دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۲:۲۴
کد مطلب : 100812

«میانمار» و سکوتی که جایز نیست

عرصه بین‌الملل همچنان گرفتار واژه‌ای به نام جنگ و کشتار است به گونه‌ای که گویا امنیت و ثبات کلمه‌ای دست نیافتنی در صحنه نظام جهانی شده است.

عرصه بین‌الملل همچنان گرفتار واژه‌ای به نام جنگ و کشتار است به گونه‌ای که گویا امنیت و ثبات کلمه‌ای دست نیافتنی در صحنه نظام جهانی شده است. میانمار یکی از سرزمین‌‌هایی است که طی روزهای اخیر به یکی از اصلی‌ترین محورهای رسانه‌ای جهان مبدل شده است. میانمار کشوری در جنوب شرقی آسیاست که بخشی از جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهد. مسلمانانی که با نام ساکنان راخین و مسلمانان روهنگیایی شناخته می‌شوند.
گزارش‌‌ها نشان می‌دهد که ده‌‌ها هزار نفر از مسلمانان ساکن این مناطق تحت حملات گروه‌‌های افراطی بودایی و به ویژه ارتش میانمار یا به قتل رسیده و یا اینکه به مرزهای کشورهای همسایه از جمله بنگلادش آواره شده اند. فاجعه انسانی در این منطقه چنان است که برخی از منابع رسانه‌ای اعلام کردند کودکان توسط ارتش سر بریده شده و مردان سوزانده می‌شوند. هزاران خانه در آتش سوخته و عملا منطقه به جایگاهی غیرانسانی برای زندگی مبدل شده است.
نکته قابل توجه آنکه دولتمردان میانمار اکنون افرادی به سرکردگی خانم آن سان سوچی هستند که زمانی آمریکا با ادعای حقوق بشر و حمایت از آزادی خواستار پایان حصر خانگی آنان و حضورشان در عرصه سیاسی شد و حتی اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا به آن نشان عالی اهدا و برنده جایزه صلح نوبل شد.
سوچی در حالی قدرت را در دست دارد که در دوران وی نه تنها وضعیت مسلمانان روهینگیا بهبود نیافته بلکه هر روز بر درد و رنج آنان افزوده شده و آمارها از نسل کشی علیه مسلمانان میانمار حکایت دارد. وضعیت کنونی میانمار به خوبی آشکار می‌سازد که ادعای آمریکا مبنی بر حمایت از دموکراسی و حقوق بشر و تلاش برای به قدرت رسیدن مدعیان آزادی صرفا یک بازی و حربه برای سلطه بر کشورهاست و پس از رسیدن این هدف، هیچ رویکرد حقوق بشری برایش معنا ندارد و برای حفظ ساختار دست نشانده ایجاد شده حاضر به چشم پوشی از هر جنایتی است چنانکه سوچی خارج شده از حصر خانگی پس از رسیدن به قدرت از هیچ جنایتی در میانمار فروگذار نبوده است.
البته در سایر نقاط جهان نیز از تبعات رفع حصر شخصیت‌‌های سیاسی به واسطه فشارهای آمریکا مشاهده می‌شود که انقلاب نارنجی در اوکراین توسط خانم تیموشنکو نمودی از آن است. وی که با فشار غرب توانست دوباره به عرصه قدرت بازگردد وعده دنیای بهتر را به مردم داد و زمینه‌ساز کودتا و بحران‌‌های خیابانی در اوکراین شد اما نه تنها این امر محقق نشد بلکه فضای بحرانی و بی ثباتی بیشتری را برای کشور رقم زد که پیامدهای آن همچنان ادامه دارد و اوکراین درگیر جنگ داخلی و عرصه رقابت میان روسیه و غرب شده که جدایی کریمه و کشتار در شرق اوکراین بخشی از آن است.
در کنار آنچه از فضای داخلی میانمار و نسل کشی گسترده علیه مسلمانان این کشور ذکر شد یک نکته قابل توجه مطرح است و آن اینکه چرا جمهوری اسلامی ایران باید به موضوع میانمار توجه داشته و در کنار حمایت مستقیم از مسلمانان این سرزمین در نهادهای جهانی همچون سازمان همکاری اسلامی، سازمان ملل و شورای حقوق بشر جهانی برای پایان کشتار مسلمانان این سرزمین تلاش کند؟
اصل اول آن است که کمک‌‌های بشردوستانه و حمایت از آزادی و نجات بشریت از ظلم و ستم از اصول اسلامی - ایرانی است که همواره برند و شاخصه ملت ایران بوده است. براساس احکام ایرانی ـ اسلامی تک تک مردم و مسئولان جا دارد تا برای حمایت همه جانبه از مسلمانان میانمار گام بردارند.
نکته مهم آن است که سکوت جهان اسلام در برابر کشتار مسلمانان در فلسطین و یا هتاکی‌‌هایی که به مسلمانان در اروپا و آمریکا شده، زمینه ساز آن شده که دشمنان اسلام امروز با ابزارهای مختلف از تروریسم گرفته تا ایجاد فضای رسانه‌ای منفی علیه جهان اسلام برای نابودی مسلمانان و نسل‌کشی آن در سراسر جهان گام بردارند؛ استمرار سکوت در برابر درد و رنج‌‌های ملتهای مسلمان جهان از جمله مردم میانمار زمینه‌ساز گستاخ‌تر شدن دشمنان اسلام و تشدید وضعیت بحرانی ۵/۱ میلیارد مسلمان می‌شود.
نکته مهم دیگر آنکه واکنش نشان دادن به وضعیت بحرانی مسلمانان میانمار و موارد مشابه آن اقدامی در جهت مقابله با طراحی‌‌ها و اقدامات ضدایرانی آمریکاست. برآیند رفتاری آمریکا نشانگر طرح آمریکا براساس اصل گرفتارسازی به بحران‌‌های زنجیره‌‌ای است به گونه‌ای که ایران مشغول داخل شده تا از معادلات منطقه‌ای و جهانی دور شود. استمرار تحریم‌‌ها و چالشهای اقتصادی در کنار نابسامانی‌‌های اجتماعی و درگیر سازی در چالشهای بین‌المللی از حقوق بشر گرفته تا تعهدات جهانی محور این طراحی را تشکیل می‌دهد. هدف آمریکا از این اقدامات غافل سازی ایران از مسائل مهم جهانی به ویژه در قبال مسائل جهان اسلام و بشردوستانه است.
این واقعیت غیرقابل انکار است که برند جهانی ایران حمایت از امت اسلامی و آزادی خواهی و مقابله با نظام سلطه است که اعتبار جهانی برای آن رقم زده است. آمریکا تلاش دارد تا با دورسازی ایران از این معادلات، جایگاه ایران را در جهان اسلام تخریب نمایند و در مرحله بعدی موقعیت ایران به عنوان آزادی خواه ضدسلطه را در جهان متزلزل سازند. اجرایی شدن این سناریو چند پیامد به همراه دارد: نخست آنکه تضعیف جایگاه ایران در صحنه جهانی زمینه ساز ابعاد جدیدی از تحریم می‌شود در حالی که در ظاهر آمریکا ادعای لغو تحریم را دارد. رویکرد ملتهای جهانی به ایران مولفه‌ای برای دور زدن و ناکارآمدن تحریم‌‌ها بوده و آمریکا با این سیاست به دنبال محروم سازی ایران از این مولفه است.
نکته دوم آنکه آمریکا با مشاهده کارآمدی این سیاست، بر میزان تحریم‌‌ها و فشارها خواهد افزود چرا که توهم نتیجه دادن سیاست فشار در آن باقی خواهد ماند که قطعا هزینه‌‌های بسیاری برای کشور به همراه خواهد داشت. عدم موضع‌گیری ایران درباره فجایعی همچون میانمار موجب می‌شود تا پرونده‌سازی و بهانه جویی غرب درباره عدم کارکرد حقوق بشری ایران ابعاد گسترده تری گیرد.
براین اساس می‌توان گفت که موضع گیری و اقدام فعال برای حل بحران مسلمانان میانمار نه هزینه کرد اضافی و به دور از مسئولیت ایران، بلکه اقدامی در چارچوب منافع و امنیت ملی کشور است که در کنار تقویت جایگاه جهانی ایران مولفه‌ای مهم برای مقابله با تهدیدات و تحریم‌‌های آمریکا خواهد بود.

نویسنده: قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdcjvyev8uqeyoz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی