یکی از نقاط ضعف اساسی در زمینه تولید آثار نمایشی با موضوعات دینی، نبود فیلمنامههایی است که از سطح کیفی قابل قبولی برخوردار باشد و در عین حال با نگاهی هنرمندانه و غیر کلیشهای به موضوعات دینی بپردازد. مشکلاتی چون محافظه کاری، وجود قرائتهای مختلف از مسائل و مفاهیم دینی، عدم اهتمام و کم توجهی برخی دستگاهها و مسئولان ذی ربط، محدودیت امکانات ساخت این گونه فیلمها در کنار تجربههای ناموفق صورت گرفته و...نیز از دیگر دلایل بیمهری و فاصله سینما از ورود به این عرصه است.
به گزارش فارس،از سالهای ابتدایی پیدایش صنعت سینما تولید فیلمهایی با مضامین مذهبی در دستور کار صاحبان این صنعت بوده و نمونه معروف آن سیسیل بیدومیل کارگردان و تهیهکننده معروف هالیوودی است. او که شخصی مذهبی بود آثار پرشماری بر اساس متون کتاب مقدس تهیه کرد و رسم تولید فیلمهایی با مضامین دینی را در سینمای دنیا به راه انداخت.
امروز هالیوود در دام پول و فساد افتاده است و آثار دینی تولید شده در سینمای هالیوود نیز رنگ و رویی از آنچه در بطن ادیان آسمان نهفته است را ندارند و بیشتر به نقد مذاهب میپردازند، اینجاست که توجه به ساخت آثاری که حقیقت دین اسلام و تشیع را در سطح جهان معرفی کنند بیش از پیش احساس میشود.سینمای دینی و مذهبی در ایران سابقهی زیادی ندارد. تازه پس از انقلاب فیلمهایی با مضامین دینی و مذهبی ساخته شدند و حوزهی جدیدی را در سینمای ایران شکل دادند. تا پیش از این انقلاب سینما به حوزهی مذهب ورود پیدا نمیکرد و بیشتر درگیر فیلمهای عاشقانه و ملودرامهای سرگرمکننده بود.
پس از انقلاب، سینما همانند دیگر ساحتهای اجتماع دچار تغییر و تحول شد و مضامین جدیدی وارد سینما شد. شکل تازهی حکومت، نگاهی دوباره به سینما داشت و برخی موضوعات را کنار گذاشت و سوژههای جدیدی را وارد سینما کرد. سینمای دینی و مذهبی هم یکی از موضوعات تازهای بود که مورد حمایت مسؤولان فرهنگی کشور قرار گرفت. این سینما به مرور زمان پختهتر شد و حالتی معناگرا به خود پیدا کرد.از اواخر دههی هفتاد به این سو، فیلمهای مذهبی ایران با رگههایی از عرفان و معناگرایی ساخته شدند که همین موضوع باعث غنا بخشیدن به این ژانر شد.
افتخار سینمای ایران است که همواره توجه ویژهای به شهر مشهد و بارگاه ملکوتی امام هشتم داشته است. برای نشان دادن سیره امام باید «چگونه زیستن» آن حضرت را به تصویر کشید و این همان بازنمایی سبک زندگی رضوی است. سبک زندگی رضوی، در سه محور سیره فردی (در نسبت خود)، سیره اجتماعی (در نسبت دیگران) و سیره عبادی (در نسبت خداوند) قابل تبیین است.
بمناسبت دهه کرامت اگر بخواهیم از آثاری که طی این سالها با محوریت امام هشتم ساخته شده نگاهی بیندازیم؛ در اولین نگاه همه به یاد سریال «ولایت عشق» ساخته مهدی فخیمزاده بیفتیم.
سریالی که تصویر زندگی اجتماعی این امام را به خوبی نشان داد. «ولایت عشق» گرچه اشکالات تاریخی متعددی داشت و فیلمساز برای جذب مخاطب داستانها و شخصیتهای فرعی تخیلی در آن گنجانده بود اما از نظر انطباق با منابع تاریخی و روایی، در قیاس با برخی از دیگر آثار تاریخی سینما یا تلویزیون، پذیرفتنی تر است، به ویژه در آنچه که مستقیماً به شخص امام رضا علیه السلام مربوط میشود.
با یک نگاه اجمالی به تاریخ سینمای ایران در مییابیم تعداد آثار شاخص ساخته شده درباره امام هشتم به تعداد انگشتان دست میرسد و از این رو براحتی میتوان یک لیست کوتاه از این آثار نوشت: مسعود کیمیایی پیش از انقلاب جزو فیلمسازانی بود که در ساخته مطرح خود یعنی «قیصر» به جایگاه امام هشتم در میان ایرانیان و تاثیر مشهد به عنوان یک مکان معنوی تاکید میکند.
بردن ننه مشهدی به مشهد قولی بود که قیصر در فیلم میدهد و در پایان به آن به عنوان یک عهد، عمل میکند. محسن مخملباف نخستین فیلمساز بعد از انقلاب بود که فیلم «دوچشم بیسو» را درباره امام رضا(ع) و شفای بیماران ساخت.
رسول صدرعاملی در این سالها بعنوان پرکارترین فیلمساز دغدغهمند سهگانهای را درباره آدمها و رابطهشان با امام رضا(ع) ساخته است؛ «هر شب تنهایی»، «شب» و «در انتظار معجزه» آثاری است که صدرعاملی تلاش کرده است بخشهای کمتر گفته شده از زندگی زائران حرم رضوی را به تصویر بکشد.
«دعوتنامه» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی مهرداد فرید محصول سال ۹۵ نیز روایتگر زندگی شخص درماندهای است که در مشهد زندگی میکند. کار او دزدی از زائران حرم علیبن موسیالرضا است و با این کار زندگی خود را سپری میکند.
در فیلم «روز هشتم» به کارگردانی مهدی کرمپور نیز برای سه شخصیت فیلم مسائل و مشکلاتی به وجود میآید که در سایه توسل به امام رضا (ع) و توجه حضرتش رفع میشود.«آوای نقارهها» به کارگردانی جواد مزدآبادی قصه چهار نفر را روایت میکند که در پایان در حرم امام رضا(ع) گره کارشان گشوده میشود.
مجید مجیدی کارگردان سینما و تلویزیون که در کارنامه فیلمسازی او فیلمهایی در خصوص ائمه اطهار به چشم میخورد، مستند «رضای رضوان» را در سال ۱۳۸۴ تولید کرد، این مستند یکی از مستندهای مطرحی است که تاکنون درباره حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) ساخته شده است و روایت مردانی است که بی مُزد و منت در حرم امام رضا(ع) مشغول امر کفشداری زائران هستند. عشق کفشداران حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) در خدمت رسانی به زوار حرم مطهر ثامن الحجج و شرح لذت این توفیق از زبان خود آن ها و همچنین عشقی که زوار به این امام همام دارند در این مستند تصویر میشود.
این روایت در نهایت به جایگاه این امام بزرگ در دل و جان ایرانیان میپردازد.تازهترین اثری که در سینمای ایران بعد از حدود یک دهه با دستمایه قرار دادن اتمسفر مشهد و حرم رضوی ساخته شده است فیلم «بدون قرار قبلی» ساخته بهروز شعیبی میباشد که در این قحطی فیلمهای دینی و مذهبی توانست پیوندی موفق را میان هویت ایرانی و عشق و علاقه امام رضا بهعنوان یکی از محوریترین مشخصههای ملی با سینما به تصویر بکشد؛ فیلمی که میتواند جریان فیلم دینی را با گذر از مضامین شبهدینی پیشرانی کند و جریانساز باشد.
محمود بابایی تهیهکننده فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» میگوید:« شخص اول فیلم ما از برلین به تهران میآید و در ادامه راهی مشهد میشود. در این مسیر ما معجزه را «رسیدن به حال خوب» تصویر کردهایم.
واقعیت این است که کسی نیست که وارد حرم امام رضا (ع) شود و حالش خوب نشود و این عین معجزه است. هر کسی با هر نگاه و تفکری وقتی وارد حریم حرم رضوی میشود، حال خوبی روی قلبش مینشیند و کسی نمیتواند این حال خوب را انکار کند. اگر فیلم ما هم یک فیلم «حال خوب کن» در سینما شناخته شد، ریشهاش در همین مسئله است که مخاطب خود را در جوار و حریم حضرت رضا (ع) احساس میکند با اینکه در فیلم ما تنها سه سکانس از حرم حضرت رضا (ع) وجود دارد، این همان معجزهای است که از امام رضا سراغ داریم و حال همهمان را میتواند خوب کند.»
همانطور که ذکر شد ثمره ۶۰ سال فیلم سازی در ایران شده است ۱۰ فیلم شاخص امام رضایی که اغلب سالهاست از زمان اکران آنها گذشته است. چرا نباید این قبیل تولیدات بیشتر باشد؟
سینمای ایران ظرفیت دراماتیک در حوزه فیلمسازی کم ندارد ولی یک توان مضاعف و مدیریت خوب لازم است تا به فیلمسازان جوان و دغدغهمند اعتماد شود و این مدل کارها بیشتر شوند.
ضرورت این کار زمانی بیشتر حس میشود که دشمنان و معاندان از این غفلت و کم کاری مدیران فرهنگی استفاده کرده و خود وارد عمل میشوند تا اعتقادات و باورهای دینی جامعه ایران را مورد هدف قرار داده و تصویری موهن از مقدسات مذهبی ما ارائه دهند.
نمونه بارز آن فیلم «عنکبوت مقدس» در سال گذشته بود که بدلیل توهین به مقدسات جامعه ایران و با هدف قرار دادن شهر مشهد و حرم رضوی مورد تشویق و حمایت جشنوارههای خارجی نیز قرار گرفت.
محمود بابایی درباره فیلم «عنکبوت مقدس» و جسارت این فیلم به ساحت امام رضا (ع) معتقد است: واقعیت این است که امام رضا (ع) علاوه بر آنکه یکی از ۱۲ امام ما شیعیان است، برای ما ایرانیان یک «نماد ملی» است. با توجه به مقام حضرت رضا (ع) ما در سینما تا به امروز کمکاری کردهایم و معتقدم ما میتوانیم هر سال یک فیلم امام رضایی در سینمای ایران داشته باشیم. تا به امروز اما کل فیلمهایی که با محوریت حضرت رضا (ع) ساختهایم به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
خدمت دوستان و مسئولان سینمایی هم گفتهام که باید به سمتی حرکت کنیم که هر سال حداقل یک فیلم امام رضایی داشته باشیم. فیلم امام رضایی هم صرفاً یک فیلم تاریخی نیست، میتوانیم فیلمهایی با قصه روز داشته باشیم که خردهپیرنگهایی مرتبط با حضرت رضا (ع) داشته باشند.
مسعود زارعیان «پژوهشگر و مستندساز» در پاسخ به اینکه نهادها و متولیان فرهنگی چه واکنشی به اتفاقات رخ داده باید نشان دهند، میگوید: «بهترین واکنش نهادها، مسئولان، ادارات ذی ربط، ارشاد و... این است که شرمسار باشند. شرمسار باشند به خاطر فرصتها و استعدادهایی که در این چهل سال از بین رفت و نشد کار درست و خوبی برای امام رضا (ع) انجام دهیم.»
به گفته او در همه این سالها جوانها و هنرمندان زیادی در این مرز و بوم و خاک مقدس وجود داشتند که با التماس میخواستند پروژهای در دست بگیرند و برای حضرت رضا (ع) کاری انجام دهند، اما موفق نشدند.
زارعیان همچنین میگوید: در این وضعیت که ما منفعل هستیم، «عنکبوت مقدس» ساخته میشود که وهن به شهر مقدس مشهد، حرم امام رضا (ع)، مردم و هم جوارهای امام رضا (ع) در آن اتفاق میافتد. حال ما باید بنشینیم، حرص بخوریم و فقط بگوییم که محکوم میکنیم،درحالی که آنها فیلم میسازند. ماهم باید فیلم بسازیم و سینما را باید با سینما جواب دهیم.
حرف آخر اینکه پرداختن به موضوعات دینی و مذهبی لزوما به معنای پرداخت مستقیم به موضوع نیست. در برخی مواقع پرداخت غیرمستقیم تاثیری بسیار قویتر و خاصتری را به جا میگذارد. به عنوان نمونه به نمای پایانی فیلم «به آهستگی» مازیار میری که در سال ۱۳۸۴ ساخته شده است، دقت کنید. موضوع فیلم در نگاه اول چندان معطوف به جایگاه امام هشتم نیست؛ اما سینماگر در پلان پایانی فیلم با چرخش و حرکت طولانی دوربین در سراسر شهر به نقطه ثقل حرم میرسد.
این فیلم به زیبایی نشان میدهد که نقش یگانه امام هشتم در زندگی ایرانیان بسیار فراتر از زیارت رفتن صرف است بلکه تمامی زندگی ایرانیان از برکت حضور ایشان میگذرد، پس تصویر نقش شمس الشموش در هنر ایران هم باید فراتر از نشان دادن حرم و زیارت صرف باشد. در فیلم «به آهستگی» میبینیم که یک خانواده از لحاظ اقتصادی ضعیف اما آبرومند و معتقد که تا آستانه فروپاشی پیش رفته است پس از طوفانی سهمناک در سایه حریم امن معین الضعفا به آرامش میرسد.
سالانه فیلمهای زیادی در زمینه تاریخ مذاهب و پیامبران دینی در سینمای غرب ساخته میشود که عموما همراه با تحریف و مبتنی بر فلسفه اومانیسم امروز است ولی سینما ما از این قضیه غافل است. اتفاقاتی که در این مبارزه فرهنگی باید از این سوی میدان هم پیگیری میشد اما آنطوری که باید و شاید اتفاق نیفتاد.
طی سالیان گذشته سمینارها و سلسله نشستهایی در خصوص آسیب شناسی این روند برگزار شد اما هیچ گاه خروجی مشخص و منظمی از این برنامهها دیده نشد تا بتواند تغییری در روند نامطلوب تولید آثار کمی و کیفی با موضوعات دینی، بگذارد. یکی از نقاط ضعف اساسی در زمینه تولید آثار نمایشی با موضوعات دینی، نبود فیلمنامههایی است که از سطح کیفی قابل قبولی برخوردار باشند و در عین حال با نگاهی هنرمندانه و غیر کلیشهای به موضوعات دینی بپردازند. مشکلاتی چون محافظه کاری، وجود قرائتهای مختلف از مسائل و مفاهیم دینی، عدم اهتمام و کم توجهی برخی دستگاهها و مسئولان ذی ربط، محدودیت امکانات ساخت این گونه فیلمها در کنار تجربههای ناموفق صورت گرفته و...نیز از دیگر دلایل بیمهری و فاصله سینما از ورود به این عرصه است.
به گزارش فارس،از سالهای ابتدایی پیدایش صنعت سینما تولید فیلمهایی با مضامین مذهبی در دستور کار صاحبان این صنعت بوده و نمونه معروف آن سیسیل بیدومیل کارگردان و تهیهکننده معروف هالیوودی است. او که شخصی مذهبی بود آثار پرشماری بر اساس متون کتاب مقدس تهیه کرد و رسم تولید فیلمهایی با مضامین دینی را در سینمای دنیا به راه انداخت.
امروز هالیوود در دام پول و فساد افتاده است و آثار دینی تولید شده در سینمای هالیوود نیز رنگ و رویی از آنچه در بطن ادیان آسمان نهفته است را ندارند و بیشتر به نقد مذاهب میپردازند، اینجاست که توجه به ساخت آثاری که حقیقت دین اسلام و تشیع را در سطح جهان معرفی کنند بیش از پیش احساس میشود.سینمای دینی و مذهبی در ایران سابقهی زیادی ندارد. تازه پس از انقلاب فیلمهایی با مضامین دینی و مذهبی ساخته شدند و حوزهی جدیدی را در سینمای ایران شکل دادند. تا پیش از این انقلاب سینما به حوزهی مذهب ورود پیدا نمیکرد و بیشتر درگیر فیلمهای عاشقانه و ملودرامهای سرگرمکننده بود.
پس از انقلاب، سینما همانند دیگر ساحتهای اجتماع دچار تغییر و تحول شد و مضامین جدیدی وارد سینما شد. شکل تازهی حکومت، نگاهی دوباره به سینما داشت و برخی موضوعات را کنار گذاشت و سوژههای جدیدی را وارد سینما کرد. سینمای دینی و مذهبی هم یکی از موضوعات تازهای بود که مورد حمایت مسؤولان فرهنگی کشور قرار گرفت. این سینما به مرور زمان پختهتر شد و حالتی معناگرا به خود پیدا کرد.از اواخر دههی هفتاد به این سو، فیلمهای مذهبی ایران با رگههایی از عرفان و معناگرایی ساخته شدند که همین موضوع باعث غنا بخشیدن به این ژانر شد.
افتخار سینمای ایران است که همواره توجه ویژهای به شهر مشهد و بارگاه ملکوتی امام هشتم داشته است. برای نشان دادن سیره امام باید «چگونه زیستن» آن حضرت را به تصویر کشید و این همان بازنمایی سبک زندگی رضوی است. سبک زندگی رضوی، در سه محور سیره فردی (در نسبت خود)، سیره اجتماعی (در نسبت دیگران) و سیره عبادی (در نسبت خداوند) قابل تبیین است.
بمناسبت دهه کرامت اگر بخواهیم از آثاری که طی این سالها با محوریت امام هشتم ساخته شده نگاهی بیندازیم؛ در اولین نگاه همه به یاد سریال «ولایت عشق» ساخته مهدی فخیمزاده بیفتیم.
سریالی که تصویر زندگی اجتماعی این امام را به خوبی نشان داد. «ولایت عشق» گرچه اشکالات تاریخی متعددی داشت و فیلمساز برای جذب مخاطب داستانها و شخصیتهای فرعی تخیلی در آن گنجانده بود اما از نظر انطباق با منابع تاریخی و روایی، در قیاس با برخی از دیگر آثار تاریخی سینما یا تلویزیون، پذیرفتنی تر است، به ویژه در آنچه که مستقیماً به شخص امام رضا علیه السلام مربوط میشود.
با یک نگاه اجمالی به تاریخ سینمای ایران در مییابیم تعداد آثار شاخص ساخته شده درباره امام هشتم به تعداد انگشتان دست میرسد و از این رو براحتی میتوان یک لیست کوتاه از این آثار نوشت: مسعود کیمیایی پیش از انقلاب جزو فیلمسازانی بود که در ساخته مطرح خود یعنی «قیصر» به جایگاه امام هشتم در میان ایرانیان و تاثیر مشهد به عنوان یک مکان معنوی تاکید میکند.
بردن ننه مشهدی به مشهد قولی بود که قیصر در فیلم میدهد و در پایان به آن به عنوان یک عهد، عمل میکند. محسن مخملباف نخستین فیلمساز بعد از انقلاب بود که فیلم «دوچشم بیسو» را درباره امام رضا(ع) و شفای بیماران ساخت.
رسول صدرعاملی در این سالها بعنوان پرکارترین فیلمساز دغدغهمند سهگانهای را درباره آدمها و رابطهشان با امام رضا(ع) ساخته است؛ «هر شب تنهایی»، «شب» و «در انتظار معجزه» آثاری است که صدرعاملی تلاش کرده است بخشهای کمتر گفته شده از زندگی زائران حرم رضوی را به تصویر بکشد.
«دعوتنامه» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی مهرداد فرید محصول سال ۹۵ نیز روایتگر زندگی شخص درماندهای است که در مشهد زندگی میکند. کار او دزدی از زائران حرم علیبن موسیالرضا است و با این کار زندگی خود را سپری میکند.
در فیلم «روز هشتم» به کارگردانی مهدی کرمپور نیز برای سه شخصیت فیلم مسائل و مشکلاتی به وجود میآید که در سایه توسل به امام رضا (ع) و توجه حضرتش رفع میشود.«آوای نقارهها» به کارگردانی جواد مزدآبادی قصه چهار نفر را روایت میکند که در پایان در حرم امام رضا(ع) گره کارشان گشوده میشود.
مجید مجیدی کارگردان سینما و تلویزیون که در کارنامه فیلمسازی او فیلمهایی در خصوص ائمه اطهار به چشم میخورد، مستند «رضای رضوان» را در سال ۱۳۸۴ تولید کرد، این مستند یکی از مستندهای مطرحی است که تاکنون درباره حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) ساخته شده است و روایت مردانی است که بی مُزد و منت در حرم امام رضا(ع) مشغول امر کفشداری زائران هستند. عشق کفشداران حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) در خدمت رسانی به زوار حرم مطهر ثامن الحجج و شرح لذت این توفیق از زبان خود آن ها و همچنین عشقی که زوار به این امام همام دارند در این مستند تصویر میشود.
این روایت در نهایت به جایگاه این امام بزرگ در دل و جان ایرانیان میپردازد.تازهترین اثری که در سینمای ایران بعد از حدود یک دهه با دستمایه قرار دادن اتمسفر مشهد و حرم رضوی ساخته شده است فیلم «بدون قرار قبلی» ساخته بهروز شعیبی میباشد که در این قحطی فیلمهای دینی و مذهبی توانست پیوندی موفق را میان هویت ایرانی و عشق و علاقه امام رضا بهعنوان یکی از محوریترین مشخصههای ملی با سینما به تصویر بکشد؛ فیلمی که میتواند جریان فیلم دینی را با گذر از مضامین شبهدینی پیشرانی کند و جریانساز باشد.
محمود بابایی تهیهکننده فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» میگوید:« شخص اول فیلم ما از برلین به تهران میآید و در ادامه راهی مشهد میشود. در این مسیر ما معجزه را «رسیدن به حال خوب» تصویر کردهایم.
واقعیت این است که کسی نیست که وارد حرم امام رضا (ع) شود و حالش خوب نشود و این عین معجزه است. هر کسی با هر نگاه و تفکری وقتی وارد حریم حرم رضوی میشود، حال خوبی روی قلبش مینشیند و کسی نمیتواند این حال خوب را انکار کند. اگر فیلم ما هم یک فیلم «حال خوب کن» در سینما شناخته شد، ریشهاش در همین مسئله است که مخاطب خود را در جوار و حریم حضرت رضا (ع) احساس میکند با اینکه در فیلم ما تنها سه سکانس از حرم حضرت رضا (ع) وجود دارد، این همان معجزهای است که از امام رضا سراغ داریم و حال همهمان را میتواند خوب کند.»
همانطور که ذکر شد ثمره ۶۰ سال فیلم سازی در ایران شده است ۱۰ فیلم شاخص امام رضایی که اغلب سالهاست از زمان اکران آنها گذشته است. چرا نباید این قبیل تولیدات بیشتر باشد؟
سینمای ایران ظرفیت دراماتیک در حوزه فیلمسازی کم ندارد ولی یک توان مضاعف و مدیریت خوب لازم است تا به فیلمسازان جوان و دغدغهمند اعتماد شود و این مدل کارها بیشتر شوند.
ضرورت این کار زمانی بیشتر حس میشود که دشمنان و معاندان از این غفلت و کم کاری مدیران فرهنگی استفاده کرده و خود وارد عمل میشوند تا اعتقادات و باورهای دینی جامعه ایران را مورد هدف قرار داده و تصویری موهن از مقدسات مذهبی ما ارائه دهند.
نمونه بارز آن فیلم «عنکبوت مقدس» در سال گذشته بود که بدلیل توهین به مقدسات جامعه ایران و با هدف قرار دادن شهر مشهد و حرم رضوی مورد تشویق و حمایت جشنوارههای خارجی نیز قرار گرفت.
محمود بابایی درباره فیلم «عنکبوت مقدس» و جسارت این فیلم به ساحت امام رضا (ع) معتقد است: واقعیت این است که امام رضا (ع) علاوه بر آنکه یکی از ۱۲ امام ما شیعیان است، برای ما ایرانیان یک «نماد ملی» است. با توجه به مقام حضرت رضا (ع) ما در سینما تا به امروز کمکاری کردهایم و معتقدم ما میتوانیم هر سال یک فیلم امام رضایی در سینمای ایران داشته باشیم. تا به امروز اما کل فیلمهایی که با محوریت حضرت رضا (ع) ساختهایم به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
خدمت دوستان و مسئولان سینمایی هم گفتهام که باید به سمتی حرکت کنیم که هر سال حداقل یک فیلم امام رضایی داشته باشیم. فیلم امام رضایی هم صرفاً یک فیلم تاریخی نیست، میتوانیم فیلمهایی با قصه روز داشته باشیم که خردهپیرنگهایی مرتبط با حضرت رضا (ع) داشته باشند.
مسعود زارعیان «پژوهشگر و مستندساز» در پاسخ به اینکه نهادها و متولیان فرهنگی چه واکنشی به اتفاقات رخ داده باید نشان دهند، میگوید: «بهترین واکنش نهادها، مسئولان، ادارات ذی ربط، ارشاد و... این است که شرمسار باشند. شرمسار باشند به خاطر فرصتها و استعدادهایی که در این چهل سال از بین رفت و نشد کار درست و خوبی برای امام رضا (ع) انجام دهیم.»
به گفته او در همه این سالها جوانها و هنرمندان زیادی در این مرز و بوم و خاک مقدس وجود داشتند که با التماس میخواستند پروژهای در دست بگیرند و برای حضرت رضا (ع) کاری انجام دهند، اما موفق نشدند.
زارعیان همچنین میگوید: در این وضعیت که ما منفعل هستیم، «عنکبوت مقدس» ساخته میشود که وهن به شهر مقدس مشهد، حرم امام رضا (ع)، مردم و هم جوارهای امام رضا (ع) در آن اتفاق میافتد. حال ما باید بنشینیم، حرص بخوریم و فقط بگوییم که محکوم میکنیم،درحالی که آنها فیلم میسازند. ماهم باید فیلم بسازیم و سینما را باید با سینما جواب دهیم.
حرف آخر اینکه پرداختن به موضوعات دینی و مذهبی لزوما به معنای پرداخت مستقیم به موضوع نیست. در برخی مواقع پرداخت غیرمستقیم تاثیری بسیار قویتر و خاصتری را به جا میگذارد. به عنوان نمونه به نمای پایانی فیلم «به آهستگی» مازیار میری که در سال ۱۳۸۴ ساخته شده است، دقت کنید. موضوع فیلم در نگاه اول چندان معطوف به جایگاه امام هشتم نیست؛ اما سینماگر در پلان پایانی فیلم با چرخش و حرکت طولانی دوربین در سراسر شهر به نقطه ثقل حرم میرسد.
این فیلم به زیبایی نشان میدهد که نقش یگانه امام هشتم در زندگی ایرانیان بسیار فراتر از زیارت رفتن صرف است بلکه تمامی زندگی ایرانیان از برکت حضور ایشان میگذرد، پس تصویر نقش شمس الشموش در هنر ایران هم باید فراتر از نشان دادن حرم و زیارت صرف باشد. در فیلم «به آهستگی» میبینیم که یک خانواده از لحاظ اقتصادی ضعیف اما آبرومند و معتقد که تا آستانه فروپاشی پیش رفته است پس از طوفانی سهمناک در سایه حریم امن معین الضعفا به آرامش میرسد.
سالانه فیلمهای زیادی در زمینه تاریخ مذاهب و پیامبران دینی در سینمای غرب ساخته میشود که عموما همراه با تحریف و مبتنی بر فلسفه اومانیسم امروز است ولی سینما ما از این قضیه غافل است. اتفاقاتی که در این مبارزه فرهنگی باید از این سوی میدان هم پیگیری میشد اما آنطوری که باید و شاید اتفاق نیفتاد.
طی سالیان گذشته سمینارها و سلسله نشستهایی در خصوص آسیب شناسی این روند برگزار شد اما هیچ گاه خروجی مشخص و منظمی از این برنامهها دیده نشد تا بتواند تغییری در روند نامطلوب تولید آثار کمی و کیفی با موضوعات دینی، بگذارد. یکی از نقاط ضعف اساسی در زمینه تولید آثار نمایشی با موضوعات دینی، نبود فیلمنامههایی است که از سطح کیفی قابل قبولی برخوردار باشند و در عین حال با نگاهی هنرمندانه و غیر کلیشهای به موضوعات دینی بپردازند. مشکلاتی چون محافظه کاری، وجود قرائتهای مختلف از مسائل و مفاهیم دینی، عدم اهتمام و کم توجهی برخی دستگاهها و مسئولان ذی ربط، محدودیت امکانات ساخت این گونه فیلمها در کنار تجربههای ناموفق صورت گرفته و...نیز از دیگر دلایل بیمهری و فاصله سینما از ورود به این عرصه است.