه، نگارنده این یادداشت، از همان روزهای ابتدایی بلوای اخیر، سعی کردهاست؛ برای تحلیل واقعبینانه از تحولات، در عرصههای اجتماعی گوناگون، نظیر مترو، دانشگاه، میادین پرتردد و... حاضر شده و مشاهدات خود را در خصوص وقایع، کنشهای رفتاری و مضامین شعارها با دقت ثبت کند.در این بین، برخلاف تحلیل برخی بلاگرهای اجتماعی، مسائلی که بیش از سایر نکات، نمایان است؛ ابهام و بی اطلاعی قاطبهی معترضین در خصوص اهداف، مطالبات و معانی واژگانی شعارهای این نهضت وارداتی است.
بارها از معترضین در دانشگاه تهران و متروهای سطح شهر سوال کردم که مطالبات شما چیست؟ چه خواستهای برای اصلاح شرایط دارید؟ منشا شعارتان کجاست؟ واژههایی که بکار میبرید؛ چه معانی دارد؟ تقریبا هیچ گزارهی قابل اتکایی از سوی معترضین مطرح نشد. هرچند بخشی از این مسئله میتواند بدلیل ناهنجار بودن برخی از مطالبات، باشد؛ ولی اینکه سردرگمی و آنارشیفکری معترضین، اندیشهی خام اکثر آنان را نشان میدهد؛ کتمان شدنی نیست!
همچنین، چندین مرتبه در بستر شبکههای اجتماعی و محیطهای عمومی، به سنجش دایرهی معلومات اجتماعی-سیاسی این قشر مبادرت ورزیده و ایشان را در بوتهی آزمایش قرار دادم. در این خصوص نیز، سطحینگری معترضین نسبت به اهداف و آیندهی کشور به تواتر مشاهده شد.
به باور اکثر تحلیلگران در این روزها، مهمترین وظیفهی دغدغهمندان و نخبگاناجتماعی، تبیین مسئله و مقابله با تبلیغات گستردهی رسانههای تروریستی علیه ایراناسلامی است. زیرا دشمنان ایران با تمامی ظرفیت خود، مترصد فریب فرزندان خانوادهی ۸۵ میلیونی ایران هستند.
در این راستا، به جز عدهای خودفروخته که ابایی از خشونتطلبی و لیدری جریانات رادیکال ندارند و بندگی برای صف استکبار را پذیرفتهاند؛ اکثر دختران و پسرانمان فریبخورده هستند.
از آنجا که وحدت و همگرایی ملی، مهمترین نیاز این روزهای کشور است. ضرورت دارد، همه با هم به اعتراضات اخیر، بسان یک دعوای خانوادگی بنگریم تا بدینوسیله دست بازیگران خارجی برای تفرقهافکنی و اجرای پروژه «برادرکشی» قطع شود و رسانههای تروریستیشان مجالی برای عرض اندام پیدا نکنند!تروریستهای اینترنشنال، برای رضای خدا کار نمیکنند!معمولاً ما ایرانیان برای حل هر مشکلی در خانواده، «گفتگو» و شنیدن دلایل فرزندان برای اشتباه و تاثیرپذیری از رفیقان ناباب را بهترین شیوه میدانیم.
بنابراین، پیشنهاد میشود برای گسترش همدلی و ممانعت از هزینهتراشی بیشتر دشمنان و ایادی داخلی آنان، از فرزندان معترض دعوت شود تا در صداوسیما، حاضر شده و بین آنان و همسن و سالانشان جلسات مناظره برگزار شود. این موضوع موجب ارتقای کرامت و آگاهی فرزندان ملت میشود و بدونشک رفتارهای زننده و ضد ارزش آنان را محدود میکند.همچنین، به باور نگارنده اکثر دختران و پسران فریبخورده، هیچ فهمی از شعارهای رادیکال خود ندارند؛ معانی مفاهیم ارزشمند «آزادی»، «غیرت» و «ولایت» را نمیدانند. معنی واژهی غیراخلاقی «هیز» را درک نکردهاند.
نمیدانند در سیستمسیاسی که طی چهاردهه، سابقهی برگزاری دهها انتخابات را دارد؛ واژه «دیکتاتور» مهمل است. با جایگاه رهبری، حدود وظایف و اختیارات ایشان در قانوناساسی، آشنایی ندارند. هیچ درکی نسبت به عاقبت آنارشی و هرج و مرج طلبی ندارند. از جایگاه جغرافیایی و دلایل طمع دشمنان به ایران، آگاه نیستند. سرانجام برادرکشی و آشوب خیابانی را نمیدانند. نمی دانند که تروریستهای اینترنشنال برای رضای خدا، کار نمیکنند و جیرهخوار و غلام حلقه بهگوش دشمنان هستند. از سرانجام تضعیف نیروهای نظامی که هزاران شهید داده تا همهی ما شبها آسوده بخوابیم؛ اطلاعی ندارند. بنابراین شایسته است صداوسیما بعنوان رسانهای فراگیر، در اسرع وقت با مشورت کارشناسان، برنامه مناظره تلویزیونی بین فرزندان ایران اسلامی را در اولویت قرار دهد. همچنین مسئولین کشور نیز، به تبعیت از نگاه حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، وحدتملی و ممانعت از گسترش شکاف اجتماعی را مهم شمارند و بهجای رهسپار کردن فرزندان فریبخورده به زندان وکانونهای ناکارآمد اصلاح و تربیت، آنان را به سمت بسترهای گفتوگو هدایت کنند.
این مسیر، قاعدتاً رفتار هوشمندانهتری تلقی میشود و اجازه ماهیگیری به تروریستهای رسانهای نمیدهد. زیرا جوانان فریبخورده پس از مشاهده ضعف آگاهی و منطقی خود از کنشهای نابهنجار خود پشیمان خواهند شد. البته منظور نگارنده تنها آن دسته از فرزندانی است که در قضایای اخیر، جرم جنایی مرتکب نشده و بعد از تحمل چند روز بازداشت، مورد رافت قرارگرفتهاند؛ وگرنه تروریستهای آدمکش هرچند ایرانی باشند؛ مجرم هستند و باید بدون مماشات، مجازات شوند.
نویسنده: مهدی محمد صادقی
در همین زمینه، نگارنده این یادداشت، از همان روزهای ابتدایی بلوای اخیر، سعی کردهاست؛ برای تحلیل واقعبینانه از تحولات، در عرصههای اجتماعی گوناگون، نظیر مترو، دانشگاه، میادین پرتردد و... حاضر شده و مشاهدات خود را در خصوص وقایع، کنشهای رفتاری و مضامین شعارها با دقت ثبت کند.در این بین، برخلاف تحلیل برخی بلاگرهای اجتماعی، مسائلی که بیش از سایر نکات، نمایان است؛ ابهام و بی اطلاعی قاطبهی معترضین در خصوص اهداف، مطالبات و معانی واژگانی شعارهای این نهضت وارداتی است.
بارها از معترضین در دانشگاه تهران و متروهای سطح شهر سوال کردم که مطالبات شما چیست؟ چه خواستهای برای اصلاح شرایط دارید؟ منشا شعارتان کجاست؟ واژههایی که بکار میبرید؛ چه معانی دارد؟ تقریبا هیچ گزارهی قابل اتکایی از سوی معترضین مطرح نشد. هرچند بخشی از این مسئله میتواند بدلیل ناهنجار بودن برخی از مطالبات، باشد؛ ولی اینکه سردرگمی و آنارشیفکری معترضین، اندیشهی خام اکثر آنان را نشان میدهد؛ کتمان شدنی نیست!
همچنین، چندین مرتبه در بستر شبکههای اجتماعی و محیطهای عمومی، به سنجش دایرهی معلومات اجتماعی-سیاسی این قشر مبادرت ورزیده و ایشان را در بوتهی آزمایش قرار دادم. در این خصوص نیز، سطحینگری معترضین نسبت به اهداف و آیندهی کشور به تواتر مشاهده شد.
به باور اکثر تحلیلگران در این روزها، مهمترین وظیفهی دغدغهمندان و نخبگاناجتماعی، تبیین مسئله و مقابله با تبلیغات گستردهی رسانههای تروریستی علیه ایراناسلامی است. زیرا دشمنان ایران با تمامی ظرفیت خود، مترصد فریب فرزندان خانوادهی ۸۵ میلیونی ایران هستند.
در این راستا، به جز عدهای خودفروخته که ابایی از خشونتطلبی و لیدری جریانات رادیکال ندارند و بندگی برای صف استکبار را پذیرفتهاند؛ اکثر دختران و پسرانمان فریبخورده هستند.
از آنجا که وحدت و همگرایی ملی، مهمترین نیاز این روزهای کشور است. ضرورت دارد، همه با هم به اعتراضات اخیر، بسان یک دعوای خانوادگی بنگریم تا بدینوسیله دست بازیگران خارجی برای تفرقهافکنی و اجرای پروژه «برادرکشی» قطع شود و رسانههای تروریستیشان مجالی برای عرض اندام پیدا نکنند!تروریستهای اینترنشنال، برای رضای خدا کار نمیکنند!معمولاً ما ایرانیان برای حل هر مشکلی در خانواده، «گفتگو» و شنیدن دلایل فرزندان برای اشتباه و تاثیرپذیری از رفیقان ناباب را بهترین شیوه میدانیم.
بنابراین، پیشنهاد میشود برای گسترش همدلی و ممانعت از هزینهتراشی بیشتر دشمنان و ایادی داخلی آنان، از فرزندان معترض دعوت شود تا در صداوسیما، حاضر شده و بین آنان و همسن و سالانشان جلسات مناظره برگزار شود. این موضوع موجب ارتقای کرامت و آگاهی فرزندان ملت میشود و بدونشک رفتارهای زننده و ضد ارزش آنان را محدود میکند.همچنین، به باور نگارنده اکثر دختران و پسران فریبخورده، هیچ فهمی از شعارهای رادیکال خود ندارند؛ معانی مفاهیم ارزشمند «آزادی»، «غیرت» و «ولایت» را نمیدانند. معنی واژهی غیراخلاقی «هیز» را درک نکردهاند.
نمیدانند در سیستمسیاسی که طی چهاردهه، سابقهی برگزاری دهها انتخابات را دارد؛ واژه «دیکتاتور» مهمل است. با جایگاه رهبری، حدود وظایف و اختیارات ایشان در قانوناساسی، آشنایی ندارند. هیچ درکی نسبت به عاقبت آنارشی و هرج و مرج طلبی ندارند. از جایگاه جغرافیایی و دلایل طمع دشمنان به ایران، آگاه نیستند. سرانجام برادرکشی و آشوب خیابانی را نمیدانند. نمی دانند که تروریستهای اینترنشنال برای رضای خدا، کار نمیکنند و جیرهخوار و غلام حلقه بهگوش دشمنان هستند. از سرانجام تضعیف نیروهای نظامی که هزاران شهید داده تا همهی ما شبها آسوده بخوابیم؛ اطلاعی ندارند. بنابراین شایسته است صداوسیما بعنوان رسانهای فراگیر، در اسرع وقت با مشورت کارشناسان، برنامه مناظره تلویزیونی بین فرزندان ایران اسلامی را در اولویت قرار دهد. همچنین مسئولین کشور نیز، به تبعیت از نگاه حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، وحدتملی و ممانعت از گسترش شکاف اجتماعی را مهم شمارند و بهجای رهسپار کردن فرزندان فریبخورده به زندان وکانونهای ناکارآمد اصلاح و تربیت، آنان را به سمت بسترهای گفتوگو هدایت کنند.
این مسیر، قاعدتاً رفتار هوشمندانهتری تلقی میشود و اجازه ماهیگیری به تروریستهای رسانهای نمیدهد. زیرا جوانان فریبخورده پس از مشاهده ضعف آگاهی و منطقی خود از کنشهای نابهنجار خود پشیمان خواهند شد. البته منظور نگارنده تنها آن دسته از فرزندانی است که در قضایای اخیر، جرم جنایی مرتکب نشده و بعد از تحمل چند روز بازداشت، مورد رافت قرارگرفتهاند؛ وگرنه تروریستهای آدمکش هرچند ایرانی باشند؛ مجرم هستند و باید بدون مماشات، مجازات شوند.
نویسنده: مهدی محمد صادقی