همزمان با اعلام اولیه نتایج انتخابات آمریکا و ادعای پیروزی بایدن بر ترامپ، گمانه زنیهای رسانهای در باب بازگشت آمریکا به برجام و مذاکره با ایران در قالب احیای گروه ۱+۵ مطرح گردیده است. این رویکرد رسانهای در حالی با واکنشهای متعدد و بعضا متضادی در داخل کشور همراه شده که نوع واکنش کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی به بازگشت آمریکا به برجام، جای تامل دارد. محافل رسانهای و سیاسی عربی با محوریت سعودی، بحرینی و اماراتی در کنار صهیونیستها و غربیها از یک سو از نگرانی، آمدن بایدن و احیای برجام سخن میگویند و از سوی دیگر ادعای تحرکات عربی ـ عبری برای سخت کردن شرایط بایدن برای بازگشت به برجام و حتی تلاش برای تحریک آمریکا به گزینه نظامی را مطرح میسازند.
حال این سوال مطرح است که تا چه میزان ادعای این نگرانیها واقعی است؟ نگاهی به کارنامه کشورهای عربی مذکور نشان میدهد که این کشورها عملا استقلالی نداشته و صرفا مطیع آمریکا هستند لذا ابراز نگرانی آنها از بازگشت آمریکا به برجام قابل پذیرش نمیباشد. در باب رژیم صهیونیستی نیز تجربه نشان داده که سران آمریکا -دموکرات و جمهوریخواه- خود را وام دار و مطیع صهیونیسم میدانند و برخلاف خواست آنها رفتار نمیکنند. با توجه به این حقایق این سوال مطرح است که اهداف برجسته سازیهای اخیر مبنی بر نگرانی و هراس رژیمهای عربی (امارات، بحرین و عربستان)، در کنار رژیم صهیونیستی از احیای برجام چیست؟ د
ر باب صهیونیستها یک اصل همواره تکرار شده است و آن آنکه آنها به بهانههای مختلف به دنبال سرکیسه کردن آمریکا هستند و اکنون نیز برآنند تا با آغاز کار دولت جدید در آمریکا این سیاست را با ادعای نگرانی از احیای برجام تکرار نمایند. اما در باب کشورهای عربی چند نکته قابل توجه است نخست آنکه نگرانی ارتجاع عربی از تغییرات در کاخ سفید به دلیل تفاوت دیدگاه دموکراتها و جمهوریخواهان در حوزه حقوق بشر است آنها نگران آنند که آمدن دموکراتها یعنی باز شدن دوباره پرونده های حقوق بشری که نتیجه آن باج دادنهای جدید به آمریکا برای بستن این پروندهها است. ترامپ با ادعای حمایت از کشورهای عربی به باج گیری از آنها میپرداخت و بایدن با ادعای حقوق بشر این سیاست را تکرار خواهد کرد.
دوم آنکه رژیمهای مرتجع عربی دائما به دنبال توجیه اجرای روند سازش با رژیم صهیونیستی و کنار نهادن مساله فلسطین هستند. سخنان پومپئو وزیر خارجه آمریکا که تاکید میکند که کشورهای عربی به این نتیجه رسیده اند که ایران تهدید مشترک آنها با تل آویو است و به سمت سازش پیش میروند بیانگر این حقیقت است. کشورهای عربی که در سالهای اخیر نبودن آمریکا در برجام را بهانه سازش عنوان میکردند اکنون بازگشت آمریکا به برجام را بهانه این رفتار قرار داده اند. سوم آنکه چنانکه ذکر شد ارتجاع عربی هیچ اقدامی بدون اجازه آمریکا صورت نمیدهد لذا رفتار آنها را در چارچوب طرح آمریکا میتوان تحلیل کرد. سیاست آمریکا برای دوران بایدن ایجاد اجماع همراه با فشار حداکثری در قبال ایران است.
آژانس بین المللی ادعای عدم شفافیت درباره تاسیسات هستهای ایران را مطرح ساخته و همزمان آمریکا و اروپا ایران را به عدم اجرای برجام متهم میسازند.
حلقه تکمیلی این رفتارها عملکرد کشورهای عربی است چنانکه نماینده عربستان در آژانس، ادعای تهدید بودن ایران را سر میدهد، الجبیر مشاور پادشاه سعودی نیز حق عربستان برای دستیابی به سلاح هستهای به خاطر تهدید بودن ایران را سر میدهد، سفیر امارات و بحرین در آمریکا نیز ادعاهای ضدایرانی را مطرح میسازند. این رفتارها در کنار ادعای ترور کردن القاعده در ایران در کنار اقدام کانادا در ارائه قطعنامه ضدحقوق بشری علیه ایران در کارنامه ملل را میتوان مولفههایی برای تهدید معرفی کردن ایران عنوان داشت که با هدف اجماع سازی علیه ایران صورت میگیرد. نکته مهم آنکه کشورهای عربی برآنند تا با ادعای مخالفت با ورود آمریکا به برجام، تصمیم گیران و تصمیم سازان ایرانی را گرفتار اشتباه محاسباتی پذیرش بازگشت مجانی آمریکا به برجام برای آنچه مقابله با تحرکات عربی و صهیونیستی نامیده میشود گرفتار سازند.
قابل توجه آنکه ادعای وزیر خارجه سعودی مبنی بر اینکه هر مذاکره و برجامی باید کشورهای عربی باید در آن باشند همان ایجاد برجام منطقه ای است که با ادعای تهدید بودن ایران مطرح میشود. گواه همراه بودن ارتجاع عربی با طرح آمریکا آن است که جمهوری اسلامی همواره بر لزوم همگرایی منطقه از جمله طرح امید هرمز برای امنیت واحد منطقه را مطرح کرد که مورد اقبال کشورهای مذکور قرار نگرفت.
در اصل میتوان گفت که کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی هیچ نگرانی در مورد بازگشت آمریکا به برجام ندارند بلکه قطعههای پازل سیاست فشار هوشمندانه و اجماع سازی علیه ایران هستند که هدف نهایی آن گرفتارسازی ایران در مذاکراتی است که به حذف تمام فعالیتهای هسته ای، پایان نقش آفرینی ایران در منطقه و توان موشکی منجر شود. براین اساس ادعای نگرانی عربی ـ صهیونیستی را نباید مولفه رفتاری در قبال برجام و آمریکا قرار داد و باید بر اصل اجرای شروط ایران یعنی لغو تمام تحریم ها و جبران خسارت، برای پذیرش بازگشت آمریکا به برجام اصرار داشت.
نویسنده: قاسم غفوری