چهارشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۳۹
کد مطلب : 122386
تاریک و سیاه مثل « مجبوریم»

آخرین ساخته درمیشیان آبروی ایران و ایرانی را می برد

آخرین ساخته درمیشیان آبروی ایران و ایرانی را می برد
«مجبوریم» آخرین ساخته رضا دُرمیشیان در قامت کارگردان روز گذشته در فضای مجازی با کیفیت‌های متفاوت منتشر شد و در دسترس عموم قرار گرفت. «مجبوریم» که سال ۱۳۹۷ مراحل تهیه و تولیدش به پایان رسید و آماده اکران شد به دلیل برخی مشکلات که آن زمان مشخص نشد، توقیف شد و اجازه پخش چه در سینما‌ها و چه در جشنواره سی و هشتم فجر را نگرفت تا موجی از اعتراضات عوامل فیلم بخاطر جلوگیری از اکران فیلم به راه بیفتد.
روز گذشته این فیلم در فضای مجازی منتشر شد و به دلیل آنچه که کنجکاوی اسمش را می گذارند و همچنین ذوق برای دیدن فیلمی که در زمان خودش اسمش بسیار بر سر زبان‌ها می چرخید ، آن را دانلود و تصمیم به تماشایش گرفتم.
رضا درمیشیان را به واسطه دو فیلم قبلی اش که از قضا بَد هم از آب درنیامده بود میشناختم ، «عصبانی نیستم » و «لانتوری» فیلم‌هایی بودن که توانستند مخاطبین زیادی را به سمت خود بکشانند و اتفاقا در گیشه هم موفقیت‌های زیادی را کسب کنند.
مجبوریم را به تماشا نشستم ، از همان ابتدا می شد از نحوه فیلمبرداری و اصلاح رنگ و نوع کات‌ها و حرکت دوربین امضای درمیشیان را پای فیلم به وضوح مشاهده کرد ، انگار که در حال تماشای عصبانی نیستم بودم یا لانتوری ، که این مساله مقداری برایم آزار دهنده بود چون ادامه یک سبک تکراری فیلمبرداری در سه اثر متفاوت نه تنها دیگر خوشایند و منحصر بفرد نیست بلکه تا حد زیادی اثر را به تکرار می اندازد و باعث می شود که مخاطب فکر کند که کارگردان اثر نسبت به کارهای قبلی اش قصد تغییر نداشته و عزم این دارد که بر همین منوال و بر همین خط پیش برود. درمیشیان در کارهای قبلی اش مخصوصا لانتوری و عصبانی نیستم اساس فیلمنامه اش را مشکلات مالی ، فقر ، اعتیاد ، بزهکاری و... قرار داده بود و می شود گفت تا حدودی جوانب احتیاط را رعایت کرده بود و فیلم را به اصطلاح به سمت سیاهی و صرفا نشان دادن بدبختی‌ها و اوضاع اسفناک کشور پیش نبرده بود ولی امان از «مجبوریم».....
با دیدن چند سکانس ابتدایی فیلم مجبوریم ، به جرات می توانم بگویم اگر ایرانی نبودم و در کشور دیگری زندگی می کردم حتی یک درصد این فکر در ذهنم خطور نمی کرد که به ایران سفری داشته باشم و ایران را از نزدیک ببینم !
تصاویری سیاه و غیر قابل باور از اوضاع داخلی شهر ، بیمارستان ، کوچه‌های شهر و معتادانی که در گوشه و کنار شهر سکنی گزیده بودند و از سر تا پای آن‌ها عفونت و چرک می بارید فقط گوشه ای از سیاه نمایی درمیشیان در فیلم مجبوریم است. حتی بدبین ترین فرد در جامعه که از قضا دل خوشی از اوضاع مملکت ندارد هم نمی تواند همچین تصویر سیاهی را در ذهن خود تداعی کند.
تنها در یک لوکیشن فیلم که در بیمارستان امام خمینی تهران فیلمبرداری شده است مخاطب حس می کند که در حال تماشای بیمارستان امام خمینی در دهه ۵۰ و ۶۰ و دوران جنگ تحمیلی است ، دیوارهای تخریب شده ، بیماران در کنار دیوارها به طرز غیر قابل باوری روی زمین دراز کشیده ، شلوغی بیش از حد بخش پذیرش و سر و صدای وصف نشدنی در جای جای بیمارستان حکایت از اغراق درمیشیان در به تصویر کشیدن فضای داخلی بیمارستان آن هم در سال ۱۳۹۷ خورشیدی دارد.
یا در لوکیشنی درمیشیان خیابانی را به تصویر کشیده که گویی خوابگاه معتادان و کارتن خواب‌هاست ، در یک تصویر بسته حدود ۴۰ الی ۵۰ معتاد در کنار هم به خوابی عمیق فرو رفته اند و در کثافت خود غلت می خورند. در این سکانس جای یک سوال باقی است ؟ آقای درمیشیان کجای شهر تهران چنین فضایی با چنین اتمسفری حاکم است که شما در این اثرتان آن را برای مخاطب به تصویر کشیده اید ؟ آیا فیلمی که قرار بوده در فستیوال‌های خارجی اکران شود و از قضا و شاید متاسفانه جوایزی هم در جشنواره‌های بین المللی به خودش اختصاص داد ، باید کشورت را اینگونه به خارجی زبان‌ها معرفی کند ؟؟؟
بحث تبادل و خرید و فروش نوزاد که اساس فیلمنامه درمیشیان را تشکیل داده یکی از معضلاتی است که جامعه امروز با آن دست و پنجه نرم می کند و کم و بیش این ناهنجاری در برخی جوامع حتی کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد اما به تصویر کشیدن آن در مجبوریم درمیشیان به نحوی است که انگار در ایران جامعیت دارد و اکثر معتادان متجاهر و یا اراذل و اوباش برای گذران زندگی از این راه کسب درآمد می کنند. قبح شکنی برخی مسائل خصوصا مساله فروش نوزاد و به تصویر کشیدن آن و علی الخصوص تعمیم دادن آن به یک جامعه و یا گروه خاص نه تنها نمی تواند به حل این معضل کمک کند بلکه به احتمال زیاد باعث شیوع بیشتر آن در سطح جامعه خواهد شد.
ارائه تصویر کثیف از ایران، پشت شیشه ی کثافت زده‌ی لنز دوربین درمیشیان نه تنها ایران را به اصطلاح از نگاه دیگران می اندازد بلکه باعث القای حس نا امیدی هر چه بیشتر و شاید تنفر برخی غرب زده‌ها از کشور و وطن خودشان می شود. متاسفانه هرکس با هر دیدگاهی به تماشای «مجبوریم» بنشیند قطعا نمی تواند برداشت صحیحی از ایران و ایرانی داشته باشد.
بیان مشکلات و معضلات یک جامعه و نمود آن در فیلم و سریال‌ها بحثی است که اساس سینما و تلویزیون را تشکیل می دهد یعنی اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم ؛ اکثر فیلمنامه‌ها و پایه اساس آنها مشکلات و ناهنجاری‌های موجود در جامعه بوده و هست و بسیاری از فیلمنامه نویسان و فیلمسازان در هر برهه ای از زمان بر اساس اقتضا به سمت نشان دادن یکی از این مشکلات رفته اند و قطعا در آینده نیز خواهند رفت ولی اینکه فیلمساز جانب انصاف را رعایت کند و به حدی بزرگ نمایی نکند که به سیاه نمایی بگراید را می توان در مهارت فیلمساز و صد البته نگاه شخصی اش به کشور و آبروی کشورش جستجو کرد.
آقای درمیشیان روی صحبتم با شماسا ؛ اینکه فیلمی را بسازی سراسر سیاه نمایی و ارائه تصاویری غیر واقعی و اغراق شده از وضعیت داخلی کشور و سپس تقاضای پروانه نمایش و اکران داشته باشی ، نامش چیست ؟ قطعا نامش حرفه ای بودن و کاربلدی نیست.
دُرمیشیان که اخیرا با بزرگ نمایی سعی داشت به تاخیر افتادن صدور پروانه نمایش آخرین فیلم داریوش مهرجویی یعنی « لامینور» که خودش تهیه کنندگی آن را بر عهده دارد را به بدعهدی سازمان سینمایی و بدقولی آنها ربط بدهد ، غوغایی در فضای مجازی به پا کرد که داریوش مهرجویی در قامت کارگردان و با این همه خدمتی که به سینمای ایران کرده مجبور شد با انتشار فیلمی در فضای مجازی نسبت به صادر نشدن پروانه فیلمش اعتراض سر دهد. در آخر مشخص شد که صادر نشدن پروانه نمایش لامینور هیچ ربطی به سازمان سینمایی ندارد و دلیل صادر نشدن پروانه نمایش اهمال عوامل فیلم از جمله تهیه کننده که خود شخص درمیشیان است در تمدید پروانه نمایش قبلی بوده است.
آقای درمیشیان ، سیاه نگاری کار سختی نیست ولی اغراق بیش از حد باعث می شود که حتی بدبین ترین آدم‌های کشورت نیز حرف و سینمایت را باور نکنند. ارائه تصاویری چرک و شعار زده از میهنت نه تنها شما را بزرگ جلوه نمی دهد بلکه ممکن است در آینده دیگر کسی به قاب سینمای شما اعتماد نکند و فیلم‌هایتان روی دستتان باد کند !
حال که نسخه لو رفته این فیلم در فضای مجازی منتشر شده احتمال می رود که پای غریبه ای در کار نباشد ! شاید درمیشیان با علم به اینکه این فیلم محال است موفق به کسب پروانه نمایش برای اکران در سینماهای کشور بشود ، فیلم را در فضای مجازی منتشر کرده که تا شاید بتواند بر روی آن دسته از مخاطبانی که منتظر سوژه ای برای تاختن به اوضاع داخلی کشور هستند ، تاثیر خودش را بگذارد.
کلام آخر؛ در غرض رضا درمیشیان در ساخت این فیلم شکی نیست ولی اتهام اصلی به مدیران سازمان سینمایی وقت وارد است ، چرا باید چنین فیلمنامه ای با این حجم از سیاه نمایی اصلا مجوز ساخت بگیرد ؟ آیا مدیران سازمان سینمایی خواب بودند یا اصلا مجوز ساخت فیلم را بدون خواندن فیلمنامه صادر کرده اند؟

نویسنده: علی کلانتری
https://siasatrooz.ir/vdcjo8evmuqe8tz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی