نقد و تخریب دو مقوله کاملاً جدا از هم و با مفهوم متفاوت است. تخریب ماهیتاً کار درست و شایستهای نیست و معمولا از سوی برخی صورت میگیرد که خود ضعف دارند و میخواهند با این رفتار، معایب خود را بپوشانند و به همین خاطر طرف مقابل را تخریب میکنند و یا این که از ضعف طرف مقابل برای تخریب بهره میبرند.
اما نقد هم دو وجه دارد، نقدسازنده و نقد غیرسازنده؛ نقد سازنده و منصفانه اگر از سوی نقد شونده پذیرفته شود، راهگشا و کارساز خواهد بود، در غیر این صورت به مجادله و تنش خواهد کشید، اما نقد غیرسازنده که شاید همانند تخریب باشد، احتمال این که در این نقد غیرسازنده نکات قابل توجهی هم وجود داشته باشد، میرود.
جمهوری اسلامی ایران دارای یک نظام اسلامی است که همه ارکان آن، این نظام را تشکیل دادهاند. مردم هم جزو این نظام اسلامی هستند که یک رکن اساسی و مهم برای آن است.
با توجه به این که همه قوا و ارکان عضوی از نظام اسلامی است، تضعیف هر یک از آنها و تخریب یک قوه یا سازمان، نظام اسلامی را هم تضعیف میکند.
رویهای که باید در جامعه شکل بگیرد، ابتدا یک رویه حمایتی از قوا و نهادهایی است که دست اندرکار امور کشور هستند. این حمایت نافی نقد منصفانه و سازنده نیست، بلکه در هر جا نیاز به نقد احساس شد، باید از سوی منتقدین، مردم و رسانهها مطرح شود.
اما نقدشونده هم باید گوش شنوا داشته باشد، در غیر این صورت حتی نقد سازنده و منصفانه را هم به چشم تخریب میبیند.
معمولاً دولتها به خاطر حجم بالای کار و فعالیتهای خود، با انتقاد روبه رو هستند، هر رئیس جمهوری که در ایران بر سر کار میآید، با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و او هم کابینه خود را به مجلس برای رأی اعتماد معرفی میکند.
این فرایند به تشکیل دولت میانجامد. همه دولتها دارای نقاط ضعف و قوت هستند. کارکردها و سیاستهای یک دولت ضعف و قوت آن را نشان میدهد، اما در این میان دولتها نقد از خود را به تخریب تعریف میکنند و آن نقد و تخریب را، تضعیف و تخریب نظام میدانند.
در این که به طور مطلق، تخریب و نقد دولت موجود، به عنوان تخریب نظام اسلامی تعبیر شود، جای بحث و تحلیل دارد. اما هر نقدی را نمیتوان تخریب معرفی کرد.
دولتهایی بوده و هستند که خود چه پیش از روی کار آمدن و چه پس از استقرار دولت، دولت یا دولتهای قبلی را، هم نقد کردهاند و هم تخریب.
دولتهای نهم و دهم از سوی اصلاحطلبان بیشترین تخریب را تحمل کرد و پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، این جریان از سوی دولت مستقر ادامه یافت. اگر براساس گمان دولت تدبیر و امید، تخریب دولت، تخریب نظام اسلامی است، پس این الگو برای دولتهای گذشته هم باید صادق باشد.
دولت کنونی آیا دولت پیشین را تخریب نکرده است؟ اگر فرض بر اجرای قانون و تمکین به آن است، اگر دولت قبلی تخلفاتی را مرتکب شده باید قانون به آنها رسیدگی کند، اما آیا با بهرهگیری از امکانات رسانهای برای تخریب دولت قبلی، میتواند کاری شایسته باشد؟
آیا تخریب و تضعیف دولت گذشته چه در زمان استقرار و چه پس از پایان کار آن، تضعیف و تخریب نظام محسوب نمیشود؟
اگر براساس گفتههای دولتمردان عزیز کنونی، تخریب دولت تدبیر و امید، تضعیف نظام و تخریب آن است، این اقدام به دولتهای گذشته هم مصداق پیدا میکند.
اما یک نکته مهم را هم باید در اینجا مطرح کرد. همانطور که گفته شد، دولتها دارای نقاط ضعف و قوت هستند، نمود هر چه بیشتر نقاط ضعف یک دولت، هم فضای نقد بیشتر را فراهم میکند و هم فضای تخریب شدیدتری ایجاد میکند. اگر دولتی نقاط قوت خود را تقویت کند و ضعفهای خود را از بین ببرد، اگر هم نقد و یا تخریبی صورت بگیرد هیچ تأثیری بر روی کار دولت نخواهد داشت. البته در این صورت، تخریب کننده خود بازنده میدان این نبرد تخریبی خواهد بود.
ضعف یک دولت، کم کاری و بدکاری آن را نباید به حساب نظام نوشت. یک نهاد و یک قوه، در بدنه نظام اسلامی قرار دارد، اما آیا نظام اسلامی باعث میشود که یک دولت ضعیف باشد یا نوع عملکرد آن؟!
در تاریخ جمهوری اسلامی ایران دولتهایی مستقر شدند که گرچه از فرایند سیستم انتخاباتی به بار نشستند، اما در میان آنها دولت بنیصدر هم بیرون آمد، آیا نظام مقصر به وجود آمدن دولتی مانند بنیصدر بود یا عملکرد ناصواب شخص او؟!
رهبر معظم انقلاب اسلامی خود علاوه بر این که حامی بزرگی برای دولتها هستند، از نقد و انتقاد دولتها هم پرهیز نمیکنند. اگر ضعف و کمکاری در دولتی دیده شود، ایشان با صراحت آن را مطرح میکنند، حضرت آیتالله خامنهای در حرم رضوی و در آغاز سال ۱۳۹۲، که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم قرار داشتیم، جملهای فرمودند درباره دولت آینده که چگونه باید باشد. ایشان گفتند، «آنچه ما برای رئیس جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعفهایی که وجود دارد.»
در هفته دولت قرار داریم. این هفته فرصت خوبی برای دولتمردان است که بتوانند ضمن ارائه دقیق عملکرد خود به مردم، خود را نیز نقد کنند. آیا اشکالی دارد که یک مسئول با طرح ضعفهای خود از حاشیه سازی و تخریب جلوگیری کند؟ آیا صرفاً باید مقابل دوربین یا خبرنگاران یا هر تریبونی بگویند عملکرد من بسیار خوب بوده است؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای هیأت دولت یازدهم در سال ۱۳۹۳ که به مناسبت هفته دولت انجام شد، با اشاره به برخی اظهارنظرهای مبالغهآمیز و غیرمنصفانه در خصوص دولتهای گذشته افزودند؛ «اگر در این اظهارنظرها بیانصافی شود، قطعاً در آینده نیز نسبت به ما هم بیانصافی خواهد شد. اگر برخی سیاستها با عملکردهای دوره گذشته را قبول نداریم، بهترین شیوه، اصلاح آن در عمل است و این روش بهتر از اظهار نظر است.»
چند شب پیش آقای اکبر ترکان دبیر شورای عالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی درباره آقای نعمتزاده وزیر صنعت معدن و تجارت دولت یازدهم سخنانی را بیان کرد که به غیر از تخریب برداشت دیگری نمیتوان از آن داشت. آیا دولت، سخنان یکی از اعضای بدنه خود را هم در راستای تخریب قلمداد میکند؟