خیلی ساده صمیمی دعوتمان را میپذیرد و بدون چون و چرا و حق شرط در دفترمان حضور مییابد. با لباس عمومی میآید و صمیمانه پاسخگوی سوالات ما است و قبل از آمدن هم شرطی برای نحوه سوال پرسیدن نمیگذارد. سردار رسول سناییراد معاون سیاسی سپاه کسی است که این هفته دعوت سیاست روز را پذیرفته و پاسخگوی سوالاتمان بود و به وضوح انتقادپذیر است و حساسیتی در برابر طرح انتقاد از خودش و مجموعهای که در آن فعالیت میکند، ندارد.
راهکار منطقی را برای قانع کردن مخاطبان برگزیده و سعی کرده درباره مسائلی که مطرح میشود مستند صحبت کند همان قدر که به اهمیت پیشبرد دیپلماسی و نفوذ منطقهای ایران بر مقاومت تاکید دارد به محرومیتزدایی و نقش فرهنگی سپاه در کشور اشاره میکند و آن را مهم میبیند.
حساسیتی روی فعالیت در شبکههای مجازی ندارد و سعی کرده واقع بینانه این موضوع را با طرح فرصتها و تهدیدها برای مخاطبان مو شکافی کند در خلال گفت وگو تلاش زیادی دارد تا منافع ملی را در نظر گرفته و سخنانش را فراجناحی به دور از اختلافافکنی بیان کند هر چند که تعریف ژورنالیستی در زمان کنونی اغلب به ایجاد مناقشه و درگیری میان افراد تعریف میشود. در خلال مصاحبه سعی کردیم با احترام به نظریات او درباره اهمیت منافع ملی از سوالات مناقشه آمیز خصوصا این روزها که صحبت از تحریم یکجانبه آمریکا علیه نیروهای مردمی انقلاب مطرح شده پرهیز کنیم. برهمین اساس گفتوگویی خواندنی و البته تحلیلی با تکیه بر مصالح جامعه برایتان تدارک دیدهایم بخوانید ماحصل نخستین قسمت این مصاحبه را:
بحثی که امروز مطرح میشود بحث کردستان عراق است، اما قبول دارید که این اتفاقاتی که الان روی داده از جمله آن همهپرسی در اقلیم چیزهایی نیست که یک شبه روی داده باشد؟
همان طور که گفتید تحولات اقلیم در یک دوره زمانی طولانی صورت گرفته اما غالب کسانی که درگیر این موضوع بودند تصور برگزاری همهپرسی بدین شکل را نمیکردند. به این معنا که تصور این بود که بارزانی به دنبال یک امتیاز از این برگه است.
اما سوال اصلی این است که با وجود اینکه معتقدید تحولات عراق یک دفعه رخ نداده و البته سپاه معمولا رصدهای بسیار خوبی در باره مسایل امنیتی منطقه و کمک به کشورهای همسایه در بحث مبارزه با تروریست و تهدیدهای داخلی دارد، درباره مسئله اقلیم آیا چنین اقداماتی صورت گرفته بود و به دولت عراق و حتی به مسئولان داخلی کشورمان هشدارهایی داده شده بود که فکری برای این موضوع کنند؟
ببینید در واقع برآوردهایی که مجموعههایی مانند سپاه داشتند تا این میزان بود که باید اقدامات پیشگیرانه انجام شود. شاید هشدار مقام معظم رهبری در اینباره در دیداری که با آقای العبادی داشتند در واقع برآمده از این برآورد وضعیت بود. لذا ما غافلگیر نشدیم در حالی که مجموعههایی که باید اقدامات عملی برای پیش گیری از همهپرسی انجام میدادند، یعنی دولت عراق خوشبینانه برخورد کردند.
چرا آنقدر به ماجرا خوشبین بودند؟
شاید دلیلش این بود که تصور میکردند نگاه بارزانی امتداد نگاه افرادی همچون طالبانی است. جلال طالبانی نگاه عمیق و بلندی داشت و هرگز هیجانی تصمیم نمیگرفت و به نوعی نگاهی فراتر از مسائل طایفهای و مرتبط با کردستان عراق مسائل را میدید متأسفانه امروز آقای بارزانی به دنبال تأمین منافع شخصی و خانوادگی است تا منافع کردهای عراق. در واقع یک فرصتطلبی از شرایط حاکم بر عراق را پیش برد و لذا برخی از کسانی که فکر میکردند بارزانی به دنبال امتیازگیری است به این خصلت او توجه نداشتند. بارزانی بر این تصور است که هنوز ماجرای داعش به پایان نرسیده و دولت عراق توان حضور در دو جبهه را ندارد باید این همهپرسی را انجام دهد که شاید در آینده فرصتی پیش نیاید لذا فرصتطلبانه این کار را کرد.
ما تنها رصد میکنیم و این دولت عراق است که باید اقدام میکرد، اما عراقیها تصورشان امتیازخواهی بارزانی بود نه تجزیهطلبی. آنها تصورشان این بود که چنین اتفاقی روی نخواهد داد و شاید هم کمی محافظه کاری در قبال ماجرا داشتند چراکه شرایطی که امروز دولت دارد آنها را به سمتی میبرد که از توسعه میدان منازعه اجتناب کنند و تمرکزشان بر داعش باشد که همین روحیه محافظهکارانه زمینه فرصت طلبی بارزانی را فراهم کرد که در این مقطع همهپرسی را انجام دهد. در حالی که اگر یکدهم آنچه از این به بعد هزینه خواهد شد قبل از همهپرسی هزینه میشد از هزینه سنگین آینده جلوگیری میگرفت.
پس پیشبینی را کرده بودیم و هشدار هم به عراق داده بودیم ولی اقدامات پیشگیرانهای صورت نگرفت؟
این حرکت متصور بود اما اگر تصمیماتی که اکنون گرفته شده پیش از این گرفته میشد عراق از بسیاری از هزینهها معاف میشد.
با توجه به شرایطی که در عراق و منطقه اقلیم وجود دارد، هزینههایی که جاهطلبی آقای بارزانی و خانوادهاش بر کردهای عراق تحمیل میکند چیست؟
یکی از مخالفتهایی که کشورهای همسایه با این ماجرا دارند حتماً ناظر بر پیامدهای ژئوپولتیک آن بر منطقه است اما بخش مهمی از این نگرانیها برای ساکنان منطقه کردستان عراق است که اجباراً باید هزینههای رفتارهای اشتباه و قدرتطلبی بارزانی را بپردازند.
اینها به دنبال جدایی از عراق بودند در حالی که از نظر جغرافیایی دسترسی به آبهای آزاد ندارد و کشورهای پیرامونی آن نیز مخالف این جدایی هستند چراکه به هر حال موجب تحریک کردهای ایران، ترکیه و سوریه نیز خواهد شد و کشور عراق هم که از آن جدا شدهاند سالها گرفتار پیامدهای آن خواهد بود لذا نباید انتظار کمک دولت مرکزی عراق را داشته باشند. و منطقهای که آنها تشکیل میدهند میشود منطقهای بسته که ادارهاش قطعاً سخت و پر هزینه خواهد بود. به هر حال ارزانترین و بهترین مسیر تأمین نیازهای هر منطقهای مسیر دریایی است که آنها از آن بی بهره هستند. مسیر زمینی هم با مشکلات جدی مواجه خواهد شد که پیشبینی میشود دولت عراق و کشورهای منطقه مسیر زمینی را باز نخواهند گذاشت و ترکیه هم مسیر امن و در اختیاری که بخواهند روی آن حساب باز کنند نخواهد بود.
لذا این شرایط نشان میدهد که ساکنان مناطق کردنشین با چه سختیهایی مواجه خواهند بود. از طرف دیگر این واحد سیاسی با شرایطی که دارد قطعاً یک منطقه وابسته خواهد بود که همواره مورد سوءاستفاده دیگر قدرتها قرار خواهد گرفت. فقط رژیم صهیونیستی است که از این جدایی حمایت میکند و پشت سر این برنامهها نیز فرانسویها هستند و آمریکا و آلسعود. اینها همیشه از این برگه برای پیشبرد اهداف منطقهای بهره خواهند گرفت و این یعنی اینکه کردستان همواره مستعد ورود به منازعاتی است که الزاماً خود یک طرف آن منازعه نیست و یا به عبارتی آن را تبدیل به یک واحد نیابتی میکند که هر وقت برای پیشبرد اهداف منطقهای نیاز به ابزار فشار باشد از آن استفاده میکنند که قطعاً هزینههای آن را مردم کرد خواهند پرداخت. در واقع آقای بارزانی مردم کرد را فدای اهداف خانوادگی و اربابان خارجی خود کرده است.
مردم کردستان عراق از این رفتار خوشحالند؟
نه اتفاقاً جالب است بدانید که در خود کردستان عراق مردم جشن نگرفتند به رغم اینکه در برخی از مناطق کردنشین کشورمان برخی به خیابان آمدند، دلیل این جشن نگرفتن، آن است که آنجا میدانند این همهپرسی چه هزینههای سنگینی برای آنان به همراه دارد. در آستانه همهپرسی موج گرانی آمده است هجوم به مغازهها صورت گرفته چون مردم احساس میکردند بعدا مشکلات بسیاری ایجاد میشود. همین جاست که باید سرنوشت آقای بارزانی را از سرنوشت مردم کُرد و حتی سایر احزاب کردی عراق جدا کرد.
در زمان همهپرسی جریانهای کردی مانند گوران و یا اتحادیه میهنی برای اینکه وحدت سراسری به هم نخورد به صورت نمادین هم که شده با ماجراهمراهی کردند اما این همراهی همراهی تحمیلی بود برای متهم نشدن به ناهماهنگی. اما خود آنها میگویند اگر آقای بارزانی میخواهد با اقدامات دموکراتیک حق کردها را بگیرد تعطیلی این چند ساله مجلس برای چه بوده است؟ مجلس دقیقاً در آستانه برگزاری غیرقانونی همهپرسی با وضعیت شکننده و کمی بیشتر از ۵۰ درصد تشکیل شد آقای بارزانی دو سال که از زمان مسئولیت قانونیاش سپری شده است چرا انتخابات برگزار نمیکند؟ کسی ادعای همهپرسی دارد که از یکسو به انتخابات برای جابهجایی خودش و از سوی دیگر به مجلس دموکراتیک برای انجام امور هیچ اعتنایی نداشته است.
به هر حال اگر اقلیم هر سرنوشتی که داشت از ناآرامی گرفته تا جدایی به هر حال تأثیراتی بر ایران خواهد داشت. چنانکه گفتید به دلیل برخی کماطلاعیها موجب شد تا مناطق کردنشین این مسائل را مثبت ببینند. برای آگاهسازی کردهای کشورمان از حقایق جاری در کردستان عراق و نیز آگاهیبخشی به جامعه به هر حال همه مردم که تحصیلات سیاسی و بینالمللی ندارند که از پیامدهای آنچه در کردستان روی داده آگاه شوند. برای توجیه جامعه و اقناع مردم و همراه ساختن آنها با این حقیقت که همهپرسی کردستان عراق یک دستاورد برای کردها نبوده بلکه آنها را گرفتار بحرانهای بسیار خواهد کرد، چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
بایستی یک اجماع و وفاق میان رسانهها و جامعه نخبگانی کشور ایجاد شود. متأسفانه بخشی از رسانههای ما با این تصور که باید با مردم همراه بود از بیان واقعیتها واهمه دارند و تصورشان این است که با همراهی با این ماجرا میتوانند نوعی موج سواری رقم بزنند که اولین ایرادی است که باید برطرف شود.
همانطور که گفتم تحلیلها بایستی با بیان واقعیتها و پیشبینی و اعلام پیامدهای این امر صورت گیرد. وقتی مردم کرد عراق بعد از همهپرسی جشن نمیگیرند برای این است که آن پیامدها را میبینند چون در متن موضوع هستند اما اگر کسی که بیرون از آن منطقه است یا به صورت آرمانی برخورد میکند و یا اینکه بخشی از موضوع را میبیند باید با واقعیت رو به رو شده و آگاه شود. لذا باید لایههای نامکشوف را بخش رسانهای و نخبگانی جامعه برای مردم تبیین کند. باید همانگونه که هست مسائل مطرح شود بدون کم و کاست.
برای اینکه توده مردم گرفتار تحلیل خرد هستند و این بخش رسانهای و نخبگان ماست که باید تحلیل کلان را ارائه کند همان واقعیتی که کُرد ساکن کردستان عراق میبیند کرد ساکن غیرکردستان عراق هم بداند، مسلماً رفتار آنها مشابه مردمانی خواهد بود که در کردستان عراق به خوبی از پیامدهای منفی این همهپرسی آگاهند. این همهپرسی بخشی از پازل قدرتهای خارج از منطقه برای منطقه است. آمریکاییها سالهاست که طرحی دارند به نام طرح خاورمیانه جدید که در این طرح تجزیه کشورهای بزرگ منطقه به واحدهای کوچک و فاقد قدرت طراحی شده است. این طرح فقط برای سوریه نیست و در کل منطقه خواهد بود. بنابراین با اقدام بارزانی یک خیانت به جهان اسلام صورت میگیرد و کمک به تحقق نقشهای است که آمریکا و برخی از متحدان اروپایی آن طراحی کردهاند و سود نهایی آن را فقط رژیم صهیونیستی میبرد که همواره به دنبال تنش در منطقه بوده است. همین الان در سوریه و عراق، صهیونیستها به بخشی از نیروهای تکفیری کمک میکنند؛ از کمکهای اطلاعاتی گرفته تا کمکهای درمانی و حتی حمله به سوریه در زمانی که جریان تکفیری تحت فشار قرار میگیرد. یا میگویند به حزبالله در حماء حمله کردهاند در حالی که اگر براساس موقعیت جغرافیایی نگاه کنیم چنین ادعایی خلاف واقع است و ارتباطی به لبنان ندارد. لذا در این ماجرا چنین واقعیتهایی برای کردها که خود را بخشی از جهان اسلام میدانند و با صهیونیستها نیز به شدت مخالفت دارند ولی ببینید که در همهپرسی بارزانی فضایی را ایجاد میکند که پرچم صهیونیستها در کنار پرچم کردستان قرار میگیرد که این خود نوعی اهانت به کردهاست. چراکه به ظاهر رژیم صهیونیستی میخواهد نوعی همدلی را به کردها القا سازد اما در وادی عمل چنین نیست و آنانی که همچنان در فلسطین کشتار میکنند قطعاً خیرخواه هیچ قومی و گروهی در جهان اسلام نیستند. هر چند که ظلمهای صورت گرفته به کردهای عراق غیرقابل کتمان است اما باید به این امر توجه داشته باشند که آنانی که در دوران جنایات صدام به حمایت از کردها پرداختند چرا امروز در صف مخالفان همهپرسی قرار گرفتهاند؟ به نظرم اگر این واقعیتها به مردم کرد منتقل شود قطعاً تأثیر بسیاری در نگاه آنها به تحولات خواهد داشت.
ما، سوریه و ترکیه باید نگاهمان به موضوع عراق چگونه باشد؟
ما و ترکیه.
به هر حال سوریه هم کرد دارد؟
ببینید شرایط سوریه با ترکیه و ایران متفاوت است. در سوریه شرایط به گونهای است که دولت مرکزی اجازه تسلیح و اقدام مستقل کردها را دادهاند چراکه آنها مقابل تکفیریها ایستادهاند. در واقع اکنون یک تهدید مشترک دارند که شرایط متفاوتی را به وجود آورده است. در همین حال به آنها به عنوان ساکنان مناطق کرد نشین برگه هویتی داده شده است در ایران حدود ۴ میلیون کرد داریم و در ترکیه ۲۰ میلیون کرد.
خشنترین سازمانهای کردی کردهای ترکیه در قالب پ.ک.ک است. گفته میشود یکی دیگر از دلایلی که بارزانی در همهپرسی تعجیل به خرج داد به خاطر همین مسئله یعنی رقابت با پ.ک.ک است. چراکه تصور میکرد که اگر مسئله سوریه تمام شود و پایگاهی برای پ.ک.ک ایجاد شود در آن صورت باید بارزانی تحت سلطه پ.ک.ک در آنچه کردستان بزرگ نامیده میشد قرار گیرد. نکته دیگر آنکه در ترکیه هویت کردی به رسمیت شناخته نشده است و به آنها به چشم کردهای کوهستانی نگاه میشود. در حالی که در ایران، اینکه کردها از نژاد اصیل ایرانی هستند، بدیهی شمرده میشود و در گویش کردی واژههای فارسی قرار دارد و بسیاری شاعران کرد به زبان فارسی شعر سرودهاند. یعنی تمایز هویتی و فرهنگی وجود نداشته و صرفا یک تمایز قومیتی و منطقهای بوده است.
پس برخوردهای ما و ترکیه با موضوع اقلیم متفاوت میشود؟
باید بگویم که حقیقت این است که ایران و ترکیه جدایی کردستان به عنوان یک واحد وابسته در منطقه مخالف هستند. یکی از دلایل آن این است که این واحد سیاسی ضعیف و وابسته در آینده ایفای نقش نیابتی در منطقه خواهد داشت. هر چند که ایران و ترکیه در قبال سوریه و مسائل روی داده در عراق اختلاف نظر دارند اما هر دو میدانند که در چارچوب نقشهای که غرب در منطقه با نام خاورمیانه جدید هدفگذاری کرده هر دو دارای تهدید مشترک هستند که شکلگیری کردستان عراق در این زمینه ایفای نقش میکند. استفاده از این مسئله برای تحریک کردهای ایران و سوءاستفاده جریانهای اپوزیسیون برای بهرهگیری از این عامل برای پیشبرد اهدافشان وجود دارد.
مثلا میدانیم که منافقین فعال هستند و در این ماجرا ورود کردهاند. همین مسئله را برای اپوزیسیون ترکیه هم میتوان متصور بود در حالی که برخی از گروههای واگرای قومی هم به دنبال سوءاستفاده از این ماجرا و تبدیل این مدل رفتاری بارزانی در دیگر کشورها هستند.
روند تحولات چه میزان با ادعاهای بارزانی برای همهپرسی همخوانی دارد؟
آقای بارزانی میتوانست از آنچه در قانون اساسی پیشبینی شده برای پیشبرد منافع مناطق کردنشین استفاده کند اما هرگز به آنها وقعی ننهاد و اقدامی که انجام داد غیرقانونی است در حالی که دولت و مجلس مخالفت علنی خود را اعلام کردند و حتی در کرکوک دولت مرکزی اقدام به تعویض استاندار کرد اما بارزانی از اجرای آن خودداری کرد. حتی بارزانی از اجرای آنچه در قانون اساسی آمده درباره مناطقی که ساکنین آنها ترکیبی از کرد و غیر کرد و سایر اقوام) هستند و سایر اقوام هم در آن هستند نظیر کرکوک، خودداری کرده و آن مناطق را ضمیمه کرده و همهپرسی برگزار کرد. جالب است برخلاف ادعایی که از سوی بارزانی میشود شواهد نشان میدهد این همهپرسی اصلا انتخاب مردمی نیست و در برخی مناطق بدون آنکه صندوقی برود نتیجه اعلام شده است و در برخی از صندوقها از قبل رأیهایی در آنها بوده است. لذا ابهامات بسیاری در صحت همهپرسی وجود دارد و حتی اگر اینها را در نظر نگیریم روند برگزاری همهپرسی کاملاً غیرقانونی بوده است. لذا با توجه به اینکه ما دولت مرکزی عراق را به رسمیت میشناسیم مسلم است که نظر مثبتی به این جداییطلبی نداشته باشیم.
این روزها اتفاقی روی داده و آن بحث تحریم سپاه است. گفته میشود ماده قانونی که درباره سپاه استفاده شده همان مادهای است که برای گروههای تروریستی به کار برده شده است. هر چند که این اتفاق برای ایران خندهدار است چراکه اگر به رسانههای این سالهای کشورهای غربی نگاه کنیم میبینیم که آنها نیز با انتشار عکسهای افرادی همچون سردار سلیمانی اذعان دارند که ایران محور مبارزه با تروریسم است. با تمام این شرایط به نظر شما برای مقابله با این اقدام آمریکا چه کارهایی باید انجام داد؟
این را باید بدانیم که در واقع ترامپ به نمایندگی از کلیت نظام سیاسی آمریکا این مواضع را دنبال میکند و ساده اندیشی است که فکر کنیم خود ترامپ این اقدامات را انجام میدهد. در این سناریوی جدید نیز کلیت نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران هدفگذاری شده است.
وقتی او از واژه جعلی علیه خلیجفارس استفاده میکند و یا ملت ایران را تروریست مینامد در واقع تکرار ادعاهای وانبرگر وزیر دفاع ریگان است، آمریکا روی یکی از کشتیهای جنگی خود در خلیجفارس سالها قبل نوشته بود ریشه ملت ایران باید خشکانده شود چراکه آنها ادعا دارند ایده تشکیل امپراتوری در ذات ایرانیها است و سابقه امپراتوری را در تاریخ خود دارند و اکنون به دنبال تحقق آن هستند. لذا این مواضع آمریکاییها را نباید به صرف سپاه تنزل داد چون آنها به دنبال فرسایش مؤلفههای قدرت کل نظام جمهوری اسلامی ایران هستند و سپاه تأمین کننده بخشی از این مؤلفهها است.
مثلا در حاشیه برجام هم میبینید که آنها به توان موشکی و منطقهای ما نگاه دارند. لذا اقدام آنها صرفاً علیه سپاه یا فقط موشکی و یا هستهای نیست. به هر حال هر کشوری بخواهد که دارای قدرت باشد باید نفوذ و عمق راهبردی منطقهای داشته باشد. این عمق را سپاه ایجاد کرده است. کتمان نمیکنیم که امروز سپاه حضور مستشاری فعال در سوریه دارد. در حالی که نظام سوریه خود را مدیون سپاه میداند مردم سوریه نیز سپاه را محبوب خود میدانند چراکه دیدهاند سپاه مقابل تروریستهایی ایستاده که ۶ سال ویرانی بر آنها تحمیل کرده و دارای تفکرات قرون وسطایی هستند و در برابر چنین تفکری سپاه به یاری سوریه شتافته و نقش مهمی در مقابله با آنها داشته است.
به مراتب بیشتر از سوریه در عراق نقش سپاه مورد استقبال مردم است حتی سنیهایی که در موصل توسط تکفیریها به گروگان گرفته بودند خود را مدیون سپاه میدانند.
برای درک بهتر خدمت سپاه به مردم منطقه مثالی میزنید؟
باید یادآور شد در منطقه سنجار و شنگال اگر سپاه کمک نمیکرد تعداد آوارگان و اسرای ایزدی به مراتب بیش از اینها میشد. در آن منطقه نوعی بردگی جنسی توسط تکفیریها علیه زنان ایزدی روی داد و به صورت بسیار غیرانسانی با آنها رفتار میشد. بالاتر از این را بگویم که چه بسا اگر ایران کمک نمیکرد اربیل سقوط میکرد. لذا فراتر از هر قومیت و مذهب در سوریه و عراق سپاه به همه شهروندان کمک کرده است.
علاوه بر این گروههای نظامی که توسط سپاه در سوریه و عراق ایجاد شده علاوه بر شیعیان در این گروهها سنیها، اسماعیلیه، کرد، سوفیه، مسیحی و افرادی از قومیتهای متعدد در این نیروهای مردمی حضور دارند. واحدی به نام بابلیون در عراق شکل گرفته که مسیحی و جزء حشدالشعبی هستند. جالب است در منطقه تلعفر یکی از روستاها که آزاد شده بود یک طرف نوشته بود یا مریم مقدس یک طرف نوشته بود یا زهرا(س). اینها در واقع حریت و عزت امروز خود را مدیون سپاه میبینند.
به هر حال وقتی زنان ایزدی یا مسیحی به اسارت تروریستها در میآمدند برخوردهای بسیار غیرانسانی با آنها میشد و به صورت برده به عنوان غنیمت جنگی شمرده میشدند و سپاه آنها را از این وضعیت نجات داد. یا در مناطقی از سوریه در کنار سهم غذایی که برای نیروهای نظامی داده میشد سهمی هم برای آن خانوادههای مسکین در نظر میگرفتیم. اینها اگر روزی در تاریخ ثبت شود سپاه گفتمان نیروی انسانی و الهی و طرف مقابل ما نماینده اسلام آمریکایی خشن و وحشی است. آنچه موجب نجات انسانها از این توحش شده است سپاه است. تا زمانی که به مجلس حمله شد حتی حضور سپاه در سوریه و عراق زیر سوال بود. حتی در میان برخی از خواص این را شاهد بودهایم.
نویسنده: قاسم غفوری- مائده شیرپور