مهدی معمارزاده - کارشناس حوزه میراث فرهنگی تهران - در یادداشتی که نسخهای از آن را در اختیار سياست روز قرار داده، نوشته است: میدانیم که توسعه و پیشرفت جوامع، امری اجتنابناپذیر است و لازمه زندگی مدنی بیشتر در طول تاریخ بود و خواهد بود؛ اما آنچه آن را منحرف و بیارزش میسازد، بیتوجهی به گذشتهای است که جوامع انسانی بر بنیانهای آن استوار شدهاند، یعنی دستاوردهای فرهنگی بشر که تا کنون غنایی وصفناپذیر به جوامعی بخشیدهاند که اسناد و شواهدی آشکار از پیشینه خود را همراه دارند و از آن بهعنوان میراث فرهنگی یاد میشود. همه میدانیم ایران یکی از استثناییترین کشورها از این منظر در جهان است.
تهران حدود ۲۲۰ سال پایتخت بوده و با وجود داشتن شرایطی استثنایی که کمتر شهری در جهان از آن برخوردار است، همچون همجواری با رشتهکوه البرز و دشت ری، به ابرشهری با حدود ۸۰۰ کیلومترمربع وسعت تبدیل شده و پذیرای جمعیتی حدود ۱۰ میلیون نفر است. اگر این جمله را که «گذشته چراغ راه آینده است» باور داشته باشیم، پس قبول میکنیم که پایداری یک سرزمین به آموزههایی است که از گذشته گرد آورده است.
آری تهران نشان از غنایی سههزار ساله حاصل دستاوردهای شهرسازان و معماران این آب و خاک به همراه دارد و بهزودی اندک باقیمانده آن که در قالب بافتهای تاریخی و آثار پراکنده در سطح شهر وجود دارند و نتیجه تکامل معماری و شهرسازی پیشین ایران پس از ورود اسلام و از دستاوردهای این دوره بهشمار میآیند، توسط طرح تفصیلی محو و نابود میشوند.
لازم به ذکر است که در ضوابط و مقررات طرح تفصیلی یکپارچه شهر تهران بند ۱-۱۳ با مضمون «حفاظت از میراث تاریخی شهر» آمده است:
حفاظت از میراث تاریخی، فرهنگی و همچنین آثار ارزشمند معاصر شهر تهران الزامی است. شمول حفاظت، همه آثار ثبتشده و ثبتنشده واجد ارزش را همراه با حریم مجموعهها و آثار ثبتشده دارای حریم دربرمیگیرد.
سپس در بند ۲-۱۳ و پس از بیان چند سطر از نکات مرتبط با بند فوق، زمان ثبت بناهایی را که باید ثبت شوند، حداکثر سه سال از زمان ابلاغ طرح تفصیلی اعلام کرده است؛ اما در بند ۳-۱۳ تبصره (۱) ثبت جدارههای واجد ارزش تاریخی را به دو سال تقلیل داده که حدود دوماه از مهلت آن باقی مانده و تا به حال حتی تصویری هم از یک بنا در این خصوص تهیه نشده است و عجیبتر از آن، تبصره ۲ همین بند که میگوید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران موظف است تا حداکثر ظرف مدت دو سال نسبت به شناسایی و معرفی بناهای ارزشمند تاریخی و معاصر شهر اقدام و نتیجه را به شهرداری اعلام کند و الی آخر.
صرف نظر از تناقض آشکار در زمانها و نحوه انجام اقدامات مربوط به آن، که براساس مفاد مندرج در بند ۲-۱۳ باید با همکاری شهرداری مشترکا انجام میشد و تا این تاریخ شده است و بعید میدانم که حتی ۱۰ بنا از هزاران بنای معاصر و تاریخی در این مدت ثبت یا تعیین حریم شده باشند؛ اما سوال اینجانب بهعنوان یک شهروند از شما بهعنوان یک مدیر فرهنگی و ریاست شورای اسلامی شهر تهران این است که چگونه میشود برای تخریب ارزشهای فرهنگی، تاریخی پایتخت یک کشور باستانی، زمان تعیین کرد!؟
میدانید که این طرح اعلام نشده بود که بیش از یکسوم از آثار شناساییشده تخریب شد و پس از اعلام طرح تفصیلی همچنان تخریب ادامه دارد. حال تصور کنید که مهلت تعیینشده تمام شود، آنوقت چه بر سر تاریخ و هویت شهر خواهد آمد.
این اتفاق، یعنی تخریب بافتها و بناهای تاریخی در اکثر شهرهای تاریخی کشور مانند همدان، اصفهان، شیراز، یزد، کرمان و تبریز بهوقوع پیوسته و تداوم دارد که بهنظر میرسد آگاهی و درک نداشتن از اهمیت موضوع و مفهوم توسعه پایدار شهرها موجب آن بوده، اما تصمیم شما به گشتوگذار در لایههای هویتی تهران روزنه امیدی را در دوستداران ارزشهای فرهنگی تاریخی گشوده است، تا شاید ارادهای برای جلوگیری از تخریب بیشتر آثار فرهنگی - تاریخی و طبیعی شهر ایجاد شود و با توجه به اینکه تهران معمولا الگوی شهرهای دیگر کشور قرار میگیرد، به این روش فرهنگ جلوگیری از تخریب بیشتر بافتها و بناهای تاریخی در میان برخی مدیران شهری و کسانی که ارزشهای تاریخی را مانع رشد و توسعه میدانند، بهوجود آید و دیگر شاهد اقدامات مخرب در سطح کشور نباشیم.
اما دغدغه کنونی دوستداران میراث فرهنگی بیشتر در رابطه با وضعیت کنونی تهران است که اکثر شهروندان اصیل مانند شما را که از پیشینه تهران بیشتر آگاهاند، با نگرانیهای جدی مواجه کرده است و بهنظر میرسد فاجعهای در حال وقوع باشد. ساختوسازها از صخرهها بالا رفتهاند و رود درهها را به اشغال در آوردهاند، بیشتر باغها و درختان چنار که بخشی از هویت طبیعی تهران را شکل میدادند، قلع و قمع شدهاند یا بر اثر گودبرداریها خشکیدهاند و اکثر قناتها نیز خشکانیده شدهاند. سوداگران آنچنان در زمین و آسمان میتازند که گویی به خاک بیگانه وارد شده و در حال گردآوری سهم خود از فضاهای ارزشمند شهری هستند و آنچنان میسازند که انگار در حال کند و سازیاند.
۶۰ درصد سطح اشغال در شمال ملک، چنان بلایی بر سر خانهها و کوشکهای حیاط داری که مناظر زیبایی را به خیابانها و کوچههای شهر میبخشیدند و بخش بزرگی از چشماندازها و کریدورهای سبز و بازشهری را شکل میدادند، در آوردهاند که با این روند، آرزوی دیدن شاخه بیدی را هم نمیتوان در چشمانداز آینده معابر شهر داشت.
تا چه رسد به دیدن درختان خرمالو، انار، ازگیل و چنار که روزگاری نهچندان دور، تهران را به باغ - شهری بهشتآسا تبدیل کرده بودند. همان باغ - شهری که کشورهای پیشرفته و گردشگرپذیر امروز، در آرزوی رسیدن به آن، در سال ۱۹۰۶ میلادی اقدام به تصویب طرحی برای تبدیل شهرهای پرمشکل خود که حاصل توسعه روزافزون بر اثر صنعتی شدن بود، کردند که نتیجه آن طرح، هماکنون در این کشورها به بار نشسته است.
اما با گذشت بیش از ۱۰۰ سال از آن زمان، ما با طرح تفصیلی جدید، باغ - شهرهایمان را که خود مبدع و پیشتاز آن در جهان بودهایم، نابود میکنیم؟! همچنان که در بازدیدهای هفتگی خود از مناطق مختلف شهر شاهد آن هستید، جرثقال (تاورکرین) در هر گوشه شهر برپا شده و برجی در حال شکلگیری است. به نظر میرسد پهنهبندی در طرح تفصیلی بیشتر براساس خواست شهرداریها و صرفا برای کسب درآمد تنظیم شده تا هر منطقه بتواند درآمد پایدار!!! داشته باشد و البته با این همه، بارگذاری غیرمنطقی در سطح شهر، سقف فروش تراکم هم که ظاهرا باز گذاشته شده است.
طرح تفصیلی که از آن بهعنوان طرح راهبردی - ساختاری و عملیاتی یاد شده، مجموعهای از ضوابط و مقرراتی است که برای فتح یک هدف مشخص نوشته شده که تا این لحظه بهعنوان تهران شناخته میشود. شهری که از دوره صفویه و با توسعه دید تهران از طریق ایجاد بازار و برج و بارو، مسجد، مدرسه، حمام و ... روبه ترقی و پیشرفت گذاشت و حدود ۵۰۰ سال ماهیت اولیه خود را کموبیش همچنان تا به این زمان حفظ کرده است.
این طرح که بنا دارد روی این ماهیت مستقر شود، اگر اندکی واقعبینانه و منطبق بر اصول و معیارهای شهرسازی بود، هیچگاه بدون حتی یک نقشه که چشمانداز آینده شهر را ترسیم کند، عملیاتی نمیشد، حال آنکه این ضوابط و مقررات حتی از چارچوب طرح جامع نیز زاویه زیادی گرفتهاند.
علاوه بر اینکه تهیه طرحهایی که باید آینده پهنهها و در نهایت، همه شهر را مشخص کنند، اکثرا به آینده موکول شده است. بنابراین در فقدان طرحهای شهری کارآمد و با برداشتها و تفسیرهای سلیقهای از ضوابط و مقررات که البته خود القای شبهه میکند، هرچه که خواستهاند، کردهاند. بهعنوان نمونه، بند ۷-۳ با عنوان نحوه استفاده از اراضی و ساختوساز در پهنه فعالیت کد (S) احداث بناهای بلندمرتبه در زیر پهنههای S۱۲۱،S۱۲۵، S۲۱۱ را با رعایت ضوابط مربوط و حفظ سیما و منظر شهری و پس از تهیه و تصویب ضوابط طرح بلندمرتبهسازی در کمیسیون ماده ۵ شهر تهران و ... اعلام کرده است. معلوم نیست منظور از حفظ سیما و منظر شهری چیست!؟ چون برای وجب به وجب شهر ضوابط گذاشته شده است و عملا دیگر شهری باقی نمیماند که سیما و منظر آن حفظ شود.