«مهر» عجب ماه عجیبی است. دستکم توی این دولت سراسر «تدبیر»، اتفاقاتی در این ماه رخ داده که تاریخی است.
از این جهت که میشود آنها را در کتابهای درسی گنجاند تا بچههای امروز و فردای ایران بدانند «مردان سیاست» چه نسخههایی برای آیندهی این مملکت پیچیدند و میپیچند که جای زخم آن تا همیشه بر پیشانی «جمهوری اسلامی» مثل «داغ» میماند.
مثلا مهر ۹۲ یکدفعه خبر آمد که یک بنده خدای مودبی همینطوری و بدون هماهنگی و وقتی همه خواب! بودیم زنگ زده و با رئیس دولت ایران چاق سلامتی کرده. یا «طلسم» دست دادن مقامات ایرانی و امریکایی شکسته شد. همان حرکات نابجایی که تهِ داستانش شد مذاکرات هستهای و برجام که میگفتند اگر عقب بیفتد «ایران» روزی ۱۰۰ میلیون دلار ضرر میکند!
یا دو سال بعد، مهرماه ۹۴ که اغلب مجلسیها برای خوشخدمتی به دولت، «برجام» را به صحن آوردند و در دو جلسه کلیات و جزئیات آن را سر کشیدند و تصویب کردند. همان ماجرای تصویب ۲۰ دقیقهای. همان داستان بازیچه قرار گرفتن کمیسیون ویژهی برجام. همان میکروفونهایی که بهدستور «رئیس» روشن نشد. همان روزهایی که اشکهای نمایندهی مجلس را به استهزا گرفتند و او و همطیفانش را «دلواپس» و «کاسب تحریم» لقب دادند. همان روزی که عدهای از نمایندگان «مخالف» بودند و در هیاهو و هوچیگریهای عدهای «کاسب برجام» صدایشان شنیده نشد.
حالا میشود به سه سال قبل برگشت و به خیلیها فهماند «بزدل»، «بیشناسنامه»، «بیسواد»، «کودک»، «تخریبگر»، «دروغگو»، «بیفرهنگ»، «بیکار»، «عصر حجری»، «ترسو»، «لرزان»، «افراطی»، «تازه به دوران رسیده»، «بیعقل»، «دلال» و... دهها صفت دیگر چه کسانی بودند.
حالا میشود دید چه کسانی نیاز داشتند تا «عینک بزنند». میشود درک کرد آنها که زبان مذاکره را بلد بودند، با وعدههای خود چه گُلی به سر مردم و معیشتشان زدند که اگر با هرجور آب و صابونی هم صورتشان را بشویند این سیاهیِ مرگ نوزاد ناقصالخلقه را نمیتوانند پاک کنند.
حالا رسیدهایم به مهرماه ۹۷. مجلس امروز قرار است یک تصمیم دیگر بگیرد که در آینده «مردم»، «ایران» و «انقلاب» اثر دارد. باز هم عدهای سر و صدا به پا کردهاند و بر طبل دروغ میکوبند و بر شیپور «تدبیر» خود میدمند تا صدای حقیقت شنیده نشود.
باز هم مثل مهرماه ۳ سال پیش تدارکاتچیهای داخلی شروع به برچسبزنی بر مخالفان میکنند و اینبار مخالفان این سناریوی جدید را «قاچاقچی» و «تروریست» میدانند و به «پولشویی» متهم میکنند.
اما تجربه ثابت کرده آنها که دروغشان را «هوار» میزنند، تصمیماتشان چه «آوار»ی بر سر مملکت فرود میآورد. هنوز جای برجام درد میکند و مردم باورشان نمیشود به جای یک دلاری و هزارتومانی باید ۱۵-۱۰ تا اسکناس هزاری را توی دست میگرفتند و به مذاکرهکنندگان «شاباش» میدادند.
امروز برای مجلس روز مهمی است. از همه مهمتر برای آنها که مخالف این لایحهی جدید کادوپیچ شده از طرف دولت هستند. امروز میشود نام خود را در تاریخ ثبت کرد. فدای سرتان که کسی صدایتان را نمیشنود. همین تلاشها و فریادها و گلو پاره کردنهایتان برای ایران و انقلاب در تاریخ و نامه اعمالتان ثبت میشود و آیندهی نهچندان دور، باز هم مثل سه سال پیش معلوم میکند «کاسب» جماعت چهکسانی بودند که برای بهدست آوردن منافع حزبی و جناحی و برای محکم کردن میز و صندلی مدیریت خود چگونه امنیت و آینده کشور را به مخاطره انداختند.
امروز و یا هر روزی که بنا شد برای این لایحه تصمیم بگیرید، لطفا رایتان را به دوربینها نشان بدهید. اغلب آنها که موافقند جرات نشان دادن رای خود را ندارند، چون تجربه برجام همچنان پیش چشم مردم است و این آدمها هم مجبورند هم هوای دولت را داشته باشند و هم رای سال آینده را «کاسب» شوند.
اما شما میتوانید «شفافیت» را به مجلس، به مردم و به آیندگان هدیه دهید و نشان دهید در بلایی که در آینده بر سر مملکت میآورند، موثر نبودهاید.
بگذارید هرچه فحش و ناسزا بلدند را در رسانههای مجیزگویشان فریاد بزنند. بگذارید بمبهای شیمیایی مِید.این.داخل را بر سرمان بریزند. ما به تنفس در هوای آلودهی ساختهی دست آقایان عادت داریم.
نویسنده: مهدی رجبی