عربستان سعودی گرچه به خاطر ماجرای سفارت خود در تهران با ایران قطع ارتباط کرد، اما اگر خواهان عادی سازی روابطش با جمهوری اسلامی است، باید پیشقدم شود و این پیشقدم شدن هم شرایطی دارد.
تحولات منطقهای به گونهای پیش میرود که راهی جز شکست سیاستهای سعودی آمریکایی صهیونیستی باقی نمانده است، با همه عِده و عُده آنها، میبینیم که در سوریه و عراق شکستهای سنگینی برای جبهه آمریکا رقم خورده است، به همین خاطر است که رسانهها و تحلیلگران غربی همواره به این موضوع اعتراف میکنند که «ایران بزرگتر از آن است که بتوان آن را نادیده گرفت.» روزنامه نیویورک تایمز این موضع را در سرمقاله خود مطرح کرده و از سیاستهای دولت ترامپ در قبال ایران و توافق هستهای انتقاد کرده است.
کشورهای همپیمان آمریکا به ویژه عربستان سعودی که مجری دستورات و برنامههای ایالات متحده در غرب آسیا علیه جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت است، بیشترین زیان را به خاطر عملیاتی کردن اهداف آمریکا در منطقه دیده است.
تاکنون هرآنچه که عربستان سعودی انجام داده علیه منافع جهان اسلام و مسلمانان بوده است و خود نیز به همین خاطر در شرایط و اوضاع وخیمی قرار دارد.
پس از گذشت دو سال از قطع کامل روابط رژیم سعودی با جمهوری اسلامی ایران، سیگنالهایی از سوی سران آن رژیم فرستاده میشود که خواهان عادیسازی روابط هستند، این درخواستها در حالی صورت میگیرد که در طی دو سال گذشته سیاستهای ضد ایرانی عربستان با شدیدترین شکل خود ادامه داشته و هیچ وقفهای هم در آنها دیده نشده است.
اگر عربستان سعودی خواهان عادیسازی روابط خود با ایران است، جمهوری اسلامی ایران شروطی خواهد داشت که در صورت اجرا شدن آنها از سوی عربستان سعودی میتوان درباره آینده روابط دوجانبه به مذاکره نشست.
شاید شروط ایران برای عربستان سعودی سخت و دشوار باشد، اما اگر آلسعود در پی برون رفت از بحرانهایی است که خود ساخته است، چارهای جز تمکین به آنها ندارد.
منطق جمهوری اسلامی ایران در بحرانهای غرب آسیا، باعث شده است که حتی افکار عمومی جهان نیز با آن همراه باشند.
هنگامی که جمهوری اسلامی ایران، با توجه به شرایط حاکم بر سوریه اعتقاد دارد باید گروههای تروریستی- تکفیری - وهابی در این سرزمین نابود شوند و در چنین اوضاعی سخن گفتن از تغییرات سیاسی و حاکمیتی در این کشور جایی ندارد، برای این است که با رفتن اسد در زمان بحران، باعث تشدید آن خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران اعتقاد و اصرار دارد که پس از نابودی تروریستهای تکفیری در سوریه و ایجاد یک ثبات نسبی و امنیت در این کشور، آنگاه میتوان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، آینده سوریه را رقم زد و تنها مردم این کشور هستند که باید در این باره تصمیم بگیرند، نسخههای دیکته شده ائتلاف غربی عربی درباره آینده سوریه نمیتواند به بحران پایان دهد، به همین جهت، عربستان سعودی باید به دشمنیهای خود علیه دولت و ملت سوریه پایان دهد و دست از دخالت در امور این کشور بردارد.
شرط دوم جمهوری اسلامی ایران یمن است، بیش از دو سال است که سعودیها، این کشور را زیر آماج حملات خود گرفتهاند و تاکنون هزاران نفر را به قتل رسانده و دهها هزار نفر دیگر مجروح شدهاند، وضعیت و شرایط انسانی در این کشور فقیر، وخیم است به گونهای که سازمان ملل درباره اوضاع مردم یمن هشدار داده است.
پایان دادن به جنگ یمن و قطع حملات عربستان به این کشور شرط دیگر جمهوری اسلامی ایران است، سعودیها اکنون پی به اشتباه خود بردهاند و دنبال راهی هستند تا از باتلاق خود ساخته بیرون بیایند.
وضعیت بحرین نیز یکی دیگر از شروط ایران خواهد بود، نیروهای سعودی هم اکنون در بحرین حضور دارند و مشغول سرکوب مردم مظلوم بحرین هستند. انقلاب و اعتراض مردم بحرین منطقی و قانونی است، آنها خواهان حق انتخاب برای خود هستند، اما با سرکوبهای آلسعود و آلخلیفه بیش از ۶ سال است که در شرایط بحرانی به سر میبرند.
عربستان سعودی به واسطه جنگهایی که در منطقه به پا کرده هزینههای سنگینی را متحمل شده و توان اداره جنگ از دست جنگسالاران این رژیم خارج شده است، از سوی دیگر سرکوبهایی که آلسعود در مناطق شیعه نشین کشور انجام میدهد، شرایط سیاسی- اجتماعی داخلی وخیمی را ایجاد کرده است. هم اکنون استان قطیف به ویژه شهر عوامیه این استان به مانند یک شهر جنگ زده شده، سربازان آلسعود در این شهر از همه سلاحهای سبک و سنگین برای سرکوب و قتل عام شیعیان بهره میگیرند.
جمیع شرایط و اتفاقاتی که در تحولات منطقه شکل گرفته است، عربستان را در تنگنا قرار داده و اگر هر چه زودتر فکری برای خود نکند، شرایط برای این رژیم دشوارتر خواهد شد.
اگر عربستان شرایط ایران را بپذیرد، شاید روند اضمحلال این رژیم اندکی کندتر شود، آلسعود راه دیگری ندارد.
نویسنده: محمد صفری