پس از گذشت ۳۳ سال از انقلاب اسلامي، همچنان در حوزه فرهنگ و انديشه «لنگ» ميزنيم. نه اين که در اين حوزه، کارهاي ماندگار و فاخري انجام نشده است، اما آن چيزي که در هدفگذاريها موردنظر بوده، اتفاق نيفتاده است. در اکثر حوزههاي فرهنگي کاستيهاي بسيار و اساسي و ريشهاي ديده ميشود. در حوزه کتاب، سينما و بسياري از حوزههاي فرهنگي اين نقص و کاستي وجود دارد.
براي جبران کاستيهاي موجود در حوزه فرهنگي، از همان ابتداي انقلاب اسلامي، اقدام مناسبي صورت گرفت که اين اقدام و تصميم منجر به برگزاري جشنوارههاي متعدد در دهه فجر شد.
جشنواره فيلم فجر، تئاتر فجر، موسيقي و شعر فجر از جمله اين اقدامات تحسينبرانگيز است.
دراين جشنوارهها هدفگذاري براي رسيدن به آرمانها و خواستههاي انقلاب اسلامي بود، در واقع ماهيت اصلي انقلاب اسلامي فرهنگي است، چون در فرهنگ ايراني ـ اسلامي حرف، عقيده، ايده، انديشه و تفکر براي ارائه به جهان تشنه فرهنگ پاک و ناب وجود دارد.
براي ارائه اين فرهنگ پاک و ناب نيازمند فرهيختگان، نويسندگان، هنرمندان و انديشمنداني هستيم که در اين حوزه پرورش يافته باشند و در کنار ديگر محصولات ارائه شده در عرصه فرهنگي کشور به رقابت به آن محصولات بپردازند.
يکي از حوزههاي تاثيرگذار در اين عرصه، حوزه سينما است.
سينما به خاطر تاثيرگذاري بصري يکي از ابزارهايي است که اکنون به خوبي از سوي بسياري از کشورها مورد استفاده قرار ميگيرد.
جمهوري اسلامي ايران نيز در اين حوزه حرفهاي نابي براي گفتن دارد. در دنيايي که اکنون در خلاء معنويت دست و پا ميزند، نظام جمهوري اسلامي هر چند با توجه به سلطه سينماي هاليوودي در جهان ميتواند يکي از ابزارهاي تاثيرگذار بر ديگر فرهنگها باشد. اما اين ابزار ابتدا بايد خوراک مناسب و قابل درک و فهم و درخور فرهنگ ايراني ـ اسلامي را براي مخاطب داخلي تهيه کند و سپس با توشهاي از تجربه و تفکر به فراسوي مرزها بينديشد.
متاسفانه با توجه به فضاي غني در اين حوزه با ضعف شديد داستاننويسي براي فيلمنامههاي فيلمهايي که در جشنواره فيلم فجر ارائه ميشود مواجه هستيم.
سمت و سوي داستان فيلمها خارج از آن چيزي است که براي آن هدفگذاري شده است.
اگر به يکي از سينماهايي که در روزهاي جشنواره فيلم فجر، اقدام به پخش اين فيلمها کردند، سري زده باشيد محتواي اکثر فيلمهايي که پخش شد، محتوايي سياه يا نهايتا خاکستري را ديدهايد.
اين محتواي سياه يا خاکستري با توجه به وجود کشوري که از ديرباز در حوزه فرهنگ، ادب، هنر، عرفان و معنويت، زبانزد عالم است، نشان از ضعف شديد نويسندگان حوزه سينما و عدم آگاهي آنها از آن مقولههاي ناب است.
در يک فيلم از جشنواره ميبينيد که کار قشنگ نذري به تمسخر گرفته ميشود و در فيلمي ديگر، شک يک زن و شوهر به يکديگر محور داستان فيلم قرار ميگيرد، و …
در واقع ضعف در محتوا و کيفيت فيلمها نقطه ضعف اساسي اين دوره از جشنواره فيلم فجر بود، هر چند در دورههاي گذشته هم چنين چيزي وجود داشت اما امسال، شدت آن بيشتر بود.
اکنون که سيامين جشنواره فيلم فجر به پايان رسيده است، بايد براي سال آينده برنامهريزي کرد. پايان جشنواره امسال را بايد آغازي براي جشنواره سي و يکمين دوره آن بدانيم.
حوزه سينما نيازمند يک نهضت بزرگ فيلمنامه نويسي و داستاننويسي است.
موضوعات گوناگون و پرمحتوايي در حوزه واقعيتهاي جامعه ايراني ـ اسلامي وجود دارد که مورد غفلت واقع شده و يا اثر درخور توجهي از آن موضوعات ديده نميشود.
هنوز ما پس از گذشت ۳۳ سال از انقلاب يک فيلم سينمايي شاخص و ويژه از انقلاب اسلامي ايران نداريم. در حوزه دفاع مقدس گرچه آثار درخور توجهي در اين ژانر ديده ميشود اما هم از نظر تعداد آثار و هم از نظر کيفيت ضعف شديدي وجود دارد.
در حوزه سينماي مذهبي هم کارهايي ديده ميشود اما بحث مهم و اساسي «انتظار» و «مهدويت» از مقولههاي اساسي است که از آن غفلت شده است. آيا جشنواره فيلم فجر نميتواند. يک اثر از موضوع مهدويت و انتظار در کارنامه خود داشته باشد؟!
حوزه سينماي کشور نيازمند پالايش و انقلاب فرهنگي است. نيازمند کادرسازي است. بايد در اين حوزه به پرورش افرادي پرداخته شود که بتوانند فيلمهايي ارائه دهند که هم در محتوا و هم در فرم حرفي براي گفتن داشته باشد.
قرار بود که سينماي ايران، يک سينماي تاثيرگذار بر فرهنگ و انديشههايي باشد که خلاء اخلاق و معنويت و مذهب در آنها به شدت رنجآور شده است.
در پايان از دستاندرکاران برگزاري جشنواره فيلم فجر هم تشکر ميکنيم اما در سينماي متعلق به اصحاب رسانه ضعفهايي ديده ميشد که اکنون جاي پرداختن به آنها نيست، اما در کل نظم دراين دوره به خوبي احساس ميشد. تا سال آينده و جشنوارهاي ديگر چه ميشود.