ايزد مهرآفرين- فيلم سوپر استار آخرين ساخته تهمينه ميلاني اين روزها بر پرده اكران سينماها است. تهمینه میلانی در جدیدترین فیلم خود، رویكردی متفاوت از كارنامه سینمایی اش را در پیش گرفته است. او كه تاكنون به عنوان فیلمسازی با دغدغه ای جدی حمایت از حقوق معوق مانده زنان در جامعه سنتی مرد سالار شناخته می شد، این بار به سراغ دستمایه ای جدید رفته و از منظری تازه، نگاهی منتقدانه به پشت پرده سینما و مناسبات مسموم ستارگی در این عرصه انداخته است. تهمينه ميلاني در سينماي ايران نهتنها خبرسازترين كارگردان زن است (حتي بيش از رخشان بنياعتماد كه همواره بيحاشيه كار ميكند) بلكه ميتوان او را در زمره مشهورترين كارگردانان جاي داد. ميان مردم عادي كه از سينما رفتن، دنبال قصههاي خوب و سرگرمي هستند و بازيگران برايشان شناختهشدهترين صنف سينمايي هستند نيز تهمينه ميلاني يك چهره شناختهشده است. يعني تقريبا مشابه همان نقشي كه زماني مسعود كيميايي و محسن مخملباف ميان مردم داشتند. همينجا بايد اين نكته مهم را متذكر شد كه اين محبوبيت ممكن است هيچ ربطي به كيفيت آثار اين فيلمسازان نداشته باشد. در واقع ويژگي مشترك فيلمسازان محبوب مردم، موضوع فيلمهاي آنان است كه به آسيبهاي اجتماعي مربوط ميشود و چون شخصيتهاي اين فيلمها نزديك به نمونههاي واقعيشان هستند، مردم از اين فيلمها و قصههايشان استقبال ميكنند.
آتشبس اولين فيلم ميلياردي تاريخ سينماي ايران است و تا قبل از اخراجيها، پرفروشترين فيلم ايراني بود. موفقيت آتشبس همه را منتظر كار بعدي اين كارگردان گذاشت و او «تسويهحساب» را ساخت كه تاكنون نمايشي نداشته است و فيلم بعدياش يعني «سوپراستار» امسال در جشنواره شركت كرد و جزء موفقترين و پر سروصداترين آثار بود. در سوپراستار كه دقيقا بر اساس الگوي آتشبس ساخته شده، بار ديگر يك ستاره نوظهور سينما (شهاب حسيني) نقشي پرحاشيه و خبرساز را بازي ميكند. مخالفان فيلم با ربط دادن موضوع اين فيلم به وضعيت سينماي ايران، آن را برخلاف منافع و مصالح اين سينما ميدانند اما موافقان سوپراستار، آن را اثري ميدانند درباره اين كه انسانها بر پايه ظرفيتهايي كه دارند ميتوانند با كوچكترين بهانهها نيز رستگاري را جستجو كنند.سوپراستار در مورد آدمهایی است كه دچار خود شیفتگی میشوند، آدمهایی كه فكر میكنند به دلیل موقعیتی كه جامعه به آنها میدهد میتوانند چشم جامعه را دربیاورند.همذات پنداری بقا این نوع افراد را هر كسی نمیتواند داشته باشد مگر افرادی كه شخصیتی شبیه به سوپراستار داشته باشند.سوپر استار داستانی درباره ستارگان آسمان سینماست.ستارگاني تنها، سرخورده،
بي قيدو شرط و پرخاشگر. سوپر استار از منظر كارگردانی فیلم شسته و رفته ای است و در آن می توان پختگی میلانی در اداره و هدایت عوامل برای رسیدن به هدفی واحد را به وضوح دید.بازی شهاب حسینی در نقش اصلی فیلم نیز در این چشم نوازی و مقبولیت، بی تردید نقشی مثبت داشته است.حسینی با دركی صحیح از مقتضیات نقش سوپر استاری فاقد پایبندی به اصول اخلاقی، بازی روان و قابل قبولی ارائه می دهد.
اما در نقطه مقابل فتانه ملك محمدی در نقش دخترك نوجوانی كه وارد قصه شده و به ضد قهرمان فاسد فیلم پند و اندرز می دهد، با بازی برون گرا و آزار دهنده خود به پاشنه آشیل فیلم تبدیل شده است.بخش عمده ای از این كاستی را می توان به شخصیت پردازی نامناسب نقش او در فیلمنامه مرتبط دانست. گویی میلانی هم چون بسیاری از كارگردانان و نویسندگان سینما و تلویزیون در سالهای اخیر، در پرورش شخصیتهای كودك و نوجوانی كه قرار است تغییری اساسی در نگاه آدم بزرگها به دنیا ایجاد كنند، پر رویی و وقاحت را با شیرین زبانی اشتباه گرفته است. شخصیت دخترك با ورود به داستان، دائم سوپر استار را مورد نصیحت قرار می دهد و در این راه نه تنها شیرینی و جذابیت ندارد، بلكه گاه بسیار گستاخ و بی ادب هم هست. تا جایی كه تاثیر ورود مثلاً معنوی خود به زندگی كورش زند ( شهاب حسینی) را به كلی زایل می كند.
از اینها كه بگذریم، جنبه معناگرایی الصاقی نیمه دوم فیلم در حالی كه كمترین ارتباط تماتیك، روایتی و منطقی با مضمون اصلی فیلم ندارد، به شدت توی ذوق می زندو ارتباط تماشاگر با فیلم را دچار از هم گسیختگی می كند. تكلیف فیلم در نیمه اول با خود و با مخاطبش روشن است و به شكلی سرراست و روان قصه خود را با محوریت نقد آن روی سكه شهرت و محبوبیت در عرصه سینما بازگو می كند.اما از نیمه دوم با گم شدن دخترك و ورود فیلم به حوزه مبهم معناگرایی، همه رشتههای فیلم در نیمه نخست، پنبه می شود.فیلمهای میلانی معمولاً از شخصیت آغاز می كنند و به قصه می رسند. سوپراستار نیز از این قاعده مستثنی نیست. تنها تفاوت عمده این است كه این بار یك مرد محوریت قصه و شخصیت پردازی فیلم میلانی را شكل می دهد. اما تفكر و اندیشه یك فیلمساز صاحب سبك مانند میلانی هرگز تغییر نمی كند. در سوپر استار نیز همچنان شاهد تفوق اندیشه زن سالارانه و مرد ستیز میلانی هستیم. گیرم كه این زن سالاری و مرد ستیزی در فیلم كنونی اندكی كمرنگ تر و ملایم تر شده باشد. در نهایت باز هم در سوپر استار شاهد محكوم كردن مردی كه زنها را بازیچه خود می داند هستیم. اما نه تنها در شخصیت پردازی به سیاق آثار گذشته فیلمساز شاهد تقابل و قطب بندی خیر و شر در حد اعلای آنیم، بلكه در طراحی صحنه و ایجاد كشش دراماتیك كافی برای دنبال كردن داستان نیز با نقایصی مواجهیم. در كنار این عوامل، می توان به فیلمبرداری هوشمندانه علیرضا زرین دست (به ویژه با نورپردازی مستقیم و بهره گیری از قاب بندیهای نامتعارف ) اشاره كرد، كه با فاصله گرفتن از سبك همیشگی این فیلمبردار توانا، به طور كامل در اختیار اهداف فیلمساز قرار گرفته است.سوپر استار بحثهای اخلاقی خود را به شكلی سطحی و عاری از عمق لازم برای طرح چنین مباحثی بیان می كند. در این راه تسلط كارگردان بر موضوع و اشرافش بر زبان سینمای قصه گو نیز كمكی به بهتر شدن اوضاع نمی كند.كوروش زند (شهاب حسینی) یك سوپر استار است. در ویترین منزلش جوایز مهم و ارزنده ای به چشم می اید كه نشانگر یك بازیگر طراز اول است. میلانی در كل فیلم فساد حاكم بر زندگی این بازیگر را بی پروا به ببیننده نشان می دهد. و سعی دارد به همه بفهماند این بازیگر یك فاسد واقعی است.اما همان فردی است كه ظاهرش را درجامعه حفظ می كند و با همه خصوصیات بد اخلاقی اش هنوز هم مجوز كار دارد.در 20 دقیقه آغازین فیلم میلانی چهره واقعی سوپراستار ش را بدون ماسك همیشگی به بیننده نشان میدهد وعملا تماشاگر را شوك زده می كند تا این سوال را در ذهن تماشاگر ایجاد كند. آیا ستارگان سینمای ما اینقدر كثیف هستند؟
در اواسط فیلم نمایی هست كه كتاب شازده كوچولو را نشان
می دهد و ببیننده هم باید باور كند كه بله دختر همان فرشته مهربان داستان هرمان هسه است كه اینبار آمده تا این سوپر استار فاسد را متحول كند و عجیب این است كه نقش اول داستان با چند تذكر خیلی تكراری كه تو خیلی بی اراده ای، امشب به خاطر من نخور برات موسیقی میزنم و..... یكباره متحول شده و به قول خودش مگسها را اززندگی اش بیرون می كند. واضح است كه این تحول خیلی دم دستی تصویر شده و این مهمترین عیب داستان آخرین ساخته میلانی است اي كاش فيلمساز به همان مولفههاي داستان پريان پايبند ميماند. فيلم در چند لحن و سبك و سياق مختلف روايي پرسه ميزنداي كاش فيلمساز بر جنبه رويايي و تخيلي آمدن و ناپديد شدن دخترك، پايبند ميماند و اين قدر در مسير شيرفهم كردن تماشاگر وقت تلف نميكرد. همان طور كه ميتوانست حضور پيرمرد و دخترك در ذهن مادر جوان سوپر استار در ابتداي فيلم يا خود قهرمان قصه در زمان كنوني در شمايل يك داستان پريان قوام و انسجام گيرد.
با همه اینها سوپر استار فیلم خوبی است. برگ برنده این فیلم بازی خوب و شایسته شهاب حسینی است. پس از همكاری كوتاه و موفقیت امیز شهاب حسینی با تهمینه میلانی در فیلم واكنش پنجم كه منجر به نامزدی او برای دریافت دیپلم افتخار بازیگر دوم مرد شد.اینبار میلانی با انتخاب به جای خود فیلمش را نجات داد و شهاب حسینی برای بازی شایسته خود سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را از جشنواره بیست و هفتم فجر دریافت كرد. حسینی در سوپر استار در بسیاری از سكانسها به زیبایی احساسات و عواطف كورش زند را به تماشاگر منتقل می كند. از سكانسهای درخشان بازی او زمانی كه به ملاقات شهلا رفته است یا در اواخر فیلم زمانی كه رها را در خانه اش جستجو می كند و...
بازی شهاب حسینی در این فیلم نشان از رشد و پوست اندازی او در طی ده سالی است كه این حرفه را شروع كرده و و خبر از حضور بازیگری حرفه ای و تاثیر گذار در سینمای ایران را میدهد. حضور بازیگری كه به شایستگی توانست خود را از ایفای نقش دوم مرد به جایگاهی برساند كه یك تنه بار بازی فیلمی سخت مانند سوپر استار را به دوش بكشد. به واقع دریافت سیمرغ بلورین مهر تائیدی بر این قضیه است. فتانه ملك محمدی را میلانی از بین 150 نوجوان انتخاب كرده كه برای اولین كار خوب از او بازی گرفته است. از نكات دیگر فیلم فیلمبرداری بسیار خوب علی رضا زرین دست، فیلمبردار قدیمی سینمای ایران است. این فیلم در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر در بخش معنا گرا به نمایش در آمد. و دیپلم افتخار بهترین باریگر نقش اول زن در بخش بین الملل را برای فتانه ملك محمدی و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای شهاب حسینی به ارمغان آورد.