این روزها در حالی بسیاری از کشورهای اروپایی با بحران انرژی مواجه شدهاند که رسانههای غربی بویژه فارسی زبان خارج نشین طی روزهای اخیر در حوزه نفت و گاز گزارشها و مطالبات متعددی با محوریت میزان صادرات انرژی توسط روسیه و رقابت آن با ایران در فروش نفت منتشر کرده و بر آن بوده اند تا به مخاطب چنان القا سازند که روسیه در حال مصادره مشتریان نفتی ایران است و خریدهای روز افزون هند و چین را سند این ادعا قرار دادهاند. این رسانهها چنان القا میکنند که گویی در عرصه انرژی جهان صرفا این دو کشور حضور دارند و هیچ کشور دیگری در بازار فروش نفت و گاز حضور ندارد و هر تحولی در این عرصه صرفا برگرفته از رقابت میان این دو کشور و البته برتری جویی مسکو است.
در باب چرایی این رویکرد رسانهای میتوان گفت که هر چند غرب تمام ابزارهای رسانهای و تبیلغاتی خود را به کار گرفته است تا کارآمدی ابزار تحریم را برای اعمال فشار و محدود سازی کشورها نشان دهد اما در عمل روند تحولات نشانگر توانایی کشورها در شکستن و بی اثر کردن تحریمهاست چنانکه بر اساس گزارشهای جهانهی منتشر شده جمهوری اسلامی توانسته است تحریمها را دور زده و به میزان دلخواه نفت و گاز فروخته و منابع مالی حاصل از آن را نیز دریافت نماید. در همین حال گزارش درآمد ۹۳ میلیارد یورویی روسیه از فروش انرژی آن هم به بهای روبل، سندی دیگر بر شکست ابزار تحریم است. در این شرایط میتوان گفت که رسانههای بیگانه ماموریت دارند تا با القای فضای رقابتی میان ایران و روسیه اصل اساسی یعنی شکست سیاست تحریم را پنهان سازند تا همچنان ابزاری در دست غرب علیه سایر کشورها باشد.
غرب مدعی توانایی برای ایجاد اجماع جهانی از جمله در حوزه تحریمها و اقدامات یک جانبه در قبال سایر کشورهاست. بازگشت ایران به باز جهانی انرژی و اکنون نیز توان روسیه در یافتن بازار پیرامونی و فراپیرامونی بیانگر ناتوانی غرب در اجماع سازی است که سندی بر چند جانبه گرایی جدید در ساختار نظام بینالملل است. بر این اساس رسانههای بیگانه ماموریت دارند تا با دو قطبی سازی بازار انرژی میان ایران و روسیه، حقیقت بیتفاوتی جهانی به اجماع سازی جهانی غرب را پنهان کنند.
نکته دیگر آنکه محدودیتهای نفتی اعمال شده علیه ایران برگرفته از بدعهدیهای برجامی طرفهای غربی است چنانکه حتی مانع از آزاد سازی درامدهای نفتی ایران در کشورهای خریدار نفت ایران شدهاند که بدهی ۷ میلیارد دلاری کره جنوبی به ایران نمودی از این وضعیت است. آمریکا و تروئیکای اروپایی در حالی تاکنون از اجرای تعهدات برجامی خود سر باز زدهاند که هر روز به بهانه ای به دنبال توجیه ادامه تحریمها و رفتارهای ضد ایرانی خود میباشند. بر این اساس ادعای آنها مبنی بر گرفتن بازار ایران از سوی روسیه نوعی آدرس غلط دادن به مخاطب است تا اصل ماجرا یعنی بیتعهدی طرف غربی در برجام را پنهان و با مقصر نمایی مسکو، حربه ایجاد شکاف میان تهران و متحدانش را نیز پیگیری نمایند.
حقیقت آن است که همگرایی گسترده میان ایران، روسیه و چین در مذاکرات وین و شورای حکام ( رای منفی این دو کشور به قطعنامه ضد ایرانی) و نشست شورای امنیت درباب قطعنامه ۲۲۳۱ و نیز توسعه مناسبات طرفین از جمله در حل بحرانهای منطقه، هراس غرب را به همراه داشته و برای مقابله با آن به هر ترفندی چنگ میزنند. ادعاهایی مبنی بر سلطه چین بر اقتصاد و جزایر ایران و اکنون ادعای مصادره بازار نفت ایران توسط روسیه نمودی از این رفتارهاست که از سوی رسانههای معاند فارسی زبان و بخشی از عقبه داخلی آنها در کشور دنبال میگردد. رویهای که البته در روند مذاکرات با ادعای خواستههای یک جانبه روسیه در باب تحریمها در مذاکرات، در اسفندماه نیز پیگیری شد حال آنکه طرح روسیه در باب ضمانت تاثیرگذار نبودن تحریمهای اوکراینی علیه روسیه بر مراودات اقتصادی حاصل از برجام میان تهران و مسکو، اقدامی در مسیر منافع و اهداف ایران بود که تدبیری برای مقابله با دور زدن لغو تحریمها از سوی غرب بوده است.
و در پایان آنکه طی هفتههای اخیر تحولاتی ویژه در حوزه انرژی جهان با محوریت ایران، روسیه و ونزوئلا به عنوان قطبهای مهم انرژی جهان روی داده که توافقات میان تهران و روسیه و نیز سفر مادورو به تهران و تحویل دومین نفت کش ساخت ایران به کاراکاس نمودی از این روابط است. شکل گیری چنین ائتلافی در سه گوشه جهان میتواند تحولی مهم در خنثی سازی تحریمها، نقش آفرینی این بازیگران در معادلات جهانی و شکستن انحصار و سلطه گری غرب بر بازار انرژی باشد. غرب که به شدت از شکل گیری چنین ائتلافی در هراس میباشد با جوسازیهای حاشیهای و اقداماتی همچون اهمیت زدایی از روابط تهران-کاراکاس و ادعای قبضه بازار نفت ایران توسط روسیه به دنبال نفاق و برهم زدن این همگرایی است هر چند که سه کشور نشان دادهاند که بدون تاثیر پذیری از چنین هوچیگریهایی به دنبال تحقق اهداف واحد از جمله در حوزه انرژی هستند که میتواند نظم نوینی را در بازار جهانی ایجاد نماید.
نویسنده: قاسم غفوری
در باب چرایی این رویکرد رسانهای میتوان گفت که هر چند غرب تمام ابزارهای رسانهای و تبیلغاتی خود را به کار گرفته است تا کارآمدی ابزار تحریم را برای اعمال فشار و محدود سازی کشورها نشان دهد اما در عمل روند تحولات نشانگر توانایی کشورها در شکستن و بی اثر کردن تحریمهاست چنانکه بر اساس گزارشهای جهانهی منتشر شده جمهوری اسلامی توانسته است تحریمها را دور زده و به میزان دلخواه نفت و گاز فروخته و منابع مالی حاصل از آن را نیز دریافت نماید. در همین حال گزارش درآمد ۹۳ میلیارد یورویی روسیه از فروش انرژی آن هم به بهای روبل، سندی دیگر بر شکست ابزار تحریم است. در این شرایط میتوان گفت که رسانههای بیگانه ماموریت دارند تا با القای فضای رقابتی میان ایران و روسیه اصل اساسی یعنی شکست سیاست تحریم را پنهان سازند تا همچنان ابزاری در دست غرب علیه سایر کشورها باشد.
غرب مدعی توانایی برای ایجاد اجماع جهانی از جمله در حوزه تحریمها و اقدامات یک جانبه در قبال سایر کشورهاست. بازگشت ایران به باز جهانی انرژی و اکنون نیز توان روسیه در یافتن بازار پیرامونی و فراپیرامونی بیانگر ناتوانی غرب در اجماع سازی است که سندی بر چند جانبه گرایی جدید در ساختار نظام بینالملل است. بر این اساس رسانههای بیگانه ماموریت دارند تا با دو قطبی سازی بازار انرژی میان ایران و روسیه، حقیقت بیتفاوتی جهانی به اجماع سازی جهانی غرب را پنهان کنند.
نکته دیگر آنکه محدودیتهای نفتی اعمال شده علیه ایران برگرفته از بدعهدیهای برجامی طرفهای غربی است چنانکه حتی مانع از آزاد سازی درامدهای نفتی ایران در کشورهای خریدار نفت ایران شدهاند که بدهی ۷ میلیارد دلاری کره جنوبی به ایران نمودی از این وضعیت است. آمریکا و تروئیکای اروپایی در حالی تاکنون از اجرای تعهدات برجامی خود سر باز زدهاند که هر روز به بهانه ای به دنبال توجیه ادامه تحریمها و رفتارهای ضد ایرانی خود میباشند. بر این اساس ادعای آنها مبنی بر گرفتن بازار ایران از سوی روسیه نوعی آدرس غلط دادن به مخاطب است تا اصل ماجرا یعنی بیتعهدی طرف غربی در برجام را پنهان و با مقصر نمایی مسکو، حربه ایجاد شکاف میان تهران و متحدانش را نیز پیگیری نمایند.
حقیقت آن است که همگرایی گسترده میان ایران، روسیه و چین در مذاکرات وین و شورای حکام ( رای منفی این دو کشور به قطعنامه ضد ایرانی) و نشست شورای امنیت درباب قطعنامه ۲۲۳۱ و نیز توسعه مناسبات طرفین از جمله در حل بحرانهای منطقه، هراس غرب را به همراه داشته و برای مقابله با آن به هر ترفندی چنگ میزنند. ادعاهایی مبنی بر سلطه چین بر اقتصاد و جزایر ایران و اکنون ادعای مصادره بازار نفت ایران توسط روسیه نمودی از این رفتارهاست که از سوی رسانههای معاند فارسی زبان و بخشی از عقبه داخلی آنها در کشور دنبال میگردد. رویهای که البته در روند مذاکرات با ادعای خواستههای یک جانبه روسیه در باب تحریمها در مذاکرات، در اسفندماه نیز پیگیری شد حال آنکه طرح روسیه در باب ضمانت تاثیرگذار نبودن تحریمهای اوکراینی علیه روسیه بر مراودات اقتصادی حاصل از برجام میان تهران و مسکو، اقدامی در مسیر منافع و اهداف ایران بود که تدبیری برای مقابله با دور زدن لغو تحریمها از سوی غرب بوده است.
و در پایان آنکه طی هفتههای اخیر تحولاتی ویژه در حوزه انرژی جهان با محوریت ایران، روسیه و ونزوئلا به عنوان قطبهای مهم انرژی جهان روی داده که توافقات میان تهران و روسیه و نیز سفر مادورو به تهران و تحویل دومین نفت کش ساخت ایران به کاراکاس نمودی از این روابط است. شکل گیری چنین ائتلافی در سه گوشه جهان میتواند تحولی مهم در خنثی سازی تحریمها، نقش آفرینی این بازیگران در معادلات جهانی و شکستن انحصار و سلطه گری غرب بر بازار انرژی باشد. غرب که به شدت از شکل گیری چنین ائتلافی در هراس میباشد با جوسازیهای حاشیهای و اقداماتی همچون اهمیت زدایی از روابط تهران-کاراکاس و ادعای قبضه بازار نفت ایران توسط روسیه به دنبال نفاق و برهم زدن این همگرایی است هر چند که سه کشور نشان دادهاند که بدون تاثیر پذیری از چنین هوچیگریهایی به دنبال تحقق اهداف واحد از جمله در حوزه انرژی هستند که میتواند نظم نوینی را در بازار جهانی ایجاد نماید.
نویسنده: قاسم غفوری