کشورهای اروپایی که طی هفتههای اخیر احیای برجام با بازگشت آمریکا در دوران بایدن به این پیمان را سر میدادند، اخیرا رویکردی با ادعاهای جدید را در پیش گرفتهاند. چنانکه ژان ایو لودریان وزیر امورخارجه فرانسه اعلام کرده است که ایران در حال ایجاد ظرفیت تسلیحات هسته ای خود است و خواستار بازگشت تهران و واشنگتن به برجام شد.لودریان گفته است که لازم است که گفتوگوهای سختی درباره فعالیتهای منطقهای و موشکی بالستیک ایران داشته باشیم.
از سوی دیگر کشوهای اروپایی برجام یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه در پی اعلام آغاز فعالیت تحقیق و توسعه ایران برای طراحی اورانیوم فلزی که به عنوان سوخت جدید رآکتور تحقیقاتی تهران مورد استفاده قرار خواهد گرفت، در بیانیهای نسبت به آغاز این فعالیتها ابراز نگرانی کردند.در این بیانیه آمده است که ایران هیچ کاربرد غیرنظامی معتبری برای اورانیوم فلزی ندارد.این سه کشور اروپایی تاکید کردهاند که قویا از ایران می خواهیم این فعالیت را متوقف کند و اگر در حفظ توافق جدیت دارد، بدون تاخیر بیشتر به پایبندی به توافق هسته ای بازگردد.
این نوع مواضع نشان میدهد که کشورهای اروپایی که بازگشت به خویشتن خویش یا همان خوی سلطه گری است به دنبال متهم سازی ایران به فعالیت غیر صلح آمیز هستهای و حتی رویکرد به تولید بمب هستهای است حال آنکه تمام فعالیتهای هستهای ایران زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت می گیرد و حتی احیای غنی سازی ۲۰ درصد نیز با نظارت آژانس صورت گرفت. حال این سوال مطرح است که چرا اروپاییها چنین رویکردی در پیش گرفتهاند و چنین ادعاهایی را مطرح کردهاند؟
نخست آنکه بخشی از این رویکرد را میتوان برگرفته از تحولات آمریکا دانست. در حالی آمریکا پدرخوانده اروپاییها با بحران سیاسی و اجتماعی شدیدی مواجه است و دوران گذار از ترامپ به بایدن با بحران همراه است، اروپا نقش جایگزین آمریکا را ایفا میکند و سعی دارد تا زمان تثبیت قدرت در آمریکا، سیاست فشار حداکثری را علیه ایران حفظ نماید. البته غرب با برجسته سازی حاشیههایی همچون ایران با محوریت امنیت بینالملل به دنبال انحراف افکار عمومی و از وضعیت بحرانی سیاسی در آمریکا و البته بحران ناتوانی غرب در مقابله با کرونا و رسوایی شکست واکسنهای کرونایی غربی است. دوم آنکه مسئله بازگشت آمریکا به برجام در حالی مطرح میشود که ایران، پیش شرط لغو تمام تحریمها و پرداخت خسارت را برای پذیرش بازگشت آمریکا و انجام هر مذاکرهای عنوان کرده است. غرب با هزینه تراشی هستهای، حقوق بشر و تروریسم به دنبال گرو کشی و به زعم خود منصرف کردن ایران از این پیش شرطها و در نهایت بازگشت مجانی آمریکا به برجام هستند. سوم آنکه در روزهای اخیر رزمایش بزرگ موشکی ایران برگزار شده است که در کنار نمایش توانمندیهای دفاعی جمهوری اسلامی، نقش و جایگاه آن را در تامین امنیت منطقه و جهان نشان میدهد. این رزمایش در شرایطی که منطقه خواستار خروج آمریکا از منطقه است، زمینهساز تقویت مطابلهها برای اخراج آمریکا و البته رویکرد جهانی به خرید تسلیحاتی از ایران خواهد شد. غرب با هوچی گری ضد ایرانی به دنبال به حاشیه راندن این رزمایش و توان جدید موشکی ایران است.
در کنار این مباحث یک نکته در مواضع غرب وجود دارد و آن ادعای وزارت خارجه آلمان است که مدعی شده است ایران مقصر عدم اجرای اینستکس ( کانال مالی مشترک ایران و اروپا)است. این ادعا گر چه فرافکنی برای پنهان سازی بی تعهدی غرب است اما یک نکته مهم دارد و آن اینکه شاید در این دو سال اگر ایران صبوری در پیش نمیگرفت و در ازای بدعهدی غرب، لغو تعهدات برجامی را اجرایی کرده بود، غرب توهم زده ناتوانی ایران نمیشد و مجبور به اجرای تعهداتش میشد چرا که غرب نشان داده است که صرفا زبان زور را متوجه میشود و صبر و مدارا را، ناتوانی تعبیر کرده گستاختر از همیشه به عدم اجرای تعهدات و استمرار زیاده خواهیهای ضد ایرانی ادامه میدهد.
نویسنده: قاسم غفوری