مرحله دوم از دور هشتم مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۴ در وین از دوشنبه آغاز شده است. حقیقت آن است که آمریکا رسما از برجام خارج شده است و لذا حق هیچگونه حضور در نشستهای وین را ندارد و صرفا صلاحیت آن حضور در بیرون درهای مذاکرات است. در همین حال این مذاکرات نه پیرامون مسائل هستهای، بلکه در چارچوب صرف لغو تحریمها و تدوین ساختاری اجرایی است تا آمریکا با اجرای آن بتواند به برجام بازگردد.ساختاری که البته آمریکا تنها مخاطب آن نمیباشد بلکه اروپاییها نیز که در طول شش سال عمر برجام از اجرای تعهداتشان خودداری کردهاند نیز شامل این روند میشوند و باید ضمانت لغو تحریمها و راستی آزمایی این لغو از سوی ایران را امضا نمایند. این شرایط بر مذاکرات در حالی حاکم است که نگاهی به تحولات روزهای اخیر بیانگر دو رویکرد تامل برانگیز از سوی کشورهای غربی است که عبارتند از:
نخست آنچه از سوی محافل رسانهای غربی برجسته سازی میشود ارائه تصویری سوال برانگیز از نقش روسیه و چین در مذاکرات است. در این چارچوب از یک سو ادعا میشود که چین و روسیه خواستار تعدیل مواضع ایران در روند مذاکرات شدهاند و از سوی دیگر با استناد به دیدار نمایندگان این کشورها با نمایندگان سه کشور اروپایی و در حاشیه آن با نماینده آمریکا، چنان القا میسازند که این کشورها بویژه روسیه در حال ضد و بند با غرب علیه ایران است. این خط رسانهای که بعضا در داخل کشور نیز رگههایی از آن مشاهده میشود در حالی صورت میگیرد که اولا سران چین و روسیه بارها بر لزوم لغو تحریمها و تن دادن غرب به مطالبات ایران تاکید داشتهاند بویژه اینکه این کشورها از سوی غرب تحریم بوده و لغو تحریمهای ایران میتواند رویهای را برای شکستن تحریمهای غرب علیه سایر کشورها از جمله آنها را به همراه داشته باشد. ثانیا آمریکا عضو برجام نمیباشد و لذا صلاحیت حضور در مذاکرات را ندارد و اصلا از ابعاد مذاکرات ایجاد تعهداتی برای بازگشت آمریکا به برجام است لذا هیچ مذاکرهای میان ایران و آمریکا صورت نمیگیرد و کشورهای اروپایی، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و چین و روسیه در چارچوب نقشی که در مذاکرات دارند دیدارهای جمعی و یا دو جانبه با طرف آمریکایی دارند. نکته مهم آن است که مذاکره رودررو با آمریکا با هر عنوانی که از سوی ایران صورت گیرد به منزله مشروعیت بخشیدن به مواضع آمریکا و به نوعی ورود رایگان آن به برجام است حال آنکه لغو تمام تحریمها و راستی آزمایی این لغو، حداقل هزینهای است که آمریکا برای بازگشت به برجام باید بپردازد. بر این اساس مذاکره مستقیم با آنها نه تنها به صلاح منافع ملی کشور نمی باشد بلکه گفتار آمدن در بازی آمریکا مبنی بر مذاکره برای مذاکره پس از ورود رایگانش به برجام خواهد خود که هزینههای بسیاری را به ایران تحمیل میکند.
دوم آنکه واژه ضربالاجل ادعایی است که این روزها به کرات از سوی محافل رسانهای و سیاسی غرب در قبال مذاکرات مطرح میشود و حتی برخی پایان ژانویه و بعضا فوریه را زمان آن عنوان میکنند. حلقه تکمیلی این جوسازی نیز ادعای گزینههای دیگر روی میز است که با ادعای جنگ و تشدید تحریمها همراه است.نکته مهم در روند آن است که غرب تلاش دارد تا با این نوع جوسازیها و تبدیل توافق به مطالبهای مردمی، ایران را از هدفگذاری لغو تحریمها به توافق بد بهتر از توافق نکردن است سوق دهد. به عبارتی آنچه در سال ۲۰۱۵ صورت داد و برجام با محوریت خواستههای غرب امضا گردید را در لوای این رفتارها طلب میکند که نتیجه آن نیز پا برجا ماندن تحریمها و بازگشت رایگان آمریکا به برجام است.
در جمع بندی نهایی میتوان گفت که هدف این جوسازیهای زنجیرهای نوعی جاده سازی برای سوق دادن ایران به اشتباه محاسباتی تن دادن به مذاکره مستقیم با آمریکا و نیز هراس از ادعای ضربالاجل است تا در نهایت آمریکا رایگان به برجام بازگشته در حالی که نه تنها تحریمها برداشته نمیشود بلکه ابزاری برای زیاده خواهیهای بعدی غرب خواهد شد. بر این اساس استمرار رویه خودداری از مذاکره مستقیم با آمریکا و رد هرگونه ضربالاجلی و اصرار بر لغو تمام تحریمها و راستی آزمایی این لغو از سوی ایران، راهکار نهایی تحقق حقوق ملت ایران خواهد بود بویژه اینکه پاسداشت میلیونی ملت ایران از سالگرد شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی به ابزار قدرت ایران در روند مذاکرات مبدل شده است.
نویسنده: قاسم غفوری
نخست آنچه از سوی محافل رسانهای غربی برجسته سازی میشود ارائه تصویری سوال برانگیز از نقش روسیه و چین در مذاکرات است. در این چارچوب از یک سو ادعا میشود که چین و روسیه خواستار تعدیل مواضع ایران در روند مذاکرات شدهاند و از سوی دیگر با استناد به دیدار نمایندگان این کشورها با نمایندگان سه کشور اروپایی و در حاشیه آن با نماینده آمریکا، چنان القا میسازند که این کشورها بویژه روسیه در حال ضد و بند با غرب علیه ایران است. این خط رسانهای که بعضا در داخل کشور نیز رگههایی از آن مشاهده میشود در حالی صورت میگیرد که اولا سران چین و روسیه بارها بر لزوم لغو تحریمها و تن دادن غرب به مطالبات ایران تاکید داشتهاند بویژه اینکه این کشورها از سوی غرب تحریم بوده و لغو تحریمهای ایران میتواند رویهای را برای شکستن تحریمهای غرب علیه سایر کشورها از جمله آنها را به همراه داشته باشد. ثانیا آمریکا عضو برجام نمیباشد و لذا صلاحیت حضور در مذاکرات را ندارد و اصلا از ابعاد مذاکرات ایجاد تعهداتی برای بازگشت آمریکا به برجام است لذا هیچ مذاکرهای میان ایران و آمریکا صورت نمیگیرد و کشورهای اروپایی، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و چین و روسیه در چارچوب نقشی که در مذاکرات دارند دیدارهای جمعی و یا دو جانبه با طرف آمریکایی دارند. نکته مهم آن است که مذاکره رودررو با آمریکا با هر عنوانی که از سوی ایران صورت گیرد به منزله مشروعیت بخشیدن به مواضع آمریکا و به نوعی ورود رایگان آن به برجام است حال آنکه لغو تمام تحریمها و راستی آزمایی این لغو، حداقل هزینهای است که آمریکا برای بازگشت به برجام باید بپردازد. بر این اساس مذاکره مستقیم با آنها نه تنها به صلاح منافع ملی کشور نمی باشد بلکه گفتار آمدن در بازی آمریکا مبنی بر مذاکره برای مذاکره پس از ورود رایگانش به برجام خواهد خود که هزینههای بسیاری را به ایران تحمیل میکند.
دوم آنکه واژه ضربالاجل ادعایی است که این روزها به کرات از سوی محافل رسانهای و سیاسی غرب در قبال مذاکرات مطرح میشود و حتی برخی پایان ژانویه و بعضا فوریه را زمان آن عنوان میکنند. حلقه تکمیلی این جوسازی نیز ادعای گزینههای دیگر روی میز است که با ادعای جنگ و تشدید تحریمها همراه است.نکته مهم در روند آن است که غرب تلاش دارد تا با این نوع جوسازیها و تبدیل توافق به مطالبهای مردمی، ایران را از هدفگذاری لغو تحریمها به توافق بد بهتر از توافق نکردن است سوق دهد. به عبارتی آنچه در سال ۲۰۱۵ صورت داد و برجام با محوریت خواستههای غرب امضا گردید را در لوای این رفتارها طلب میکند که نتیجه آن نیز پا برجا ماندن تحریمها و بازگشت رایگان آمریکا به برجام است.
در جمع بندی نهایی میتوان گفت که هدف این جوسازیهای زنجیرهای نوعی جاده سازی برای سوق دادن ایران به اشتباه محاسباتی تن دادن به مذاکره مستقیم با آمریکا و نیز هراس از ادعای ضربالاجل است تا در نهایت آمریکا رایگان به برجام بازگشته در حالی که نه تنها تحریمها برداشته نمیشود بلکه ابزاری برای زیاده خواهیهای بعدی غرب خواهد شد. بر این اساس استمرار رویه خودداری از مذاکره مستقیم با آمریکا و رد هرگونه ضربالاجلی و اصرار بر لغو تمام تحریمها و راستی آزمایی این لغو از سوی ایران، راهکار نهایی تحقق حقوق ملت ایران خواهد بود بویژه اینکه پاسداشت میلیونی ملت ایران از سالگرد شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی به ابزار قدرت ایران در روند مذاکرات مبدل شده است.
نویسنده: قاسم غفوری