يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۲
کد مطلب : 116012

سازهای ناکوکی که این روزها نواخته می شود!

درست ۳۵۶ سال از درگذشت میرزا محمد علی صائب تبریزی که عمری را در نصف جهان سپری کرد و در ...

درست ۳۵۶ سال از درگذشت میرزا محمد علی صائب تبریزی که عمری را در نصف جهان سپری کرد و در همین دیار نیز دارفانی را وداع گفت تا صائب اصفهانی لقب گیرد می گذرد. او اگرچه ترک زبان بود اما به زبان شیرین فارسی چنان تسلط داشت که هیچ کس نمی توانست باور کند سروده های نغز او اینگونه جاودان بماند، آرامگاه ابدیش در مکانی مصفا وعده گاه شاعران و ترانه سرایان نامداری چون او گردد و کتابخانه ای نیز در کنار آن جایگاه اهل مطالعه شود اما نمی دانست شهری که به نیت مهد فرهنگ و تمدن انتخاب کرده تا جایگاه ابدیش باشد روزی فرا می رسد تا چهارصد ناشر آن از درد بی کسی سر به بیابان بگذارند! صائب را بزرگترین غزلسرای سده یازدهم هجری و نامدارترین شاعر سلسله صفویه می دانند که در دوران خود لقب ملک الشعرا گرفت زیرا شاه شاعر سبک هندی بود. از او بیشتر می نویسیم که عمویش شمس الدین تبریزی معروف به شیرین قلم، از خوشنویسان برجسته روزگار خود به شمار می رفت که برادر زاده نیز از نظر خطاطی به او رفته بود. خانواده این امیر و شاه شعر و ادب از هزار خانواده ای بودند که توسط شاه عباس صفوی از اهالی تبریز انتخاب و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شدند که امروز خیابانی به نام او زینت بخش مرکز این شهر است و خود در باغچه کنار آن به خواب ابدی رفته است. کثیرالاشعار یکی دیگر از القاب اوست که آمار و سروده هایش بین شصت تا یکصد و بیست هزار تخمین زده می شود.
آنچه در این میان شاه بیت صائب است را می توان «آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود/ ما را زمانه گر شکند ساز می شویم» نام برد که امروز نه تنها مردم اصفهان بلکه تمام آحاد جامعه کشور به این حقیقت تلخ اذعان دارند زیر بی اعتنایی مسئولان به کتاب و متولیان تولید آن، چنان گسترش یافته تا تمامی چهارصد ناشر این مهد فرهنگ و تمدن، مرگ تدریجی نشر و انتشار را در آن شاهد باشند همانگونه که دیگر برادر تنی آنها یعنی مطبوعات به این سرنوشت غمبار دچار گردید! این همان ساز ناکوکی است که هر روز برای گوشه ای از فرهنگ کشور نواخته میشود و دیدیم ویروس کرونا چگونه هفت هنر را راهی قبرستان آرزوها کرد تا کتاب تنها نماند. این ناشران که بیشتر به کبوتر بازان عاشق شباهت دارند تا پول خود را تبدیل به یادمانی به نام کتاب کنند و در قفسه ها بگذارند تا آنقدر خاک بخورد و بپوسد هیچ توقعی از اصحاب فرهنگ و هنر در دامنه نظام ندارند بلکه می خواهند تا به تعهدات وجدانی خود پیرامون یار مهربان پایبند بوده و حداقل های قانون اساسی را جامه عمل بپوشانند. تولید کتاب را نمی توان شغلی برای کسب درآمد نامید بلکه نوعی ایثار و جهاد است که نیازمند یاری دیگران می باشد. تأمین کاغذ، سرمایه در قالب تسهیلات، معافیت کامل از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض و استفاده رایگان از اماکن و نمایشگاه های دولتی به اضافه خرید مازاد نشر آنها برای پر کردن قفسه ها و ظرفیت کتابخانه های خصوصی و عمومی است. درد دل این صنف فرهیخته را مدیرکل جدید اما واقف به معضلات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان در جلسه علنی شورای اسلامی این شهر در روز یازدهم آبان ماه تحت عنوان «اصحاب فرهنگ و هنر در اصفهان رضایتمندی لازم را ندارند» ارائه داد تا شاید دستگاه های دولتی و یا خصولتی به این مسأله وقوف پیدا کنند که «اگر نوشم نه ای نیشم چرایی»؟! صدها هزار جلد کتاب توسط این ناشران انتشار یافته که جا داشت نهادهایی چون ارشاد، شهرداری و صدا و سیما به اتفاق اداره کل آموزش و اداره کل آموزش و پرورش استان ضمن ایجاد کارگروهی مطلع خانواده ها، دانش آموزان و دانشجویان را که این ماه ها بیش از گذشته خانه نشین شده اند تشویق به مطالعه می کردند و دیگر دستگاه های متولی از جمله وزارت صمت و ارشاد به تأمین کاغذ و ملزومات ناشران می پرداختند و شهرداری نیز پا به بازار نشر و تولید کتاب برای فروش به کسانی که عضو کتابخانه مرکزی آن می گردیدند، نمی شد! زهی تأسف که اگر سر هر بن بست در یک زیر پله فست فود فروشی تأسیس شود که آه ندارد تا به ناله سودا کند، بلافاصله ده قدم بالاتر مغازه دیگری از همین جنس به رقابت با او می پردازد و حالا همین اتفاق توسط شهرداری و آموزش و پرورش استان افتاده تا آخرین میخ را به تابوت نشر بکوبند! سوأل اینجاست که چرا اخیراً کتابخانه مرکزی اصفهان که تحت نظر شهرداری می باشد طرحی را ارائه کرده تا هرکس سالیانه یکصد و هفتاد هزار تومان به آن بپردازد مشترک به حساب آمده و ماهانه سه عنوان کتاب رایگان برای او ارسال خواهد شد؟! آیا این اقدام با اصل ۴۴ قانون اساسی منافات ندارد؟ آیا شرکت تعاونی ناشران با ۱۵۰ عضو و ۴۰۰ ناشر همراه با خانواده های نان خور قدرت رقابت با شهرداری کلان شهر اصفهان را دارند؟ آیا اگر برای تأمین نیاز ناچار به استفاده از موجودی ناشران بزرگ پایتخت شدند عرصه را بر ناشران کوچک شهر تنگ نخواهد کرد؟ آیا انجام این تئوری باعث ایجاد انحصار در شهرداری و به تنگنا فرستادن ناشران نخواهد شد؟ قبل از این وزارت آموزش و پرورش با گرفتن حق توزیع کتاب های درسی از لوازم التحریر و کتابفروشان کشور نزدیک به چهل هزار از شصت هزار واحد آنها را به ورطه تعطیلی کشاند و حالا نوبت بقیه آنها در شهر اصفهان است تا به ابدیت بپیوندند! 

نویسنده: حسن روانشید

https://siasatrooz.ir/vdcizqazrt1azu2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی