چهارشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۰:۵۰
کد مطلب : 125300

روز «زبان مادری» و مروارید «زبان فارسی»

گهواره تمدن ایران همواره بستری برای رشد و بالندگی زبان‌ها، لهجه‌ها و گویش‌های مختلفی بوده که از ...
گهواره تمدن ایران همواره بستری برای رشد و بالندگی زبان‌ها، لهجه‌ها و گویش‌های مختلفی بوده که از گذشته تاکنون تحت یک کل واحد و پرچمی مشترک زنده و پویا بوده و بر غنای فرهنگ ایران افزوده‌اند. بررسی هر کدام از این ظرفیت‌های زبانی و کاووش در آثاری که میراث ماندگار هرکدام از این زبان‌ها به شمار می‌آید، طی سال‌های گذشته گاه به عنوان یکی از موضوعات مورد علاقه پژوهشگران در جامعه دانشگاهی ایران مطرح بوده است، با وجود این به نظر می‌رسد حیات زبان مادری در مناطق مختلف ایران تحت تاثیر عوامل متعدد فرهنگی و تغییر سبک زندگی بیشتر از هر زمان دیگری دستخوش تحول و کم‌رمق شدن است.
در شناساندن زبان مادری، گفته‌اند زبانی است که کودک از آغاز زایش بدان الفت می‌یابد، نم‌نمک با رویش بدان سخن می‌گوید و همزمان با بالش بدان می‌اندیشد. و این زبان می‌تواند همان زبان ملی یا معیار یا حتی منطقه‌ای و لهجه باشد. آنچه برای یونسکو، به عنوان سازمانی فرهنگی پایه که برنامه‌ریزی کلان در سطح جهانی دارد، مهم بوده و اثرگذار، نگهداشت زبان‌های ملی و قومی بوده است. هنگامی که این سازمانِ فرهنگی روز ۲۱ فوریه را به نام زبان مادری نام‌گذاری کرد، در این اندیشه بود که به حفظ چندگانگی یا تنوع زبانی کمکی کرده باشد، اما حقیقت آن است که این نیتِ خوب منجر به یک اقدام نیک نشده و پژوهش‌های نوآورانه نشان داده است که دستِ کم تا سال ۲۰۵۰، حدود سه هزار زبان و لهجه دیگر- جدای از آنهایی که تاکنون از دست رفته و به تاریخ پیوسته‌اند- نابود خواهند شد. چرا؟ چون ما با برتری و چیرگیِ بی‌چون و چرا، و تمام‌عیارِ زبانی(امپریالیسم و هژمونی زبانی) روبرو هستیم و امروزه قدرت‌های بزرگ سیاسی، اقتصادی، گردشگری و تجاری جهان توانسته‌اند زبان خودشان را بر بسیاری از کشورها قالب و غالب کنند.
به همین دلیل است که ما می‌بینیم کشورهای صنعتی که تولیدهای فاخر و فراوانی در عرصه‌های فنی و تکنولوژی روزِ دنیا دارند،‌ همزمان به تأسیس بنیادهایی اقدام کرده‌اند که وظیفه اصلی‌شان، آموزش و گسترش زبان ملی کشورشان است در سایر کشورهای دیگر. با این رویکرد، آلمان با تأسیس بنیاد «گوته»، اسپانیا با بنیاد «سروانتس»، چین با «کنفوسیوس» و ترکیه با «اِمره» سال‌هاست که به تبلیغ و ترویج زبان‌های آلمانی، اسپانیایی، چینی و ترکی استانبولی سر در کارند و برای زبان ملی خود هزینه می‌کنند. چینی‌ها در این روش و منش تا بدانجا پیش رفتند که «جوزف نای»، نظریه‌پرداز معروف آمریکایی، در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که «ما از میلیاردها بدهی که به کشور چین داریم،‌ اینقدر نگران نیستیم که از بنیاد کنفوسیوس!».
البته این،‌ یک رویه کار است. پرده دوم این رویداد آن است که دولتمردان و کوشندگان سیاسی و اقتصادی کشورهای صنعتی و با برنامه، کاری کرده‌اند که خودِ کاربران به شوق و با اشتیاق و نیز از سرِ نیاز، به زبان‌های کشورشان روی خوش نشان دهند و برای یادگیری آنها هزینه کنند. چرا؟ چون خواهندگان دریافته‌اند که تنها راهِ دست یافتن به تازه‌ترین رهاوردهای علمی و پژوهیده‌های دانشی، آموختن زبانِ دارنده دانشِ روز است. گرایش روزافزون به زبان‌های کره‌ای، چینی، ژاپنی و ...، که اتفاق را از زبان‌های بسیط و ساده نیز نیستند(در سنجش با زبان‌های سنتی جهان مانند انگلیسی)، به دلیل همین زمینه‌ها و ضرورت‌هایی است که اشاره شد.
پژوهش‌های آموزشی در حوزه زبانی، نشان می‌دهد که تمایل دانشجویان، به ویژه زبان‌آموزان، با تأمین زندگی اقتصادی ایشان در پیوند است و آنان به دنبال آموختن و یادگیری زبان‌هایی هستند که برایشان درآمدزایی داشته باشد؛ بنابراین در جهان امروز، هر صنعتگر، هنرمند، نظریه‌پرداز، کوشنده دانشی و سیاسی، و فعال در گردشگری و ... که برای ارتقای رتبه کشورش در دانش تخصصی خود بکوشد، تنها یک کار اقتصادی نکرده، بلکه اگر آن کوشش، تراز اقتصادی و علمی کشورش را در جهان بالا برده باشد، به گسترش و پویایی زبان ملی کشورش نیز مدد رسانده و از این منظر، با یک تیر به دو نشان دست یازیده است. این، مروارید درخشانی است که کشور عزیز ما، در این بازه زمانی، سخت بدان نیازمند است و جستن آن، اراده‌ای کارا، همتی قوی و برنامه‌ای قویم می‌طلبد.

محمدحسن مقیسه - استاد زبان و ادب فارسی
https://siasatrooz.ir/vdciuwazut1arp2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی