«مبنای آنچه که از آن به حقوق بشر اسلامی تعبیر میکنند این آیه يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبايل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم» است.
به هر جهت طبق این آیه و روح حاکم بر قرآن به عنوان مهمترین منبع برای استخراج مبانی حقوق بشر اسلامی، اسلام هدفی جز حمايت از نوع بشر و مبارزه با بهرهکشي و ظلم ندارد.
حقوق زنان به عنوان مهمترین بخش حقوق بشر، در جامعه اسلامی حقیقی بر خلاف آنچه امروزه در جهان و روح اعلامیه جهانی حقوق بشر حاکم است از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است. در اسلام خانواده ، مبنای تشکیل ساختار جامعه است پس هم مردان و هم زنان حق ازدواج دارند و هيچ مانعی که مبتنی بر نژاد يا رنگ يا قوميت باشد ، نمي تواند از اين حق جلوگيري کند.
با اینکه اعلامیه حقوق بشر اسلامی چندان هم نمیتواند مورد استناد قرار گیرد البته از نظر اینکه اسلامی بودن آن اما ماده ششم این اعلامیه که مورد توافق کشورهای اسلامی است؛ زن و مرد را در حيثيت انساني برابر میداند. تصویر اسلام از حقوق انسانها بر پایه برابری حقوق همه افراد انسان است البته در این تصویر ترسیمی توسط اسلام زن "انسان" است ،اما مرد نیست. همانطور که مرد هم "انسان" است ولی زن نیست. چیزی که در این دیدگاه و از این جمله به راحتی میتوان برداشت کرد اینست که حقوق این دو جنس انسان برابر است اما یکسان نیست چراکه اینها در آفرینش خود هم یکسان نیستند، و این کمال بیعدالتی است بی آن که به تفاوتهای فیزیولوژیکی آنها توجّه شود برایشان قانون یکسان وضع کنیم.
برای اینکه بتوانیم با گوشه ای از آرای اسلامی در باب حقوق زنان آشنا شویم نیاز به بررسی مقایسهای ساختار نظام حقوقی اسلام و غرب داریم؛ از این مجرا میتوان به تفاوت مبنایی نگاه غرب و اسلام به حقوق اساسی زنان پی برد.
اگر سری به مطالعات تطبیقی در این حوزه بزنیم تفاوتهای زیادی دستگیرمان میشود، یکی از آنها که سالها نقل محافل رسانه ای و سیاسی و حتی ضد دین بوده دو برابری دیهی مرد نسبت به دیهی زن است. این تفاوت در سهم نشان برتری مرد بر زن نیست، همانطور که برابر بودن دیهی یک مرد نادان با یک مرد عالم، دال بر برابری آنها نیست. نکتهای که همیشه در فهم ایدئولوژی و احکام اسلامی باید به آن توجه ویژه داشت این است که باید به احکام به صورت سیستمی نگریست. اگر بخواهم در همین بحث دیه زن و مرد دید سیستمی را تبیین کنم نیاز داریم تا به مجموعه احکام و امور دیگر در این موضوع هم توجه کنیم. دیه، قصاص و شهادت زن و مرد را باید در کنار دیگر احکام متفاوت زن و مرد مثل مسئله مهریه و نفقه و تأمین معاش خانواده و جامعه ملاحظه کرد. دین خاتم مهریه، نفقه و وظیفه کار و جهاد را بر دوش مرد میگذارد، و بعد از تعیین این وظایف برای مرد، دیه را برای او دو برابر زن قرار میدهد؛ اما طبق آیهی بالا که دال بر اصول اسلامی است، بین زن و مرد به لحاظ ارزش انسانی تفاوتی وجود ندارد و هرچه است تفاوت آفرینشی است.
امروزه در جوامع غربی که اکثرا پرچم فمینیستی برداشتهاند، شخصیّت زن کاملا ًبرابر با مرد دانسته شده و زیر همین پرچم، نهاد "خانواده" اهمّیّت خود را از دست داده است چراکه در غرب با آن دید فمينیست مئآبانهشان، زنان دیگر ملزم به رعایت وظایف مادری و همسرداری به شیوهی مدنظر اسلام نمی باشند.
نگاه دنياى مدرن غرب به زنان، یک نگاه ابزارى است؛ وقتی این انسان که در حد یک ابزار تنزل پیدا کرده برای دنیای غرب کارآمد است که از هر گونه وابستگى اخلاقى و ارزشى و اعتقادى از جمله حجاب به دور باشد به نحوی که در خدمت تكنولوژى باشد نه تکنولوژی در خدمت او، این مطلب را میتوان در تبلیغات کالاهای تولیدی غرب که همواره با تصاویر برهنه زنان در کنار اتومبیلها و اکثر لوازم منزل است، دریافت.
مدرنیته آمد و با شعار احیای انسانیت زن جای خود را بین این نوع انسان باز کرد اما دیری نگذشت که زن بودن زنان در مدرنیته گم شد و این باعث شد زنانگی آنها به بهانه کسب انسانیت در منافع مردان غرق شود و به همین راحتی زن قوىترين ابزار براى پيشبرد افكار مدرنیته شد.
چیزی که توسط کشورهای اسلامی و مسلمانان مسلم است قبول مفهوم متعالی حقوق بشر است ولی غرب باید بداند که مسلمانان در مقابل معیارهای تحمیل شده حقوق بشر فعلی مقاومت خواهند کرد و این چالشی بزرگ پیش روی اعلامیه حقوق بشر است.
یک تعبیر بسیار زیبا که نه در اعلامیه حقوق بشر و نه در شعارها و مرامنامههای گروههای فمینیستی است؛ "زن مظهر صفات جمال خداوند است"، اين تعبير کاملا اسلامی و برخاسته از قرآن و روایات است و خود نشان دهنده ارزشیست که اسلام برای زن قائل شده. در حقوق بشر اسلامی زن جایگاه خود را دارد و مرد هم جایگاه مخصوص به خود را هیچکدام وظایفشان باهم همپوشانی ندارد؛ زن از نظرگاه دین خاتم همچون مرد دارای سه ويژگى یعنی اختيار، مسئوليتپذيرى و توان كمال است.
نکته دیگری که در بحث حقوق زنان بسیار پر اهمیت به نظر میرسد مواد كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان است که در سال ۱۹۷۹ با رويكرد ويژه به مسائل زنان، در سازمان ملل متحد به تصويب رسيد. این كنوانسيون كمبودها و نقاط ضعفی دارد که تمام جنبههاي حقوق زنان را در بر نمیگیرد . برای مثال موضوع "حق دينداري" که در اعلامیه جهاني حقوق بشر در ماده هيجده به رسميت شناخته شده است، در هيچ يك از مواد كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان این حق منظور نشده که این مسئله علاوه بر ناديده گرفتن يك حق مسلم انساني از مصاديق تبعيض نيز به شمار ميرود.
ماده ۱۶ اعلاميه جهاني حقوق بشر خانواده را ركن اساسی اجتماع برمیشمارد و آن را مستحق حمايت جامعه و دولت میداند اما كنوانسيون رفع تبعيض در ماده ۱۱، در يك بخش ازدواج را از عوامل تبعيض ذکر میکند و دولتهای عضو را تشویق به ايجاد شبكههاي تسهيلاتي براي مراقبت از كودكان ميكند که این نوع نگاه به زن و خانواده منجر به تضعيف جايگاه ازدواج در تشكيل خانواده و جايگزين شدن نقش مادري با مراكز ويژه نگهداري كودكان میشود.
البته نکته درخور توجه در زمینه حقوق بشر و حقوق زنان این است که نه تنها اعلامیه حقوق بشر و كنوانسيون رفع تبعيض از زنان محل اشکال فراوان و در جاهایی به مثابه اعلامیه حقوق فمینیستها بوده بلکه اعلامیه قاهره که موسوم به اعلامیه حقوق بشر اسلامی است هم در بسیاری از موادش آن روح اسلامی واقعی را دارا نیست و با حقوق زنان آن هم به شکل واقعی و اسلامیاش فاصلهها دارد.
احمد سعیدی