مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۴ در وین با محوریت لغو تحریمها در حالی در جریان است که یکی از مباحث مهم و مطالبه ایران تضمین دادن طرفهای غربی است. این ضمانت با محوریت تکرار نشدن بدعهدیها و خروج بیمسئولانه طرف مقابل از برجام در حالی مطرح میشود که نکته مهم در این زمینه ضمانت دادن غرب مبنی بر پایان دادن به تحریمهای غیر مستقیم است. مروری بر کارنامه غربیها، بیانگر این حقیقت است که غرب با ابزار رسانه و جنگ تبلیغاتی، تحریم پنهانی را علیه ایران اجرا کرده است که گاه خسارتها و پیامدهای آن بسیار بیشتر از تحریمهای مکتوب و اعلامی بوده است. این بعد از تحریم در چند محور قابل ارزیابی است از جمله :
بخشی از این طراحی، ایران هراسی هستهای است چنانکه در طول این سالها محافل سیاسی، نظامی و امنیتی و حتی اقتصادی غرب بعلاوه برخی کشورهای عربی در کنار رژیم صهیونیستی در کنار رسانههایشان همواره ادعای تهدید هستهای بودن ایران را مطرح کرده اند. واژگانی همچون نگرانی آژانس از فعالیت هستهای ایران، آمادگی غرب برای گزینه نظامی در صورت رویکرد ایران به بمب هستهای، نگرانی کشورهای منطقه از توان هستهای ایران و.... نمودی از این واژگان تبلیغاتی برای ایران هراسی هستهای بوده است.
دوم آنکه ادعاهای واهی حقوق بشری از دیگر ابعاد ایران هراسی صورت گرفته است. معرفی گزارش ویژه حقوق بشر در شورای حقوق بشر در امور ایران و ادعاهای ساختگی در باب زندگی اقلیتهای دینی در ایران و یا اعدامها و وضعیت زندانیان در ایران و... از نمودهای این ایران هراسی است که با هدف ایجاد فضای یاس و ناامیدی در داخل ایران و هراس افکنی از نظام اسلامی در عرصه جهانی صورت میگیرد.
سوم آنکه در حالی جمهوری اسلامی بیشترین نقش را در حمایت از آوارگان جنگهای تحمیلی به منطقه نظیر مردم افغانستان و عراق داشته و با حضور مستشاری در عراق و سوریه جهت مبارزه با تروریسم بیشترین فعالیت را نموده است و با حمایت از مقاومت ملتها برای آزادی و استقلال آنها تلاش نموده که غرب در جنگ رسانهای برآن بوده تا ایران را تهدید امنیت منطقه و جهان معرفی نماید.
چهارم آنچه غرب در آنچه جنگی رسانهای میتوان نامید همواره به دنبال شرطی سازی اقتصاد ایران بوده است. واژگانی همچون داراییهای ایران آزاد میشود یا نمیشود، اقتصاد ایران با لغو تحریمها هم درست نمیشود، تاثیرات مذاکرات آینده بر اقتصاد ایران و... نمونههایی از جنگ رسانهای غرب برای شرطی سازی اقتصاد ایران بوده است که نوعی خود تحریمی را به همراه داشته است.
مجموع این رفتارها در چارچوب ایران هراسی و شرطی سازی اقتصاد ایران دارای یک هدف واحد بوده است و آن جلوگیری از رویکرد سایر کشورها به روابط اقتصادی و تجاری و سرمایه گذاری در ایران بوده است. نکته اساسی آن است که حتی اگر مذاکرات وین به لغو تحریمها و راستی ازمایی این لغو منجر شود تا زمانی که غرب به رویکرد ایران هراسانه و یا به عبارتی جنگ رسانهای ادامه میدهد عملا فضای لغو تحریمها بویژه برای مراودات سرمایه گذاری با مشکل همراه خواهد بود و حتی میتوان گفت که غرب تحریمهای روی کاغذ لغو کرده را در وادی جنگ رسانهای اجرا می سازد.
غرب باید بداند که دوران دور زدن لغو تحریمها و تعهدات برجامی با اجرای جنگ رسانهای یا همان تحریمهای غیر مستقیم، به پایان رسیده است و پایان دادن به جنگ ایران هراسانه بخشی از ضمانت غرب در مذاکرات و البته بخشی از راستی آزمایی لغو تحریمها از سوی ایران است و آنها نمیتوانند از این مهم شانه خالی کند. در همین حال باجخواهی با ادعای لغو فروش نفت نیز از مولفههایی است که غرب باید به فراموشی بسپارد چنانکه چین رسما از خرید بیش از چهار میلیون بشکه نفت از ایران خبر داد و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز عنوان کرده است که فروش نفت ایران و بازگشت پول آن به شرایط مناسب و غیر قابل بازگشتی رسیده است و نمیشود برای امتیازگیری، قول رفع تحریمی را داد که بیاثر شده است.
نویسنده: قاسم غفوری
بخشی از این طراحی، ایران هراسی هستهای است چنانکه در طول این سالها محافل سیاسی، نظامی و امنیتی و حتی اقتصادی غرب بعلاوه برخی کشورهای عربی در کنار رژیم صهیونیستی در کنار رسانههایشان همواره ادعای تهدید هستهای بودن ایران را مطرح کرده اند. واژگانی همچون نگرانی آژانس از فعالیت هستهای ایران، آمادگی غرب برای گزینه نظامی در صورت رویکرد ایران به بمب هستهای، نگرانی کشورهای منطقه از توان هستهای ایران و.... نمودی از این واژگان تبلیغاتی برای ایران هراسی هستهای بوده است.
دوم آنکه ادعاهای واهی حقوق بشری از دیگر ابعاد ایران هراسی صورت گرفته است. معرفی گزارش ویژه حقوق بشر در شورای حقوق بشر در امور ایران و ادعاهای ساختگی در باب زندگی اقلیتهای دینی در ایران و یا اعدامها و وضعیت زندانیان در ایران و... از نمودهای این ایران هراسی است که با هدف ایجاد فضای یاس و ناامیدی در داخل ایران و هراس افکنی از نظام اسلامی در عرصه جهانی صورت میگیرد.
سوم آنکه در حالی جمهوری اسلامی بیشترین نقش را در حمایت از آوارگان جنگهای تحمیلی به منطقه نظیر مردم افغانستان و عراق داشته و با حضور مستشاری در عراق و سوریه جهت مبارزه با تروریسم بیشترین فعالیت را نموده است و با حمایت از مقاومت ملتها برای آزادی و استقلال آنها تلاش نموده که غرب در جنگ رسانهای برآن بوده تا ایران را تهدید امنیت منطقه و جهان معرفی نماید.
چهارم آنچه غرب در آنچه جنگی رسانهای میتوان نامید همواره به دنبال شرطی سازی اقتصاد ایران بوده است. واژگانی همچون داراییهای ایران آزاد میشود یا نمیشود، اقتصاد ایران با لغو تحریمها هم درست نمیشود، تاثیرات مذاکرات آینده بر اقتصاد ایران و... نمونههایی از جنگ رسانهای غرب برای شرطی سازی اقتصاد ایران بوده است که نوعی خود تحریمی را به همراه داشته است.
مجموع این رفتارها در چارچوب ایران هراسی و شرطی سازی اقتصاد ایران دارای یک هدف واحد بوده است و آن جلوگیری از رویکرد سایر کشورها به روابط اقتصادی و تجاری و سرمایه گذاری در ایران بوده است. نکته اساسی آن است که حتی اگر مذاکرات وین به لغو تحریمها و راستی ازمایی این لغو منجر شود تا زمانی که غرب به رویکرد ایران هراسانه و یا به عبارتی جنگ رسانهای ادامه میدهد عملا فضای لغو تحریمها بویژه برای مراودات سرمایه گذاری با مشکل همراه خواهد بود و حتی میتوان گفت که غرب تحریمهای روی کاغذ لغو کرده را در وادی جنگ رسانهای اجرا می سازد.
غرب باید بداند که دوران دور زدن لغو تحریمها و تعهدات برجامی با اجرای جنگ رسانهای یا همان تحریمهای غیر مستقیم، به پایان رسیده است و پایان دادن به جنگ ایران هراسانه بخشی از ضمانت غرب در مذاکرات و البته بخشی از راستی آزمایی لغو تحریمها از سوی ایران است و آنها نمیتوانند از این مهم شانه خالی کند. در همین حال باجخواهی با ادعای لغو فروش نفت نیز از مولفههایی است که غرب باید به فراموشی بسپارد چنانکه چین رسما از خرید بیش از چهار میلیون بشکه نفت از ایران خبر داد و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز عنوان کرده است که فروش نفت ایران و بازگشت پول آن به شرایط مناسب و غیر قابل بازگشتی رسیده است و نمیشود برای امتیازگیری، قول رفع تحریمی را داد که بیاثر شده است.
نویسنده: قاسم غفوری