ماجرای تصاحب هواپیمای جاسوسی فوق مدرن آمریکایی به وسیله سپاه، در حالی که در خود مجامع غربی، نوعی رسوایی برای ارتش آمریکا و به رخ کشیدن قدرت نیروهای مسلح ایرانی تفسیر شده است، متاسفانه به مزاق برخی از مدعیان تعلق خاطر به ایران و ایرانی، خوش نیامده است. در واقع در حالی که غربیها معتقدند این ماجرا بیتردید شکستی برای آمریکا و یک پیروزی برای جمهوری اسلامی است اما برخی از ایرانیها از سر لجبازی با حکومتی که به آن نقد دارند، آن را کوچک میشمارند و سعی در کماهمیت جلوه دادن آن دارند. مصداق بارز اینگونه موضعگیری لجوجانه، مطلبی است که بابک داد نوشته است.
بابک داد که در عصر اصلاحات از روزنامهنگاران فعال بود اما بعد از رخدادهای سال ۸۸ از کشور خارج شده است، مدتی قبل هم در یک اقدام دور از انتظار، به دفاع از گروهک ضدانقلابی کومله پرداخت و از رهبران آن تمجید کرد و نشان داد که قدر کسانی را که او را از کشور فراری دادهاند، میداند ولو آن که واقعیت را تحریف کرده و خیانتها و جنایات این گروهک در کردستان را نادیده بگیرد. وی در فیس بوک همگانی خود مطلبی را نگاشته که به نظر خودش، هشداری به سپاه است اما در درون آن، لجاجت و خودناباوری و تحقیر اقدام سپاه و در مقابل، بزرگ دیدن دشمن و آمریکا موج میزند. وی مدعی شده است که سپاه بازي بدي خورد! و «هواپيماي سنتينل» واقعا" از كار نیفتاده است. به نوشته وی، «سپاه پاسداران «رو دست اطلاعاتي» خيلي بدي خورده است! زيرا يك احتمال خيلي ساده ميگويد؛ شايد اين هواپيماي جاسوسي با امكانات فوق مدرنش، هنوز هم «در حال انجام مأموريت» باشد! و بعيد نيست اين هواپيما، يك «مدحي مدرن» باشد كه حالا تا قلب مخفيترين مراكز نظامي سپاه هم نفوذ كرده و «فعال» است. هرچند «محمدرضا مدحي» براي نفوذ در يك گروه كوچك اپوزيسيون به خارج آمد و با دست خالي به ايران برگشت، اما قاعدتا" هواپيماي «سنتينل» مأموريتهاي مهمتري از مدحي دارد كه شايد آنها را تا حالا انجام داده باشد!».
وی در قسمتی دیگر از نوشته خود گفته است: «برادران باهوش سپاه! حالا آمديم و اصلا" ديديم اين واقعا" يك هواپيماي جاسوسي سنتينل يا RQ۱۷۰ واقعي با «آخرين تكنولوژي جاسوسي» است! خب در اين صورت، كمي بيشتر مواظب باشيد. شايد بيخودي به آن «فوق مدرن» نميگويند! شايد يك چيزهايي در آن هنوز هم دارد «كار» ميكند! بعضي از تجهيزات جاسوسي، در چند مرحله فعال ميشوند و ميتوانند خود را به «مرگ مصنوعي» بزنند و سپس «باز فعال» شوند! آخر اين چيزها را كه ديگر توي فيلمهاي «مأمور۰۰۷» هم ميتوانيد ببينيد. تا يك چيزي از توي بيابانها پيدا ميكنيد و يا قاچاقچيها يك چيزي پيدا ميكنند و به شما ميفروشند، ... ميآوريد داخل مخفيترين پايگاهتان و از آن «رونمايي» ميكنيد!».
بابک داد در این نوشته، صرفا نمیخواهد بگوید که برادران سپاه باید هوشیاری به خرج بدهند بلکه به صورت ضمنی اعلام میکند که اولا معلوم نیست این هواپیمای جاسوسی، واقعی باشد، ثانیا ممکن است در بیابان پیدا کرده باشند و خودش ساقط شده باشد یا قاچاقچیها آن را یافتند و در اختیار سپاه قرار دادند و تصرف آن اصلا کار خود سپاه نیست، ثالثا پاسداران سپاه به اندازه قهرمان فیلمهای جاسوسی دهها سال قبل هم هشیاری ندارند، رابعا خود آمریکاییها ممکن است این وسیله را در اختیار ایران گذاشته باشند تا مانند «اسب تروآ» برای شکستن سد اطلاعاتی جمهوری اسلامی عمل کند. همه این موارد از این تلقی نویسنده حکایت دارد که جمهوری اسلامی، توانایی انجام این کارهای بزرگ را ندارد و دست خود آمریکاییها در میان است. این خودناباوری متاسفانه در گروهی از افراد جامعه وجود دارد و وقتی در موضع لجاج با مسئولان قرار میگیرند، مضاعف هم میشود. انصاف و اعتدال و عقلانیت ایجاب میکند که ما خود را باور داشته باشیم و مرغ همسایه را غاز نپنداریم و داشتههای خودمان را دستکم نگیریم.
علي اشرفي