ادبیات گفتاری برگرفته از واژگان است که در نهایت ساختار فکری و رفتاری نهادها، تشکلها و حتی حاکمیتها را آشکار میسازد. بر این اساس است که سیاستمداران و افراد برجسته همواره باید بر گفتار خود مسلط بوده و از به کار بردن واژگان و عباراتی که زمینهساز چالشها و نابسامانیهای داخلی و سوءاستفاده در خارج میشود، خودداری کنند. این مسئله بویژه درباره مسئولان جمهوری اسلامی ایران که از یکسو خود را وامدار انقلاب میدانند و از سوی دیگر تهدیدات بیرونی بسیاری علیه کشور وجود دارد از جایگاه و اهمیت بیشتری باید برخوردار باشد.
این روزها در حالی مطالبه مردم و ضرورتهای کشور در چارچوب فعالتر شدن مسئولان و دولتمردان در جهت حل چالشهای اقتصادی است که برخی واژگان در ادبیات گفتاری برخی مسئولان و آنچه نخبگان و محافل رسانهای نامیده میشوند، به کار میرود که بعضاً در ظرف مطالبات مردم و مصالح کشور نمیگنجد.
یکی از این کلید واژهها واژه « دولت پنهان» است. برخی از مسئولان در گفتارهای خود در توجیه عدم موفقیت دولت این واژه را به کار میبرند که اقدامات دولت پنهان باعث این وضعیت است. این عبارت در حالی به کار میرود که واژه دولت پنهان به منزله وجود دولتی موازی دولت حاکم است که به نوعی زیر سوال بردن دموکراسی و مردمسالاری جاری بر کشور است. انتخابات در سال ۱۳۹۶ مانند همه انتخابات گذشته برگزار و مردم نظر خود را در صندوقهای رأی انداختند و در نهایت نیز دولت تشکیل شد.
نامزدهای حاضر در انتخابات نیز با پذیرش نتیجه انتخابات به فرد منتخب یا همان دولت آقای روحانی تبریک و بر همکاری با آن تأکید کردند. بر این اساس واژه دولت پنهان نوعی آدرس غلط دادن به مردم است که در کنار ایجاد فضای دوقطبی حامیان دولت و حامیان دولت ساختگی پنهان موجبات توهمات دشمنان خارجی مبنی بر شکاف در داخل ایران را به همراه دارد. توهمی که میتواند از مؤلفهها و دلایل تشدید فشارها و تحریکات خارجی علیه نظام و ملت ایران باشد.
واژه دیگر واژه براندازان است که این روزها در محافل رسانهای به کرات دیده میشود. هر چند این واژه دارای ریشهای تاریخی و قدیمی است اما مدتی است که با معانی و دیدگاهی خاص مطرح میشود که جای تأمل و سوال دارد. براندازان در ساختار فکری مردم و نظام برگرفته از دشمنان این سرزمین است که شامل جریانهای ضد انقلاب همچون منافقین، سلطنت طلبها، جریانهای به اصطلاح اپوزیسیون خارج نشین در کنار حامیان خارجی آنها است که برای ضربه زدن به انقلاب و نظام از هیچ کاری فروگذار نیستند.
نکته مهم آن است که هدف جریان برانداز هیچ طیف و یا گروهی خاص نبوده بلکه اساس و ریشه نظام را هدف دارد. آنانی که از هر ابزاری از جمله ترور و کشتار تا همراهی با دشمنان برای تحریم و اعمال و فشار بر ایران برای ضربه زدن به انقلاب و نظام بهره میگیرند. بر این اساس اینکه جریانی خاص بخواهد خود را هدف براندازان معرفی و چنان القا سازد که محور تحرکات براندازان اقدام علیه آنهاست و حتی سایر جریانهای سیاسی را متهم به عدم موضعگیری و حمایت از خود در برابر براندازان کند قطعا رفتاری مغایر با حقیقت بوده که درپی آن تهدیداتی علیه امنیت و منافع ملی کشور خواهد بود.
نکته نخست آنکه دولت نه دولت جریانی خاص که دولت همه کشور است چنانکه رئیسجمهوری محترم بارها تأکید کرده که رئیسجمهور همه مردم است. بر این اساس طراحی براندازان علیه نظام و ساختار حاکم طراحی علیه کل ملت است نه طیف خاصی. دوم آنکه نسبت دادن اقدام براندازان علیه جریان خاص خواسته یا ناخواسته متهمسازی منتقدان دولت و سایر جریانهای سیاسی به همسویی با براندازان است که اوج این القا فکری بیان واژگانی نظیر متهمسازی جریانهای سیاسی به سکوت در برابر آنچه رفتارهای براندازان گفته میشود، است.
این نوع واژهسازیها در حالی افکار عمومی را از دشمن بیرونی منحرف و بعضا بدبینی مردم به جریانهای داخلی را به همراه دارد که میتواند مؤلفهای برای سوءاستفاده دشمنان برای چند پارهسازی داخلی و برهم زدن وحدت و یکپارچگی ملی کشور باشد. باید این مهم را به خاطر داشت که همه جریانهای سیاسی که در داخل کشور حضور دارند و در انتخابات حضور مییابند از مشروعیت برخوردار بوده و خدشه وارد کردن به این مسئله ولو در لوای واژگانی نظیر اقدام براندازان هرگز به نفع کشور نخواهد بود و باید از این واژهسازی خودداری کرد.
واژه دیگری که در انتخاب آن باید دقت بسیار شود واژه تحریم است. برخی از مسئولان و محافل رسانهای از واژهای به نام آمادگی برای دوران تحریم و یا برنامهریزی برای زمان تحریمهای آمریکا استفاده میکنند و حتی در مواردی واژههایی مانند شرایط سخت تحریمها درپیش است و شاید به دوران کوپنی بازگردیم استفاده میکنند. هر چند که در مرحله نخست بتوان این نوع واژگان را نوعی بیان تدابیر دولتمردان برای مقابله با تهدیدات و تحریمها و اطمینان دادن به مردم برای آمادگی دولت و البته بیان ضرورت حضور مردم در عرصه حمایت از دولت دانست اما این واژگان آفتهایی را نیز میتواند به همراه داشته باشد.
نخستین مسئلهای که باید در نظر داشت آن است که واژه آمادگی برای شرایط تحریم یک واژه نادرست است برای اینکه نظام اسلامی و ملت ایران ۴ دهه است که تحت تحریم قرار دارد و تحریمها حتی با برجام نیز به اذعان مسئولان هستهای لغو نشده است لذا اصلاً تغییری در مقوله تحریمها ایجاد نشده که بخواهیم از واژگانی همچون آمادگی در برابر تحریمها استفاده کنیم. اصرار برخی محافل رسانهای و سیاسی برای برجستهسازی واژه مقابله با تحریمها از یکسو این تصور نادرست را ایجاد میکند که برجام لغو کننده تحریمها بوده و اکنون دوباره در حال بازگشت به تحریم ها هستیم و از سوی دیگر سابقه چند دهه دشمنی آمریکا و اروپا را به چند ماه تقلیل میدهد که عملاً حذف کردن سالهای طولانی از دشمنیها با انقلاب و ملت ایران است.
البته برخی این گمانهزنی را مطرح میکنند که برخی مسئولان با برجستهسازی تحریمها به دنبال توجیه کمکاریها و حتی پنهانسازی ضعف مدیریتی خود هستند به جای آنکه با استعفا دادن، مسئولیت پذیر کاستیهای خود باشند. نکته مهم آن است که چنین فضاسازی تحریمی زمینهساز القا شرایط سخت به مردم میشود که خود نوعی خود تحریم و رکود بازار را به همراه خواهد داشت.
با توجه به این مسائل میتوان گفت که مسئولان و محافل رسانهای در به کار بردن کلید واژهها باید دقت بسیار داشته باشند چرا که چنانکه به عنوان مثال ذکر شد ریشهیابی برخی واژهها نشانگر هزینههای بسیار آنها برای کشور و مردم است. کلید واژهای که امروز به جای آن کلید واژههای خلاف واقع باید در میان تکتک مسئولان، محافل رسانهای و مردم بزرگ ایران به کار برده شود کلید واژه همت و همدلی سراسری برای حل مشکلات با تکیه بر داشتههای داخلی است که ضمن تحقق مطالبات ملی و پیشرفت کشور شکستی سنگین را به دشمنان این مرز و بوم تحمیل خواهد کرد.
نویسنده: قاسم غفوری