چند سالی است که همه چالشها تکراری شده تا بجای اصلاح؛ مواردی تازه وبکر به آن افزوده گردد! درست همچون ویروس کرونا که ۱۰ ماه پیش با نشانههای محدود همچون تب و سرفه شدید آغاز شد اما به دلیل کم توجهی و شاید بیاعتنایی به پیش گیری و درمان گسترش ابتلا نشانههای متعددی از جمله حذف حس بویایی وچشایی، درد شدید عضلانی، اسهال، استفراغ، سرگیجه، افت دید و در مواردی شنوایی و اکسیژن خون، ضعف شدید جسمانی و حرکتی، اختلال در هوش و حواس و دهها نشانه دیگر طی این ماه به آن افزوده شد.
تفکر جزیرهای عمل کردن باعث شده تا بعضی از مسئولان که پست سازمانی خود را گهوارهای به نیت پاداش خدمات گذشته فرض کنند، گسترش یابد و از این جهت خطر کرونا را بیش از یک بیماری ساده همچون سرماخوردگی و یا گریپ به حساب نیاورند تا گام به گام پیش آمده و تسلط خود را وسعت دهد.
این تفکر ره آورد تازهای نیست زیرا انتخاب مسئول چه خرد و چه کلان جایگاه و شرایط خاصی به جز اندکی مطالبه و دارا بودن مدرک تحصیلی آن هم، نه در ارتباط با سمت ارجاعی کافی است که حالا اگر این گواهی نامه ارشد یا دکترا هم بر اساس نرم افزارهای جدید فاقد اعتبار تشخیص داده شود معلوم می گردد عنان یک وظیفه حساس طی یک دوره هفت ساله یا کمتر در اختیار کسی بوده که نه تنها شرایط لازم را نداشته بلکه تحصیلات ارائه شده هم با فقدان اعتبار روبرو است. بنابر این زمزمه استعفا و بازنشستگیهای قبل یا بعد از موعد شروع می شود تا گروهی دمشان را روی کولشان بگذارند و مسئولین ارتباط با اقتصاد جهانی را رها کنند و فرار را قبل خرداد ماه ۱۴۰۰ بر قرار ترجیح دهند زیرا آن سبو بشکسته و آن پیمانهها ریخته است!
امروز قوه قضائییه و بخصوص وزارت دادگستری وهمچنین آنهایی که به نوعی ضابطین قوانین هستند باید بپذیرند که روزهای سختی را در پیش خواهند داشت زیرا چوب تر برای کسانی که طی این سالها دانسته یا نا آگاه همسو با غرب به آحاد جامعه مظلوم ظلم کرده اند برداشته شده تا مکافات دیر و زود داشته باشد اما سوخت و سوز نه!
ریزش برگ درختان، فصل زیبای پاییز را نوید داد اما همراه با خود نگرانیها را نیز به همراه آورد زیرا سازمانهای مسئول از جمله حفاظت از محیط زیست تنها آماده شود تا خبرها را تکذیب و یا توجیهه نماید که بحران آلودگی هوای همه ساله طی ماه های آبان تا بهمن سپری شود در حالیکه هیچ مقام یا نهاد و ارگانی پس از گذشت این ماه ها به بازخواست مسئولان آن نمیپردازند و درست در همین مقطع از زمان درهای آسمان باز میشود تا نعمتهای بیکران خدادادی برای آسایش در ماه های گرم فرو ریزد که متولیان هواشناسی هم توانسته اند طی دو سه سال گذشته خودشان را تا حدودی با علم روز تطبیق دهند و وضعیت را از پیش اطلاع رسانی نمایند که زهی تأسف از مجموعهای تابلو تا با عنوان ستاد دهان پر کن بحران و ادارات و مدیران کل که در تمام استانها دارد و همچنین سازمانی مرکزی که بار هزینههای کلان در آن بر دوش بیتالمال و دولت سنگینی میکند تنها نقش بدل هواشناسی و رسانهها را بازی کنند و اطلاعیه و گزارش اتفاقات تأسف بار را ارائه دهند!
این یک روند جاری است که بخصوص در هفت سال گذشته کپی رایت و تکرار شده است تا رئیس مادام العمر آن همچنان سالی یکی دوبار با رسانهها کلنجار رفته و مصاحبه و آمار بدهند و همچنا ناظر و شاهد مرگ و میر، مجرحیت، نابودی اموال و تخریب اماکن مسکونی و اداری و صنفی باشند! اما هرگز استعفا ندهند و کنار نروند! همین دیروز بود که شب قبل از آن سه استان جنوبی کشور بر اثر بارشهای شدید از پیش اعلام شده زیر آب رفت و ده ها نفر کشته و مجروح وهزاران نفر بی خانمان شدند و واحدهای مسکونی و اداری و تجاری تخریب شد اما رئیس ستاد بحران کشور که انگار تازه از رختخواب گرم و نرم بیرون آمده و لیوان دمنوشی در دست دارد بصورت تلفنی با رسانه شنیداری کشور مصاحبه میکند که انگار نفسشان از جای گرم بلند میشود تا پس از گزارش مختصری اقرار کنند اطلاعات رسانهها در این باره بیشتر از ایشان است و در پایان توپ را همچون گذشته به زمین دیگر ارگانها از جمله شهرداری ها بیندازد که همچنان جا خوش کردهاند و انگار تاکنون کلمه استعفا به گوششان نخوره است!
آیا این گونه رفتارها از سوی مسئولان به نوعی ترک فعل به حساب نمیآید؟
نویسنده: حسن روانشید