نشست هفتاد و چهارمین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد در حالی آغاز شده که یکی از ابعاد این نشست را مواضع و جنگ روانی گسترده و همه جانبه کشورهای اروپایی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل میدهد. رفتار این کشورها چنان است که گویی اصلیترین موضوع جهان مسئله ایران است حال آنکه آنها هیچ اشارهای به اشغالگری صهیونیستها، جنایات سعودی در یمن، بحران تروریسم اجارهای در جهان، قربانی شدن هزاران انسان بیگناه در افغانستان به دلیل سیاستهای اشغالگران، وضعیت بحرانی مسلمانان روهینگیا و کشمیر، فقر و گرسنگی گسترده در بسیاری از کشورهای اروپایی، وضعیت بحرانی پناهجویان در اروپا و اخراج هزاران مهاجر از آمریکا در وضعیت بحرانی، ماههای اعتراض و سرکوب در فرانسه و... ندارند.
نکته قابل توجه در باب رفتار اروپاییها در سازمان ملل آنکه سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان بیانیه مشترکی را درباره حملات به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان سعودی منتشر کردند. در این بیانیه ادعا شده است: واضح است که ایران مسئول حمله به تأسیسات نفت سعودی است. در این بیانیه سه کشور اروپایی مدعی شدند که همچنان از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ حمایت میکنند و از ایران خواستند تا به اجرای کامل تعهدات برجامی خود بازگردد. تروئیکای اروپایی در این بیانیه اضافه کردند: زمان آن فرا رسیده که ایران چارچوب مذاکرات طولانی مدت درباره برنامه هستهای، موضوعات امنیت منطقهای که شامل برنامههای موشکیاش میشود را بپذیرد. با توجه به این شرایط این سوال مطرح میشود که هدف این کشورها از چنین بیانیهای چیست و واکنش ایران چه باید باشد؟ پیش از هر چیز باید به این امر توجه داشت که ادعای سه کشور در حالی است که حتی عربستان سندی برای ادعای واهی خود مطرح نکرده که خود سیاسی بودن این ادعاها را آشکارتر میسازد. نکته قابل توجه آنکه سازمان ملل بارها درباره حمایت تسلیحاتی و استفاده از سلاحهای شیمیایی و بمب های فسفری غربی توسط سعودی هشدار داده است حال آنکه اروپای مدعی صلح در یمن تاکنون هیچ طرحی نیز برای مقابله با تجاوز سعودی صورت نداده است. این سوال مطرح است که اروپا اگر واقعا به دنبال صلح یمن است چرا از ابتکار ایران برای رفع بحران استقبال نکرده و حتی در ماه رمضان آتش بس را نقض و به حمایت از کشتار یمن پرداخت؟ نکته مهم آنکه اخیرا یمن طرح توقف جنگ را داده است و اگر اروپا واقعا صلح طلب است چرا آن را اجرا نمی کند؟ مسئله مهم آن است که سران سه کشور اروپایی و آمریکا بارها اذعان کردهاند که به پول سعودی نیاز دارند و لذا حاضر به اجرای خواست مردم برای عدم فروش سلاح به این کشور نیستند. با توجه به این تفکر چه اطمینانی وجود دارد که این کشورها برای فروش بیشتر سلاح به سعودی خود اقدام به تخریب تاسیسات نفتی آرامکو نکرده باشند؟ در اصل اروپا وجدان انسانی را به پول سعودی فروخته است و ادعای ضد ایرانی آن نیز سرپوشی بر این وجدان فروشی است در حالی که آنها با باج گیری از سعودی به دنبال انحراف افکار عمومی از شکست این رژیم در برابر مقاومت یمن هستند.
اروپا اگر واقعا به دنبال امنیت منطقه است باید به جای حمایت از جنایت سعودی و صهیونیستها و حمایت از تروریستها در سوریه صادقانه به حمایت از ابتکار ایران مبنی بر ابتکار صلح هرمز بپردازد که زمینه ساز صلح و امنیت پایدار خواهد بود. تحولات سوریه و عراق نقش ایران در امنیت منطقه را آشکار ساخت چنانکه جهانیان ایران را عامل صلح و غرب را مخل امنیت میدانند حال آنکه کارنامه افغانستان به خوبی ماهیت غرب را اشکار می سازد و واهی بودن ادعای آنها مبنی بر به دنبال امنیت بودنشان را نشان میدهد. اما در باب ادعاهای سه کشور در باب برجام نیز نکاتی چند قابل توجه است. گزارشهای آژانس اذعان دارد که ایران همواره پایبند به برجام بوده و این طرفهای مقابل هستند که متعهد نبودهاند در همین حال تعلیق تعهدات برجامی واکنشی در برابر بدعهدی و تعهد ناپذیری طرف های مقابل بوده و بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، حق ایران است ایران حق پاسخگویی بر بی تعهدی طرف مقابل رو برای خود محفوظ می دارد و غرب نمی تواند همچنان سیاست بی تعهدی بدون هزینه را اجرا کند و باید هزینه آن را بپردازد.شرط لغو گام های تعلیق تعهدات برجامی از سوی ایران، اجرای تمام تعهدات طرفهای مقابل و لغو تمام تحریمهاست و اروپا اگر به دنبال اجرای برجام است باید تعهدات خود و امریکا را اجرا سازد و از شعارهای به ظاهر حمایت از برجام دست بردارد. مروری بر روند تحولات نشان میدهد ریشه خشم اروپا از شکست فشار حداکثری و دستاوردهای آشکار مقاومت فعال است که موجب رسوایی غرب در جهان شده است.
اما از نکات قابل توجه و ادعای سه کشور مسئله بازگشایی ادعای تکراری مذاکره موشکی است حال آنکه چنانکه در بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز آمده توان موشکی ایران هرگز قابل مذاکره نیست و اروپا نمیتواند به هیچ بهانه ای چنین خواستهای را مطرح سازد بویژه اینکه توان موشکی ایران برای امنیت منطقه است و این غرب است که با تبدیل منطقه به ابنار باروت مخل امنیت است. اروپا اگر به دنبال امنیت منطقه است از فروش میلیاردها دلار تسلیحات به کشورهای عربی خودداری و برای حذف بمب هستهای رژیم صهیونیستی اقدام کند ایران بارها برای امنیت منطقه طرح داده و نمود آن را در سوریه، عراق و یمن میتوان مشاهده کرد و غرب اگر واقعا به دنبال امنیت منطقه بود می توانست از اقدامات ایران استقبال کند نه آنکه علیه ان اقدام و به تشدید بحران بپردازد. اروپا اگر به دنبال امنیت منطقه بود از نشست های سوچی و استانه درباره سوریه حمایت می کرد نه آنکه با حمایت از تروریستها علیه آن اقدام کند. جهانیان اذعان دارند اگر حضور منطقه ای ایران نبود اکنون تروریستها به اروپا رفته بودند لذا اروپا به جای ادعای واهی علیه ایران باید قدردان مبارزه ایران با تروریسم باشد.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که بیانیه اروپا نشان میدهد که آنها همچنان در توهمات گذشته مبنی بر برچیدن حقوق هستهای ، موشکی و منطقهای ایران هستند و این بی صداقتی آنها را درباره حمایت از مذاکره آشکارتر می سازد. ادعاهای سه کشور اروپایی همان ادعاهای آمریکاست که نشانگر همسو بودن مواضع طرفین است که حقانیت بی اعتمادی ایران به اروپا را نشان میدهد. روند رفتاری غرب نشان میدهد که آنها با اصل سیاست فشار حداکثری برآنند تا دولتمردان ایران را که اکنون در نیویورک قرار دارند دچار اشتباه محاسباتی لزوم مذاکره با اروپا و آمریکا سازند حال آنکه ورود به هرگونه مذاکرهای در این شرایط در کنار تحقیر سازی ملت ایران و نظام اسلامی، دستاوردهای مقاومت فعال را که غرب را به تغییر مواضع وادار ساخته را از میان برده و تشدید کننده توهم دستاورد فشار حداکثری خواهد بود که زمینه ساز افزایش تحریمها و فشارها علیه ایران میشود. بر این اساس هیات ایرانی حاضر در نیویورک به ریاست رئیس جمهوری محترم، اکنون نقشی مهم در مقابله با این ترفندهای غرب دارند که عدم گرفتار آمدن در بازی مذاکره تحمیلی و تاکید بر اصل مقاومت فعال محور نقش آفرینی آنها در حفظ عزت و کرامت ملت ایران و نظام اسلامی در صحنه بین الملل خواهد بود.
نویسنده:قاسم غفوری