برجام و سرنوشت آن و نیز سرنوشت وضعیت موجود میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا همچنان از محورهای اصلی تحولات جهانی است. روندی که طی روزهای آتی با سفر هایکو ماس وزیر خارجه آلمان و آبه شینزو نخستوزیر ژاپن به ایران ابعاد قابل تاملتری به خود خواهد گرفت.
در این میان یک نکته قابل توجه مشاهده میشود و آن اینکه مقامات آمریکایی که تا پیش از این از سرنگونی نظام و گزینه نظامی و محو همیشگی ایران سخن میگفتند به ناگاه ادعای مذاکره بدون پیش شرط را مطرح کردند چنانکه ترامپ در یک کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر ژاپن گفت که تمایل دارد با تهران وارد مذاکره شود. همچنین «مایک پامپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا که پیشتر ۱۲ شرط را برای عقد توافق جدید با ایران مطرح کرده بود گفت که دولت آمریکا حاضر است «بدون پیششرط» با ایران مذاکره کند. برخی محافل رسانهای آمریکا نیز از کوتاه آمدن آمریکا در برابر ایران سخن گفته و به نوعی سعی کردهاند تا چنان القا سازند که اکنون نوبت عقبنشینی ایران است و دنیا باید با آمریکا برای تحقق این امر با آمریکا برای فشار بر ایران همراهی کند. مجموع این ادعاها در حالی صورت میگیرد که در رفتار عملی آمریکاییها چند نکته قابل توجه مشاهده میشود.
نخست آنکه خزانهداری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد بزرگترین شرکت هلدینگ پتروشیمی ایران و شبکه گستردهای از شرکتهای زیرمجموعه و عوامل فروش آن در خارج از کشور را در فهرست سیاه تحریمها قرار داده است.
این رفتار آمریکا نشانگر استمرار سیاستهای گذشته آمریکاست چنانکه «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا بعد از اقدام وزارت خزانهداری این کشور در اعمال تحریمهای جدید علیه بخش پتروشیمی ایران گفت واشنگتن سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه ایران را ادامه خواهد داد. در این میان بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که اقدام آمریکا برگرفته از خشم آن از عدم رویکرد جهانی به تحریمهای ضد ایرانی است چنانکه در حوزه نفتی کشورها حاضر به پذیرش زیاده خواهی آن نشدند. روسای جمهوری روسیه و چین چهارشنبه ۱۵ خرداد بعد از دیدار با یکدیگر در بیانیهای مشترک تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران را محکوم و بر ضرورت پایبندی همه طرفها به برجام تأکید کردند.
نکته قابل توجه آنکه ادعای مذاکره بدون پیش شرط در درون آمریکا نیز خریداری ندارد چنانکه برنی سندرز سناتور آمریکایی در واکنش به پیشنهادهای رئیسجمهور کشورش برای مذاکره با ایران از او خواست برای نشان دادن جدیت خود درخصوص دیپلماسی به برجام بازگردد.روزنامه نیویورکتایمز نیز به نقل از مقامهای آمریکایی گزارش داد پیشنهادهای ترامپ برای مذاکره با ایران جدی نیست و او قصد دارد سیاست دولت خود را جایی بین دیپلماسی و تهدید نظامی قرار دهد؛ بدون آنکه قصد عملی کردن هیچ یک را داشته باشد.
اما نکته مهم آن است که تحریم پتروشیمی نقض آشکار برجام بوده و طرفهای اروپایی باید پاسخگویی این وضعیت باشند اروپا اگر واقعا به دنبال حفظ و اجرای برجام است باید مقابل آمریکا قرار گیرد و عدم موضع گیری در برابر آن نشانگر همگرایی آنها با واشنگتن است چنانکه ماکرون رئیسجمهور فرانسه و ترزا مینخستوزیر انگلیس در دیدار با ترامپ بر این همگرایی تاکید کرده بودند.
دوم آنکه برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در تازهترین ادعای خود در پیامی ویدئویی مدعی شد که ایران صحنههای پرتاب موشک خود را با فتوشاپ خلق کرده تا به این ترتیب تواناییهای موشکی خود را به رخ بکشد. هوک میافزاید: ایرانیها تصاویر هواپیماهای قدیمی را هم دستکاری کردهاند تا آنها را به جای جت جنگنده رادارگریز جا بزنند!
این مواضع از سوی هوک در حالی مطرح میشود که چند سوال اساسی در قبال آن مطرح است. اگر ادعای هوک درست است چرا آمریکا از آرایش نظامی برای مقابله با تهدیدات نظامی ایران سخن میگوید؟ چرا آمریکا با ادعای مقابله با ایران به فروش سلاح به کشورهای عربی میپردازد ؟ آمریکا با ادعای ضد ایرانی چرا به تقویت نظامی صهیونیستها میپردازد؟
ادعای هوک در حالی مطرح شده که دولتمردان آمریکا و حتی اروپا دلیل عدم اجرای برجام را لزوم مذاکره بر سر موشکهای ایران عنوان میکنند چگونه آنها میخواهند درباره موشکهای فتوشاپی مذاکرهکننده؟ اگر ادعای هوک درست است چرا آمریکا با ادعای مقابله با توان موشکی و منطقهای ایران به تشدید تحریمهای ایران میپردازد و از برجام خارج شده است؟
پاسخ به این سوالات نشان میدهد که ادعای هوک یک جنگ روانی برای تحقیرسازی ایرانیان است تا با فضای رعب و وحشت و ادعای سایه جنگ، ایرانیان را به سمت مذاکره با آمریکا سوق دهد حال آنکه جهانیان هرگز فرامش نمیکنند چگونه ایران به حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی پاسخ موشکی داد و از خاک خود مقر تروریستها در دیرالزور را هدف قرار داد. سوم آنکه ژنرال فرانک مکنزی فرمانده ارشد نیروهای آمریکایی در خاورمیانه روز پنجشنبه ۱۶ خرداد گفت به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است در واکنش به تقویت نظامی ایالات متحده در منطقه خلیجفارس، از موضع خود «عقبنشینی کرده و در محاسباتش بازنگری کند».
این ادعا در حالی مطرح می شود که پیش از این «گریس گیکا» ژنرال انگلیسی که معاونت فرماندهی این ائتلاف را برعهده دارد، گفته بود که هیچگونه افزایش تهدیدی از جانب نیروهای همپیمان ایران مشاهده نشده است این مواضع چنان برای آمریکاییها سخت بود که اقدام به توبیخ وی کردند. با توجه به این شرایط می توان گفت که ادعای فرمانده آمریکایی ادامه جنگ روانی برای بزررگ نمایی تحرکات نظامی آمریکاست که برای توجیه ادامه حضور در منطقه صورت می گیرد .
به عبارتی ادعای فرمانده آمریکایی ادامه جنگ روانی برای نشان دادن اقتدار پوشالی آمریکاست چنانکه همزمان «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا مدعی شد مسکو واشنگتن را از خروج نیروهای خود از ونزوئلا مطلع کرده است که البته این ادعا از سوی مقامات روسیه از جمله پوتین رد شده است. در همین حال آمریکا با ادعای عقب نشینی ایران به دنبال القا به نتیجه رسیدن سیاست فشار و توجیه ادامه تحریمها و تهدیدات علیه ایران با ادعای جلوگیری از تقابل نظامی است حال آنکه جهان اذعان دارد آمریکا توان اقدام نظامی را ندارد.
بر این اساس ادعای این ژنرال بر اساس سه اصل بحراننمایی، جنگ روانی بدون هیچگونه تحرک نظامی واقعی و پیروزی نمایی مضحک است تا شاید با این حربه ترامپ از زیر فشار اعتراضهای داخلی کاسته و رسوایی شکست سیاست تهدید و مذاکره و نیز رسوایی عدم استقبال جهانی از وی حتی در سفر به انگلیس که با تظاهرات ضد آمریکایی همراه بود، را پنهان سازد.
در جمعبندی نهایی در ارزیابی اقدام خزانهداری آمریکا، ادعاهای هوک و نیز ادعاهای فرمانده آمریکایی نشان میدهد آمریکا هیچ تغییر رفتاری ندارد و در شکست سیاست تهدید و مذاکره به دنبال تاکتیک جدیدی برای استراتژی تقابل با ایران است. مذاکره بدون پیششرط همان تاکتیک جدید برای گرفتارسازی مسئولان ایران در اشتباه محاسباتی مذاکره است حال آنکه در عمل هیچ تغییری در ماهیت رفتاری آمریکا ایجاد نشده و همان سیاستهای گذشته را دنبال می کند. رویکردی که راهکار مقابله با آن عدم گرفتار آمدن در اشتباه محاسباتی مذاکره و در نهایت اصرار بر اجرای مصوبه شورای عالی امنیت ملی مبنی بر تعلیق گام به گام تعهدات برجامی است که ضمن تحقق مطالبات مردم در مقابله با زیادهخواهیهای طرفهای مقابل، اراده ایران برای تحقق حقوقش به رخ جهانیان خواهد کشید.
نویسنده: قاسم غفوری